سبک زندگی ما ایرانیها به گونهای رقم خورده است که نوعی مصرفگرایی بیرویه را در دل خود دارد. در بسیاری از موارد این مصرفگرایی موجب از بین رفتن ذخایر ملی و همچنین اموال بیتالمال میشود. در سالهای اخیر، تولید و واردات بیرویه خودرو سبب شده است شهرها و جادهها پر از اتومبیلها شده که همین مسئله افزایش بیرویه مصرف سوخت، آلودگی هوا و افزایش ترافیک در کلانشهرها را به دنبال داشته است.
در کشور ما پس از قاچاق سوخت به کشورهای همسایه که بیشترین سهم هدر رفت منابع سوخت را دارد، دومین عاملی که سبب از بین رفتن سوخت شده؛ وجود خودروهایی است که روزانه یا بدون دلیل وارد خیابانها و جادهها میشوند یا اینکه تک سرنشین هستند. پدیده دور دور کردن خودروها به ویژه در شمال شهر تهران و شهرهای بزرگ یکی از مسائلی است که سبب دود شدن بیدلیل بنزین میشود.
گفتنی است، در حال حاضر کشور ما به لحاظ سرانه مصرف نسبت به کشوری با شرایط مشابه خودش، یعنی ترکیه که جمعیتی برابر ایران دارد، بسیار پر مصرف است.
در ترکیه با جمعیتی بالغ بر 80 میلیون نفر، روزانه 8 میلیون و 268 هزار لیتر بنزین، یعنی در هر شبانه روز به ازای هر نفر، 1/0 لیتر بنزین مصرف میشود.
اما در ایران به ازای هر نفر، 10 برابر هر ترکیهای بنزین مصرف میشود؛ یعنی در هر روز 91 میلیون لیتر بنزین مصرف میشود. در واقع ایرانیها در هر ساعت 3 میلیون و 790 هزار لیتر بنزین مصرف میکنند که این رقم تا حدودی 6 برابر میانگین مصرف بنزین در جهان است.
استفاده نکردن از ناوگان حملونقل عمومی در شهرها که با هزینههای گزاف شهرداریها تدارک دیده شده و رو آوردن به استفاده از خودروهای تک سرنشین سبب شده است که تنها مصرف بنزینمان چند برابر مصرف جهانی باشد؛ بلکه سوخت هر لیتر بنزین اضافی مساوی است با آلودگی بیشتر. ترافیک هم که خود به یکی از معرفهای شهرهای بزرگی، چون تهران تبدیل شده است. اگر به صفوف ماشینهای متوقف شده نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم بسیاری از خودروها فقط یک سرنشین دارند و این یعنی بسیاری از همین خودروها اگر با چند سرنشین وارد خیابان شوند، حجم ماشینهای ورودی به نصف یا حتی کمتر کاهش مییابد و علاوه بر کاهش ترافیک و آلودگی، مصرف بنزین نیز کاهش خواهد یافت.
البته متأسفانه رویه شهرداری تهران در این میان هم به حضور خودروهای تک سرنشین دامن میزند. فروش طرح ترافیک به خودروها به این معناست که هر کسی پول دارد میتواند تکسرنشین یا هرطوری که دلش میخواهد وارد محدوده کاهش آلودگی هوا و حتی طرح ترافیک شود و این یعنی شهرداری به بهای کسب درآمد، حاضر است ترافیک و آلودگی را به شهروندان تحمیل کرده و خود سبب کاهش استفاده مردم از ناوگان حملونقل عمومی میشود و هیچ نظارتی بر تکسرنشین بودن یا نبودن خودروها وجود ندارد.
هرچند این موضوع مختص ایرانیها نیست و حتی کشورهای اروپایی نیز با آن دست و پنجه نرم میکنند؛ برای نمونه سال گذشته اعضای یک گروه طرفدار حفظ محیط زیست در برلین به منظور فرهنگسازی استفاده از خودروی شخصی و کاهش حجم ترافیک دست به اقدام جالبی زدند. آنها با حمل چارچوبهایی به اندازه یک خودرو در خیابان نشان دادند خودروهای تکسرنشین چه مساحتی از خیابان را برای جابهجایی یک نفر اشغال میکنند.
شاید خود کسانی که به صورت تکسرنشین وارد خیابانها میشوند متوجه نباشند؛ اما استفاده از وسایل نقلیه عمومی به صورت مستقیم و غیر مستقیم باعث صرفهجویی در مصرف سوخت، صرفهجویی در زمان و حتی خستگی کمتر میشود. البته این در صورتی است که همه خودروهای تکسرنشین از خیابانها حذف شوند. در این صورت با وجود خیابانهای خلوتتر، عبور ناوگان حملونقل عمومی روانتر خواهد بود و این، یعنی ترافیک که یکی از مشکلات اصلی شهرهای بزرگ است با یک تغییر در سبک زندگی عموم مردم حل خواهد شد.
باید توجه داشت با همین یک کار ساده که خروج از منزل با وسیله نقلیه شخصی است و اشغال کردن فضای شهری به اندازه یک خودرو، هم حقوق شهروندان دیگر را ضایع میکنیم و بزرگترین سرمایه آنها را که سرمایه زمان است، به راحتی از بین میبریم، هم سرمایههای ملی از جمله بنزین یا گاز و هر چیزی را که سوخت آن خودروست، از بین میبریم و هم با افزایش حجم گازهای سمی حاصل از سوخت خودرو، به محیط زیست آسیب میزنیم.
از سوی دیگر در حالی که قیمت بنزین در طرح اصلاح قیمت که به تازگی صورت پذیرفته است و سه برابر قیمت سابق شده، قطعاً به صرفه نیست چند لیتر بنزین را تنها برای کار شخصی خود مصرف کنیم، بهتر است با یک برنامهریزی صحیح در مصرف بنزینی که در سبد خانوار بهایش هم کم نیست، یک بازنگری اساسی داشته باشیم. اولین پیشنهاد همان راه استفاده از ناوگان حملونقل عمومی است که پیشتر هم به آن اشاره شد. یک راه حل دیگر وجود دارد. برای نمونه در برخی کشورها، شماری از هممحلهایها، همسایهها، هممسیرها یا همکارها گروههایی کوچک تشکیل میدهند و با یکدیگر قرار میگذارند تا هر روز از هفته فقط یک نفرشان خودروی شخصیاش را به خیابان ببرد و مسئولیت رساندن دیگران را به محل کار یا منزل عهدهدار شود. این هم راه حل خوب دیگری است که از آن استفاده میشود.
اما یک نمونه دیگر در کشورهای پر جمعیتی چون «چین» اجرایی میشود و آن نزدیک کردن هر چه بیشتر محل کار به محل سکونت افراد است. تا حدی که دولت چین حمایتی که از مشاغل خانگی میکند، به مراتب بیشتر از مشاغل دیگر است؛ یعنی دولت آن یارانهای را که قرار است برای انرژی و حتی گسترش ناوگان حملونقل عمومی خرج کند، خرج حمایت از کسبوکارهایی میکند که در نزدیکترین منطقه نسبت به محل سکونتشان باشد و در نهایت این نه تنها به صورت مستقیم به نفع کشور خواهد بود؛ بلکه اقتصاد کشور هم از این موضوع منتفع میشود.
پس باید مردم و دولت دست به دست هم دهند تا حد ممکن مصرف بیرویه سوخت را کاهش داده و هزینههایی را که از این محل صرفهجویی میشود، خرج ساماندهی به معیشت و اقتصاد مردم کنند.