بعد از ایجاد انقلاب اسلامی حال جای این دو سوال مطرح است که آیا خود انقلاب هدف است یا انقلاب یکی از مراحل رسیدن به هدف است؟ اگر انقلاب را هدف بدانیم در نتیجه بعد از ایجاد انقلاب بدون شک با شکست و انحراف آن مواجه خواهیم شد.
انقلاب اسلامی ایران که از سال ۱۳۴۲ با اندیشه اسلامی و مقابله با سلطه و طاغوت آغاز شده بود، در بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسید. انقلاب اسلامی با دیدگاه و اندیشه تحولی و ایجاد تحول در ابعاد گوناگون، بخصوص در عرصه اجتماعی، پا به عرصه گذاشت و با ایجاد تغییرات وسیع به منصه ظهور رسید.
دامنه تحولاتی که انقلاب اسلامی ایران رقم زد، نه تنها بعد سیاسی بلکه تمامی ابعاد جلمعه را تحت تأثیر قرار داد و تحولاتی در تمامی ارکان جامعه به وجود آورد. انقلاب اسلامی ایران در سیر تکاملی خویش، تحولات را از دیدگاهها و اندیشهها آغاز کرده و نهایتاً به شکل گیری حکومت اسلامی رسید و اکنون در حال رسیدن به تمدن اسلامی است و اصلیترین تحول انقلاب اسلامی ایران همین است.
انقلاب اسلامی ایران برای رسیدن به این تحول نیاز به گذشتن از ۵ مرحله کلی و اساسی دارد؛ مراحلی که هر کدام خود یک تحول بزرگ در بطن انقلاب اسلامی ایران به شمار میروند و میتوانند تا رسیدن به یک تحول بزرگ، یعنی ظهور حضرت بقیه الله (عج) ما را یاری نماید. اما هر کدام از این مراحل برای محقق شدن نیاز به آماده سازی شرایط و مهیا شدن جامعه و افراد قبل از آن دارد و اگر در هر کدام از مراحل وقفهای ایجاد گردد، رسیدن به مرحله بعدی میسر نشده و اگر هم میسر شود با مشکلات و مشقتهایی همراه خواهد بود. این مراحل پنج گانه عبارتند از انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی.
انقلاب اسلامی ایران
اولین مرحله انقلاب اسلامی ایران خود انقلاب و پیروزی آن بود. انقلاب اسلامی ایران با سه پایه اصلی و اساسی اسلام، رهبری و مردم پا به عرصه هستی نهاد و توانست با تکیه بر این سه رکن اصلی به پیروزی برسد. اسلام به عنوان زیربنای اصلی انقلاب اسلامی ایران و شکل دهنده اندیشهها و دیدگاهها و سازنده نوع و نحوه حرکتهای انقلابی بود. حرکتهای انقلابی در نوع خود از اسلام ریشه گرفته و برخواسته از راهها و روشهایی است که اسلام آن را نشان داده و مشخص میکند.
اندیشه انقلاب اسلامی و جامعه اسلامی تا رسیدن به تمدن اسلامی برخواسته از منویات اسلام و قواعد و قوانین حاکم بر آن است و در اصل زمینه و متن اصلی حرکت انقلاب اسلامی میباشد. رهبری دومین رکن و وصل کننده دو پایه اساسی اسلام و مردم به همدیگر و مشخص کننده روند حرکتهای اسلامی و نوع آنها با توجه به قواعد و قوانین اسلام است. رهبری، وحدت بخش اندیشه ناب اسلامی و حرکتهای مردمی برخواسته از اسلام است که در صورت فقدان آن، بدون شک یا انقلاب از مسیر خود منحرف خواهد شد؛ مثل انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه و یا پس از اندکی با شکست مواجه خواهد شد؛ مثل انقلاب مصر. در نهایت سومین پایه انقلاب اسلامی مردم هستند. مردم هستند که به حرکتهای انقلابی رسمیت میبخشند و آنها را تشکیل داده با راهنماییهای رهبری برخواسته از اندیشه ناب اسلامی به سرانجام میرسانند. اندیشه اسلامی توسط رهبری در جامعه جاری شد و حرکت سیل وار مردم انقلاب را ایجاد کرد تا انقلاب به نتیجه رسید.
