رهبر معظم انقلاب در دیدار چندی پیش خود با بسیجیان به اتفاقات اخیر و آشوبهایی که در کشور رخ داد، اشاره کردند و فرمودند: «یک توطئه عمیقِ وسیعِ بسیار خطرناکی که آن همه هم پول خرجش شده بودـ چقدر پول خرج کرده بودندـ چقدر زحمت کشیده بودند که بتوانند در یک بزنگاهی، در یک فرصتی این حرکت تخریب و تحریق و آدمکشی و شرارت و مانند اینها را انجام بدهند و به مناسبت این قضیه بنزین فکر کردند که حالا این فرصت برایشان پیدا شده و لشکر خودشان را وارد میدان کردند، [لکن] این حرکت به وسیله مردم نابود شد.»
نگرانی از اردوغان
رهبر معظم انقلاب این آشوبها را در حد یک اعتراض ساده به گرانی بنزین نمیبینند؛ چه اینکه اینطور هم نمیتواند باشد. اعتراض به مسئلهای که به دولت و ملت مربوط میشود، نمیتواند به شکستن شیشهها و آسیب زدن و غارت کردن اموال عمومی و حتی اموال شخصی افراد منجر شود. پس همانگونه که رهبر فرزانه انقلاب به آن اشاره میکنند، این «یک توطئه عمیق وسیع بسیار خطرناک» بود.
تقریباً یک هفته پیش از شروع این جریانها، «رجب طیب اردوغان» رئيسجمهور ترکیه پیشبینی میکند برخی سعی دارند دامنه اعتراضات عراق و لبنان را به داخل ایران بکشانند. رئیسجمهور ترکیه در سخنرانی خود درباره تحولات عراق میگوید: «چه کسانی پشت این تظاهرات هستند؟ ما حدسهایی میزنیم. فکر میکنیم ممکن است به ایران کشانده شود. هدف آن ایجاد شکاف در جهان اسلام و ایجاد اختلاف میان یکدیگر است.»
رئیسجمهور ترکیه از آمادهباش دشمنان ایران برای ایجاد آشوب خبر میدهد و تنها یک هفته پس از آن همین حدسها محقق میشود؛ یعنی باید توجه کرد که دشمنان برنامهریزی کرده و طبق برنامه میخواهند آشوب را به ایران بکشانند. آنگونه که از صحبتهای اردوغان و تحلیلهای کارشناسان درباره صحبتهای وی برمیآید، حدس رئيسجمهور ترکیه درباره پشت پرده اتفاقات اخیر سعودیها و به ویژه «بنسلمان» ولیعهد سعودی است.
فراموش نکردهایم که «بنسلمان» ولیعهد سعودی در ماه ژوئن ۲۰۱۷ در اظهارات جنگطلبانه مدعی شده بود، درگیری را به داخل ایران خواهد کشاند و همین موضوع از یک نقشه و برنامهریزی برای یک توطئه در ایران خبر میدهد. سعودیها طی این مدت متوجه شده بودند جنگ نظامی با ایران ممکن نیست و باید جور دیگری اقدام به این کار کنند.
میدانداری کاخ سفید!
اما آمریکا هم که همواره سعی دارد یار و یاور آشوبطلبان و اغتشاشگران، تجزیهطلبان و براندازان در هر نقطهای از جهان باشد و استقلال ملتها را از بین ببرد و آنها را به خود وابسته کند، در این غائله بیکار نبوده و تجهیزات مورد نیاز آشوبگران را تأمین کرده است. «برایان هوک» خود در این باره میگوید: «ما ابزار ارتباط در اختیار ایرانیان قرار دادیم تا از میانبرها استفاده کنند و دیدیم که دهها هزار ایرانی از این ابزار میانبر استفاده کردند. این برنامه را ما در طول ۵/۱ سال سازمان دادیم تا معترضان بتوانند ارتباط برقرار کنند، حتی در شرایطی که حکومت ایران اینترنت را قطع کرده بود. ما بسیار خشنودیم که در کنار مردم ایران ایستادیم.»
پرواضح است که میان مردم کم نیستند افرادی که دغدغه گرانی بنزین را دارند؛ اما آیا کسی که به گرانی بنزین معترض است، یک سال و نیم فرصت داشته تا زیر نظر سازمان سیا آموزش ببیند که به فلان بانک و بهمان فروشگاه چگونه آسیب بزند؟ یا آنکه پشت پرده چیز دیگری در جریان است و گروههای آموزشدیده مدتها منتظر چنین اتفاقی برای ورود و تخریب و آشوب بودهاند.
در آرزوی کودتای ۱۳۳۲!
اتفاقات اخیر از نظر محتوا و شکل اجرایی بیشترین شباهت را به اتفاقات منتهی به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دارد. وجه تشابه این دو رخداد به یکدیگر اجیر کردن مزدورانی از جنس شعبان بیمخها از سوی دولتهای خارجی است. قل چماقهایی که به هیچ موجودی رحم نکردند و ویرانیهای بسیاری از پس این کودتا به بار آمد. در اتفاقات اخیر هم شعبان بیمخها حضور داشتند؛ اما نه آن گونه با چوب و چماق، بلکه بسیاری مسلح به سلاح گرم و سرد، قمه، چاقو، حتی در مواردی تبر و شمشیر به دست داشتند و به مردم و به تأمینکنندگان امنیت در شهرها حمله میکردند. همچنین ابزارهای پیشرفتهای در دست داشتند که به وسیله آنها به اموال عمومی آسیب وارد میکردند؛ اما در هر دو مورد این افراد، «مردم» نامیده شدند تا گفته شود مردم ایران چنین کارهایی را رقم زدهاند.
همه ما میدانیم در جریان کودتای سال ۱۳۳۲ رسانهای که محور کار کودتاگران قرار گرفت، رادیو «بیبیسی» بود؛ با همان جمله معروف که گفته شده بود: «اینجا لندن است و اکنون ساعت دقیقاً ۱۲ نیمه شب است.» و همین رمز کودتایی است که نخستوزیر قانونی کشور عزل میشود. تلویزیون دولتی انگلیس همچنین در اتفاقات اخیری که در برخی از شهرهای کشور رخ داد، تلاش کرد تا میدانداری کند. بنگاه سخنپراکنی بیبیسی یک تنه به تریبون آشوبگران تبدیل شده بود و نکته مهمتر که در هر دو اتفاق مشابه است؛ آن است که دشمنان ملت ایران، استقلال آنها را نشانه رفته بودند. در جریان ملی شدن صنعت نفت مردم با حمایت از مصدق و دولتش نفتشان را ملی کردند. ملی کردن صنعت نفت، یعنی گام برداشتن در جهت استقلال کشور و حالا چهل و یک سال است که دشمنان از ملی شدن همه امور در کشور عصبانی هستند.
در همین یکی دو سال اخیر، بارها اتفاق افتاده است که کودتایی در نقطهای از جهان رخ داده است و ایالات متحده اولین کشوری بوده که از کودتاگران حمایت کرده است. کودتا، یعنی مقابله با خواست مردم و ساقط کردن دولت قانونی کشور با توسل به زور که هیچ ملتی آن را نمیپذیرد؛ اما آمریکاییها سیاستشان در مقابل استقلال مردم در این ۶۶ سال تفاوتی نکرده است.