یکی از مشکلات اصلی جامعه ما مشکل فرهنگ است. اینطور نیست که پیشینه فرهنگی ما ضعیف باشد، بلکه برخی فرهنگها در جامعه ما از بین رفته یا بسیار کمرنگ شده است. عیاری و جوانمردی در طول تاریخ به مردم ایران نسبت داده میشده است. که در شاهنامه فردوسی و دیگر آثار ادبی کشورمان به روشنی با آن مواجه میشویم. از سوی دیگر، در کلام و رفتار معصومین(علیهمالسلام) نیز جوانمردی و گذشت همواره وجود داشته و چراغ راهی است برای ما. حضرت علی(ع) میفرمایند: «جوانمرد کسی است که بدی را با نیکی پاسخ دهد.»
یعنی سبقه اسلامی و پیشینه ایرانیمان در فرهنگ گذشت، ایثار از حق خود به نفع دیگران و جوانمردی غنیتر از آن چیزی است که بتوانیم فکرش را بکنیم. گذشته از پیشینه تاریخی، در همین عصر کنونی شاهدیم که مردان سرزمینمان در جریان هشت سال دفاع مقدس با بهرهگیری از چنین فرهنگی، خانه و کاشانه، اهل و عیال و مال و منال را رها کردند و از جان و مال و فرزند خویش گذشتند تا دیگران در آسایش باشند و گزندی از سوی دشمن به آنان نرسد.
فرهنگ تهاجمی چرا؟
اما اکنون چه شده است که کشوری با این فرهنگ غنی، ایثار و از خود گذشتگی را فراموش کرده است؛ برای مثال اگر به برخوردهای روزمره خود در کوچه و خیابان و صف مترو و اتوبوس دقت کنیم متوجه میشویم از آن همه از خود گذشتگی که تعریفش را کردیم جز نامی باقی نمانده است. جالب اینجاست که ما ایرانیها برای عبور از در به افراد غریبه تعارف میکنیم؛ اما زمانی که صف ایستادهایم یا در حال رانندگی هستیم، این موضوع کاملاً بر عکس رقم میخورد؛ یعنی در چنین مواردی میخواهیم به هر شکلی گوی سبقت را از دیگران برباییم و حتی با ضایع کردن حقوق دیگران کار خود را پیش ببریم. برای نمونه فکر میکنیم اگر در صف نانوایی یک نفر را رد کنیم، فتحالفتوحی بزرگ انجام دادهایم؛ اما در واقعیت ماجرا شاید این حق ضایع کردن یک دقیقه هم برایمان تفاوتی نداشته باشد. در مورد رانندگی هم همین است. در بسیاری از موارد حق تقدم را رعایت نمیکنیم و برای آنکه خودمان چند دقیقه سریعتر به مقصد برسیم، دیگران را معطل خود میکنیم. با آنکه بر اساس قوانین راهنمایی و رانندگی همیشه حق با عابر پیاده است؛ اما حتی در نواحی خطکشی شده برای عبور عابران پیاده حاضر نیستیم با یک نیش ترمز اجازه دهیم ابتدا آنها عبور کنند. همین موضوع سبب میشود آنها توقف طولانی در پشت صف عبور اتومبیلها داشته باشند و این یعنی ما نه تنها از خودگذشتگی نمیکنیم، بلکه حقوق مردم را هم ضایع میکنیم. خیابان شلوغی را در نظر بگیرید که ماشینهای زیادی در آن در حال حرکتند. در این میان ماشین دیگری میخواهد از پارکینگ خارج شده یا آنکه از یک فرعی وارد این خیابان شود؛ اما میبینیم که کسی حاضر نیست این فرصت را به او بدهد. شاید کم کردن سرعت و ورود آن اتومبیل به مسیر ده یا بیست ثانیه بیشتر طول نکشد؛ اما به هیچ عنوان حاضر نیستیم این چند ثانیه را صبر کنیم؛ اما زمانی که ما میخواهیم وارد آن خیابان شلوغ بشویم، از عالم و آدم شاکی میشویم، که چرا اجازه ورود به ما داده نمیشود.
«غلامعلی افروز» استاد دانشگاه تهران، که مدرک دکترای روانشناسی دارد درباره سبک رانندگی ما ایرانیها میگوید: «مهمترین مشکل رانندگی ما رانندگی تهاجمی است. در ایران خیلیها تهاجمی رانندگی میکنند. این نوع رانندگی هیچجای دنیا معنا ندارد و وقتی یک ایرانی هم میرود خارج و میداند باید کلی جریمه بپردازد و ممکن است او را اخراج هم بکنند، از خود اروپاییها بهتر رانندگی میکند. این نشان میدهد این طور نیست که ما نوع دیگری از رانندگی را بلد نباشیم؛ باور عمیق به اینکه ما باید قانون مدار باشیم و حق را به دیگری هم بدهیم، وجود ندارد؛ یعنی این ارزش ملی نیست و قانون برای خیلیها هیچ است. همچنین اضطراب، کلافگی، خستگی، بههم ریختگی فکری و کوفتگی ذهنی، سبقت گرفتن و برتری جویی و آموزش غلط از طرف پدر و مادر باعث میشود که شرایط بدتر شود.»
به فرهنگ از خودگذشتگی برگردیم!
منظور ما این نیست که بگوییم ما نیز مانند اروپاییها قانون را رعایت کنیم، بلکه بالاتر از آن معتقدیم حتی در جایی که قانون حق را به ما میدهد، باید از حق خود چشم پوشی کنیم؛ این معنای ایثار و از خود گذشتگی است. فرهنگی که قرنها بر ایران بزرگمان حاکم بوده است اگر نگوییم از بین رفته؛ اما میتوان گفت کمی کمرنگ شده است. قطعاً رویارویی سنتها و فرهنگهای ایرانی اسلامی با مدرنیته چنین بلایی را بر سر فرهنگمان آورده است.
نمیخواهیم بگوییم فرهنگ ایثار از بین رفته است. هنوز هم اگر پای مصالح کشور در میان باشد، بسیاری از مردم همین سرزمین از جان خود میگذرند و پای دفاع از کشور و مردمشان میایستند و حماسهای از جنس دفاع مقدس میآفرینند.
این بحث کلان موضوع بود که تمام دنیا به آن اذعان دارند و در بسیاری از موارد دشمنان ملت از وجود چنین فرهنگی در میان مردم ما واهمه دارند؛ اما زمانی که موضوع را خردتر میبینیم و داستان کمی شخصی میشود، این فرهنگ کمرنگتر نمود مییابد. گاهی در صفحه حوادث روزنامهها مشاهده میکنیم که یک نفر بر سر جای پارک یا حتی یک سبقت که به مذاق دیگری خوش نیامده مرتکب قتل شده است. اتفاقاتی که شاید برایمان عجیب باشد؛ اما باید بدانیم اگر برای نهادینه کردن فرهنگ ایثار و گذشتن از خود برای دیگران در جامعه تلاش نکنیم، همین اتفاقات در کمین خودمان خواهد بود.
لب کلام ما این است که بگوییم اگر فرهنگ از خودگذشتگی در جامعه ما احیا بشود و قانون را در مقابل دیگران که جزء حقوق آنهاست رعایت کنیم و گاهی نیز از حقوق خود در مقابل مردمی که از جنس خودمان هستند بگذریم، بسیاری از مشکلات جامعه، از جمله مشکلات اقتصادی، تصادفات رانندگی و غیره حل خواهد شد.