نظام اسلامی
بعد از ایجاد انقلاب اسلامی حال جای این دو سوال مطرح است که آیا خود انقلاب هدف است یا انقلاب یکی از مراحل رسیدن به هدف است؟ اگر انقلاب را هدف بدانیم در نتیجه بعد از ایجاد انقلاب بدون شک با شکست و انحراف آن مواجه خواهیم شد، زیرا هیچ راهبردی برای بعد از آن وجود ندارد و نبود راهبرد و مسیر مشخص بعد از انقلاب یعنی شکست آن و این یک امر بدیهی است. انقلاب کردیم که چی؟ این سوالی است که بعد از سخن گفتن از انقلاب بدون تعلل در ذهن نقش میبندد و نشان دهنده ناتمام بودن حرکت انقلاب و ادامه دار بودن آن بعد از انقلاب است. بدون شک هیچ عقل سلیمی این را نمیپذیرد که هدف فقط انقلاب باشد؛ مثل اینکه کودکی متولد شده است و فقط هدف این بوده که آن کودک متولد شود و برای بعد از آن هیچ برنامهای وجود ندارد که چگونه نگهداری و حفظ شود، چگونه رشد یابد و. انقلاب هم یک تولد است و نیاز به برنامههای بعد از آن داد. پس خود انقلاب هدف نیست بلکه مراحلی برای رسیدن به یک هدف کلیتر و بزرگتر است.
اولین سوالی که بعد از انقلاب و فروریختن پایهها و ساختار حکومت قبلی، خود را نشان میدهد این است که حال شکل اداره جامعه در ساختار چهارگانه جامعه، اعم از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی به چه صورت خواهد بود. اینجاست که صحبت از شکل حکومت به میان میآید. تفاوتی که انقلابها با دیگر نحوه ایجاد حکومتها دارند این است که عوامل ایجاد کننده انقلاب همان عوامل شکل دهند شکل اداره جامعه خواهند بود. انقلاب اسلامی ایران از سه عامل اسلام، رهبری و مردم ایجاد شد و همین سه عامل نیز میتواند در شکل گیری حکومت نقش اساسی داشته باشد و کنار گذاشتن هر کدام از این سه عامل یعنی کنار گذاشتن یکی از پایههای اساسی انقلاب.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر پایه همین سه اصل اساسی با تلاش و همت انقلابیون شکل گرفت و نقش هر سه رکن اساسی انقلاب را برای حکومت تعریف نمود؛ اسلام به عنوان زمینه اصلی حکومت اعم از قوانین موجود و نحوه ساختار جامعه و حرکتهای آن تعریف شد و رهبری هم ناظر بر اجرای اسلام از نوع نظارت استصوابی و مردم، انتخابگران در داخل چارچوب قوانین اسلامی. پس شکل حکومت اسلامی با پایههای اسلام به عنوان متن اصلی، رهبری ناظر بر حفظ اسلام در این متن و مردم هم انتخاب گران این عرصه در چارچوب اسلام شکل گرفت و این کار به طور ماهرانه در قانون اساسی گنجانده شد.
