برای اینکه یک مجلس پاسخگو باشد نخست، باید در آن سیستمی وجود داشته باشد که پاسخگویی را ارزش بداند، نه پاسخگریزی را؛ از این رو فضای سیاسی و مردم ما باید مطالبهگر باشند تا اشخاصی که در نهادهای دولت قرار میگیرند، پاسخگو شوند، وگرنه به طور معمول افرادی که در قدرت قرار دارند تمایلی به پاسخگویی ندارند.
دوم اینکه ریشه نمایندهها مردمی باشد؛ به عبارتی نمایندههای مجلس مدیون و بدهکار بعضی از اقشار ثروتمند یا صاحب قدرت نباشند؛ اگر مدیون کسانی باشند که آنها را از نظر مالی تأمین کردهاند، طبیعتاً وقتی به مجلس راه مییابند سعی میکنند به جای تأمین نیازهای مردم، نیازهای آنها را برطرف کنند.
سوم، نمایندههای مجلس باید انسانهای پاکی باشند، از شفافیت و پاسخگویی نهراسند و احساس کنند با پاسخگویی میتوانند از خود دفاع کنند؛ اما وقتی چیزی برای دفاع نداشته باشند، سعی میکنند از پاسخگویی فرار کنند. از طرف دیگر باید یک نظام ارزیابی داشته باشیم؛ در واقع اگر نمایندهای هیچ گونه فعالیتی انجام ندهد و دریافتی خود را در مجلس به جای حق وکالت برای مردم، حقالسکوت بداند و هیچ کس از او درباره عملکردش سؤال نکند، این نماینده از چنین فضایی سوءاستفاده خواهد کرد و بدون هیچ پاسخی هم خواهد رفت. بخش مهم این نظارت را باید موکلین آنها، یعنی مردم انجام دهند. مردم باید به طور جدی به حقوق خود آگاه باشند و این حق را برای خود بدانند نمایندهای که به مجلس راه یافته، وکیل آنهاست و باید به مردم پاسخگو باشد.