انتخابات در جمهوری اسلامی یک «رقابت واقعی» در عرصه «نظر و عمل» است؛ زیرا در این عرصه جمهوری اسلامی در «مدل نظری» تئوری مردمسالاری دینی را اثبات میکند و بر مدل حکومتداری خود در عرصه ملی و بینالمللی با افتخار تأکید و اصرار دارد. اما در برخی موارد افراد مسئول نه تنها چنین نمیکنند، بلکه ناگهان حمله بالاترین مقام اجرایی کشور به شورای نگهبان، شاخکهای رسانهای دشمنان را فعال میکند. رئیسجمهور در همایش استانداران و فرمانداران گفت: «بزرگترین خطر برای حاکمیت ملی ما روزی است که انتخابات، تشریفات شود. جای دیگری انتصاب بفرمایند، مردم پای صندوق رأی بروند و فقط تشریفات انتخابات را انجام دهند.»
این سخنان روحانی سبب میشود که:
۱ـ استاندارد دوگانه او زیر سؤال برود؛ زیرا وی در پنج دوره مجلس و دو دوره ریاستجمهوری توانسته است از فیلتر شورای نگهبان بگذرد؛ اگر انتخابات تشریفات بود، پس باید فردی به مجلس و نهاد ریاستجمهوری راه مییافت که بیشترین همراهی و همسنخی را با شورای نگهبان داشته باشد. این سخنان او حاکی از یک مسئله است: «مردی که علیه خودش حرفی میزند.»
۲ـ رئیسجمهور پس از این سخنان بلافاصله هشتک انتخابات تشریفاتی را در شبکههای اجتماعی داغ میکند؛ گویا میخواهد شورای نگهبان و نظام را با ترویج یک کلمه نادرست نقره داغ کند تا در فرصت باقیمانده، افراد فاقد صلاحیت، احراز شوند. غافل از اینکه شورای نگهبان محکم و استوار از حق مردم دفاع خواهد کرد.
۳ـ این هجمه آشکار به یکی از نهادهای قانونی نظام که وظیفه ذاتی خود را به درستی انجام میدهد، نمونه آشکاری از مسئولیتنشناسی، وقتنشناسی حتی دشمننشناسی مسئولان است؛ زیرا به دشمنان بهانه میدهد با زیر سؤال بردن مبانی نظری و مدل عملی انقلاب اسلامی در حوزه مردمسالاری دینی، سایر دستاوردهای و موفقیتهای انقلاب اسلامی را نیز زیر سؤال ببرند.
۴ـ هنگامی که مسئولان ارشد اجرایی، اعم از استانداران و فرمانداران که باید انتخابات را اجرا کنند پس از سخنان آقای روحانی برای نمایشی سیاسی علیه نهاد نظارتی شورای نگهبان کف میزنند و این نهاد قانونی را به تمسخر میگیرند، این برداشت در اذهان عمومی صورت میگیرد که ممکن است دخالتهایی در انتخابات صورت بگیرد؛ اما تجربه ۴۱ ساله انقلاب اسلامی نشان داده است سالمترین انتخاباتها در آن برگزار شده و یکی از مهمترین دلایل صحت انتخابات، همین رأی آوردن افراد منتقد و معترض به شورای نگهبان در بالاترین پستهای قانونی کشور است.
۵ـ در روزهای گذشته، رسانههای ضد انقلاب و جریانهای منزوی برای تحریم انتخابات جان دوبارهای گرفتهاند و کدهایی که برای تحریم انتخابات ارائه میدهند، همین سخنان دروغی است که به شورای نگهبان نسبت داده شده است؛ همین خط رسانهای سبب ایجاد نوعی اشتیاق در جریانهای رسانهای معاند برای جدا کردن مردم از مسئولان و کاهش مشارکت شده است. اگر مسئولان ارشد با این اتهامات خط رسانهای برای جریانهای ضد انقلاب تهیه نمیکردند، چه کسانی توانایی داشتند از درون نظام چنین بسترهایی را برای آنان فراهم کنند.
۶ـ نپذیرفتن قوانین حاکمیتی از سوی مقامهای مسئول موجب میشود نه تنها هزینه دموکراسی در کشور بالا برود، بلکه، دشمن وسوسه شود توان از دست رفتهاش را برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی بازیابی و بازآفرینی کند.
۷ـ کسانی که نظام انتخاباتی را زیر سؤال میبرند، بر شاخه نشستهاند و بن میبرند؛ اگر اندکی تأمل میکردند، برای اینکه لیاقت خود را اثبات کنند، میبایست بیش از گذشته در تأیید شورای نگهبان سخن میگفتند.
حوادث ماههای گذشته نشان میدهد انقلاب اسلامی این دوره را که با فشار حداکثری دشمن همراه شده است، بهتر از گذشته طی میکند و پیروزی بزرگتری در انتخاباتی باشکوه و دارای انگیزه خدمترسانی به مردم نصیب نظام خواهد شد و قطعاً کسانی که به متهم کردن نظام مشغول هستند، در حاشیه قرار خواهند گرفت.