دولت اسلامی
سومین مرحله و هدف انقلاب اسلامی ایران رسیدن به دولت اسلامی است. دولت اسلامی یعنی رعایت کامل چارچوب اسلام وحرکت ساختارهای نظام اسلامی شکل گرفته در مرحله قبلی براساس راهبردهای اسلامی و تخطی نکردن از آن. دولت اسلامی نتیجه عملکرد قانون گذاران و سیاستمداران، اعم از مجریان و جریانها و گروهها و همچنین برخورد کنندگان با متخلفان از قانون بر اساس اندیشه و آرمانهای اسلام است. در این مرحله از شکل گیری دولت اسلامی نقش مردم حائز اهمیت است، چون انتخاب بر عهده مردم است، از عالیترین شخص نظام اسلامی گرفته تا پایینترین شخص که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم انجام میگیرد؛ اسلام به عنوان یک اندیشه و دیدگاه کلی درجامعه وجود دارد و این مردم هستند که رهبری و ناظر بر این اسلام را در سطح کلان به صورت غیرمستقیم از طریق انتخاب خبرگان رهبری انتخاب میکنند. از سوی دیگر قانون گذران که میبایست بر پایه اسلام اقدام به قانونگذاری کنند، هم از سوی مردم به صورت مستقیم انتخاب میشوند و همچنین مجریان این قانون که در رأس آنها رئیس جمهور و به تبع رئیس جمهور سایر ارکان اجرایی کشور به عنوان بزرگترین شبکه اجرایی نظام اسلامی که تمامی ساختارها و کارکردهای ادارات و سازمانهای عریض و طویل را تشکل داده اند، به صورت مستقیم توسط مردم انتخاب میشوند، در سوی دیگر، برخورد کنندگان با متخلفان قوانین وضع شده توسط منتخبان ملت در مجلس و مجریان در دولت به صورت غیرمستقیم توسط مردم انتخاب میشوند. پس نقش انتخاب مردم در چارچوب اسلام و قوانین اسلامی میتواند در شکل گیری یکی از مراحل اصلی رسیدن به هدف انقلاب اسلامی مؤثر واقع شود و انتخاب بر مبنای شاخصهای اسلامی، رسیدن به هدف را تسهیل نماید. زیرا ایجاد وقفه در هر کدام از مراحل تا رسیدن به تمدن اسلامی، مشکلاتی را به همراه خواهد داشت.
جامعه اسلامی
وقتی دولت اسلامی که نتیجه عملکرد ساختارهای شکل گرفته در نظام اسلامی است محقق گردید، منجر به شکل گیری فرهنگ اسلامی در سطح جامعه از رأس تا ذیل آن گردیده و سبک زندگی اسلامی در جامعه شکل میگیرد. سبک زندگی در همه ابعاد خاصه آن نه تنها در یک بعد، بلکه در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی. سبک زندگی شکل گرفته نتیجه شکل گیری مناسب دولت اسلامی است؛ بنابراین نحوه شکل گیری دولت اسلامی در نحوه و میزان ایجاد سبک زندگی نقشی مهم دارد.
در چندین صورت رسیدن به سبک زندگی اسلامی یعنی همان جامعه اسلامی محقق نخواهد گردید:
۱. در صورتی که اسلام بعنوان یکی از پایههای اصلی و اساسی کنار گذاشته شود و این امر میتواند در هر کدام از ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی توسط هر کدام از عناصر شکل دهنده نظام اسلامی و یا هر مرحله از مراحل رسیدن به تمدن اسلامی ایجاد گردد.
۲. رهبری به عنوان رکن دیگر انقلاب اسلامی تضعیف گردد. این موضوع هم میتواند از عدم توجه به جایگاه رهبری و هم با تضعیف جریانها و نهادهای وابسته به رهبری و هم با جریان سازی جریانات منفعت طلب ایجاد گردد که یکی از تلاشهای دشمنان بعد از انقلاب اسلامی ایران به دلیل اهمیت رهبری در شکستن نقشههای دشمنان و ایجاد وحدت و یکپارچگی نظام در طول این دوران بوده است که بحمدلله با شناختی که مردم از این جایگاه مهم دارند، منجر به شکست نقشههای دشمنان و قویتر شدن ایران اسلامی شده است.
۳. مردم که شکل دهنده انقلاب اسلامی و ستونهای جامعه اسلامی هستند کنار گذاشته شوند که این امر هم میتواند به دو شکل ایجاد گردد؛ اول اینکه با حرکت جریانهای منفعت طلب و تسلط بر عناصر حیاتی سیاسی، اجتماعی، اعم از قانونگذاری و اجرایی و عدم توجه به مردم و برتری دادن منافع شخصی و گروهی به منافع مردم اتفاق بیفتد و دوم اینکه براساس تبلیغات سوء دشمنان و منفعت طلبان، حضور مردم به عنوان انتخاب کننده در پای صندوقهای رأی کمتر گردد که این امر هم یکی از تلاشهای عمده جریانهای وابسته به استکبار در این گونه تحرکات است. وقتی قواعد و قوانین اسلامی در جامعه کمرنگ شود و یا جایگاه رهبری تضعیف گردد و یا مردم از جریان انقلاب کنار گذاشته شوند، شکل گیری جامعه اسلامی با مشکل مواجه شده و صدمات جبران ناپذیری به بار خواهد آورد.
