بشریت در طول هزاران سال برای دستیابی به زندگی مطلوب و سعادتمند کوشیده و در این مدت طولانی راههای فراوانی را تجربه کرده است. نظامهای گوناگونی بر مبنای نظریههای مختلف به وجود آمده و هر یک در کنار فراهم آوردن فرصتهایی برای بخشی از جامعه بشری، مهلکاتی را هم به دنبال داشته و در نهایت نظامهای سلطنتی، آنارشیستی، سوسیالیستی و لیبرالیستی بر مبنای تئوریهای نژادپرستانه، طبیعتگرایانه و انسانمحور تشکیل شده است؛ اما همچنان بشریت از فقر و بی عدالتی و سردرگمی به معنای گسترده رنج میبرد.
در این میان، نظریهای که بتواند کشتی طوفانزده بشریت را از رنج هزاران ساله نجات داده، به ساحل امنیت و عدالت برساند، تنها در سایه شناختی صحیح و درکی درست از حقیقت انسان و هستی قابل استنباط و ارائه است و این مهم جز از طریق وحی الهی و بهرهگیری از بیان خدایی که خالق آدم و عالم است و توجه به جهانبینی و انسانشناسی قرآنی دستیافتنی نیست. به باور ما، این نظریه مایه و محور اصلی اندیشه حضرت آیتاللّهالعظمی خامنهای را تشکیل میدهد و آن عبارت است از «دکترین انتظار» که بر پایه تفسیر تمدنیـ سیاسی و اجتماعیـ از قرآن کریم قابل تبیین است. در این گرایش تفسیری، مفسری که به عرصه تمدنسازی توجه دارد، به دنبال یافتن مبانی و آموزههای تمدنساز در قرآن کریم و ارائه الگوی تمدنی آن و پیوند آن با عرصه عمل در ساختن تمدن قرآنی است.
در بینش دکترین انتظار، روش کلان قرآن برای رسیدن به هدف نهایی، ایجاد نظام کلان و نظامهای خردتر مرتبط با آن برای تبدیل جامعه به محیطی مناسب برای تربیت گسترده و عمومی انسانهاست. این روش در مفهوم «مهدویت» و «انتظار» ریشه دارد و دکترین انتظار، نظریه ساختن دنیا بر اساس هدف آفرینش و تبیین سازوکار رسیدن به آرمان قرآن و تعالی بشریت است.
«انتظار» از کلیدواژههای اصلی فهم دین است. بر اساس این، در پرتو این کلیدواژه روشن میشود که هدف اصلی دین، که همانا رسیدن همه انسانها به كمال عبودیت و خلافت الهی است، تنها در سایه برپایی نظامی حقمدار و عدالتگستر قابل دستیابی است كه سراسر زمین را به مدرسهای برای تحصیل معارف بلند و تربیت انسانهایی شایسته تبدیل كرده و گستره جهان را، بستری برای شكوفایی و رشد استعدادهای الهی و انسانی آنها سازد. انبیا برای این هدف قیام کردهاند و امامت همـ به حکم آنکه ادامه نبوت استـ همان هدف ایجاد جامعه و نظام عادلانه اسلامی و کوشش برای دوام و گسترش آن را دنبال میکند.
رهبر معظم انقلاب در این باره میفرمایند: «انبیا برای پیراستن و آراستن مردم، از روش مدرسه و خانقاه استفاده نکردند. انبیا معتقد به تربیت فردی نیستند. مدرسهبازی و موعظهکاری و تربیت فردی کار انبیا نیست. انبیا در برابر این پرسش که چگونه میتوان انسان را ساخت؟ تنها یک پاسخ دارند: محیط سالم؛ محیطی که بتواند او را در خود بپروراند. باید در منگنه یک «نظام» انسانها به شکل دلخواه ساخته شوند و بس!»
«پیغمبران میآیند که یک چنین جامعهای درست کنند. در این جامعه هر که بیاید انسان میشود. اگر انسان کامل هم نشود، مجبور میشود به رفتار انسانها حرکت کند. هر که بخواهد خوب باشد، در جامعه پیغمبر میتواند خوب باشد؛ در جامعههای غیرالهی اینجوری نیست.»
محمد عینیزادهموحد