دیوید والش، تحلیلگر دفاعی که از سال 2013 الی 2016 به نهادهای آمریکا درباره خاورمیانه مشاوره میداده است و اکنون مشاور امنیت خاورمیانه دفتر سیاستگذاری وزیر دفاع آمریکا است در مقالهای که در وبسایت اندیشکده شورای آتلانتیک منتشر شده، نوشت: کارزار فشار حداکثری ترامپ علیه ایران و زنجیره تنشزایی ناشی از آن، راهبرد امنیت ملی خود رئیس جمهور آمریکا را تضعیف کرده است.
بنا بر این گزارش، تنش نظامی نتیجه منطقی کارزار فشار حداکثری آمریکا است اما اعمال فشار مداوم بر اقتصاد ایران بدون ارائه یک گزینه دیپلماتیک، موجب میشود که انگیزه تهران برای مقابله تشدید شود.
در این گزارش با انتقاد از کنشهای آمریکا در قبال تهران که موجب تشدید اقدامات ایران شده، نوشت اگر آمریکا میخواهد رقابت راهبردی بلندمدت با چین و روسیه را در اولویت سیاستهایش بگذارد باید در سیاست فشار حداکثریاش علیه ایران بازنگری کند.
فشار حداکثری علیه اقتصاد ایران بر اساس تئوری تحریمهای فلج کننده بنا نهاده شده تا تهران را وادار کند میان توانمندی اقتصادی خود و نفوذ منطقهای یکی را انتخاب کند. اما تاکنون شاهد پیشرفتی در این کارزار نبودهایم و بعید است تهران با وجود فشار اقتصادی تحریمها به خواستههای آمریکا در منطقه تن دهد.
پژوهشها نشان داده که اعمال تحریم علیه هدفی که در انتظار تقابل مداوم است هیچ امتیازدهی چشمگیری را به همراه نخواهد داشت. تحت چنین شرایطی، آن هدف متوجه میشود که اگر امروز تسلیم شود این امر میتواند فردا به فشار بیشتر ختم شود، بنابراین به هر قیمتی ایستادگی خواهد کرد.
در ادامه این گزارش با اشاره به حادثه نفتکشهای اماراتی و سعودی و هدف قراردادن پهپاد آمریکایی، نوشت که این همان واکنش تندی است که انتظار میرفت به دنبال سیاست آمریکا برای تحریم خریداران نفت و قطع رگ حیاتی اقتصادی ایران نشان داده شود.
فشار حداکثری شاید تاثیر مورد نظر را روی اقتصاد ایران بگذارد اما هیچ دستاورد دیپلماتیکی ندارد و به جز ایجاد خشونتهای غیرضروری، آمریکا را واداشته تا منابع بیشتری را به قیمت گسترش تهدیدهای دیگر به خاورمیانه سرازیر کند. پس از افزایش تنشها، ارتش آمریکا علاوه بر 17 هزار نیروی انسانی، هواپیما، سامانههای دفاع موشکی و سایر داراییهای نظامیاش را وارد خلیج فارس کرده است. اینها منابع محدود نظامی هستند که هر روز استفاده از آنها در خاورمیانه باعث میشود، یک روز کمتر در خدمت رقابت راهبردی بلندمدت با چین و روسیه باشند.
در ادامه این گزارش با اشاره به موردی از هزینههای این استقرار به اعزام ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن به منطقه و تمدید حضور آن اشاره کرده و مینویسد: لینکلن توانست رکورد طولانیترین اعزام پس از جنگ ویتنام را از آن خود کند. اگر فرماندهان نظامی در اروپا و آسیا برنامهای برای این کشتیها داشتند، سیاست فشار حداکثری آنها را مطمئن کرد که باید به دنبال جای دیگری برای رفع نیاز خود باشند.
در انتهای این مطلب توصیه شده است: دولت آمریکا برای حفظ تمرکز بر اولویتهای بلندمدتش باید سیاست ایران را با راهبرد امنیت ملیاش همراستا و هماهنگ کند.