تمدن اسلامی
هدف از ایجاد انقلاب اسلامی و طی کردن سایر مراحل، رسیدن به آخرین مرحله یعنی تمدن اسلامی است. وقتی که جامعه اسلامی با تمامی عناصر و ارکان آن شکل گرفته، دوران گذر و رسیدن به تمدن اسلامی آغاز میگردد. در اصل تمدن اسلامی یک جریان است، که از آغاز شکل گیری انتقال تفکر اسلامی شروع شده و تا عالمگیر شدن آن ادامه مییابد. در تمدن اسلامی هر چیزی بر اساس شاکله اسلامی در جایگاه خودش قرار میگیرد و ماحصل آن تراوشات اندیشهای است که خود را در قالب جامعهای آرمانی و پیشرفته با رویکرد الدنیا مزرعه الآخره نشان میدهد. تفکر جمعی جامعه اسلامی از تفکر اکثریت افراد جامعه شکل میگیرد، بنابراین در تمدن اسلامی اکثریت افراد جامعه از اندیشه دینی برخوردارند و هم تفکر جمعی شکل گرفته از آن بر پایه اندیشه اسلامی است. مبنای اساسی تمدن اسلامی را میتوان در سه موضوع به دست آورد. اول اینکه نگرش در تمدن اسلامی به انسان برخواسته از کرامت انسانی است (و لقد کرمنا بنی آدم) و این کرامت است که تعیین کننده جایگاه افراد است نه میزان ثروت و قدرت و مکنت. دوم اینکه این انسان کریم نیازمند ابزاری است که به مرحله کمال - که از اصلیترین اهداف الهی خلقت انسان است- برسد و سوم اینکه در تمدن اسلامی انسان آزاد است، آزاد از هر قید و بندی که مانع کرامت و کمال انسانی است اعم از قیدهای ماده گرایانه، زیر سلطه بودن، طاغوت و.
وقتی تمدن اسلامی محقق شد، اهداف انقلاب نیز تحقق یافته است و ارزش و اهمیت انقلاب بیش از پیش خود را نشان میدهد و اینجاست که میتوان با چشیدن طعم شیرینی تمدن اسلامی و نگاه به انسان کریم و آزاد و کمال یافته میتوان به این سوال پاسخ داد که انقلاب به ما چه کرده است؟ این موضوع زمانی خود را بهتر نشان میدهد که هدف حرکتهای قبل از انقلاب در دولتهای پهلوی واکاوی و دیده شود و با اهداف طراحی شده انقلاب اسلامی تا رسیدن به تمدن اسلامی مورد مقایسه قرار گیرد. اهدافی که پادشاهان پهلوی به دنبال آن بودند و در نهایت آن را دنبال میکردند، ساختن کشوری کاملاً غرب زده از هر حیث، حتی از حیث وابستگی؛ یعنی کشوری که کاملاً وابسته به غرب و ایادی غربی آنها باشد و مردم ایران در مقایسه با مردمان آن کشورها حقیر و حتی وحشی قلمداد میشدند و نهایت آمال و آرزوی یک فرد ایرانی، غربی شدن، نه در ارزش و علم و فناوری بلکه فقط در شکل و شمایل و تبدیل شدن به بازار مصرف کالاهای آنها بود، در حالی که تمدن اسلامی درست نقطه مقابل آن، به انسان کرامت را عطا میکند و او را از هر قید و بندی آزاد ساخته و کمال واقعی را به او نشان میدهد. در نتیجه نهایت حرکت انقلاب اسلامی را میتوان در رسیدن به انسان آزاد و دارای کرامت و هدایت شده به سمت کمال پیدا کرد.