با جدی شدن سقوط رژیم پهلوی و فرار شاه، زمان برداشتن گام دیگری در مسیر پیروزی انقلاب فرا رسیده بود. حضرت امام(ره) با دقت نظر و تدابیر هوشمندانه گام به گام انقلاب را مدیریت میکردند؛ مدیریتی که حتی دشمنان مدعی نهضت اسلامی ملت ایران را به شگفتی واداشته بود. «هایزر» در همان ایام نوشت: «حرکات و اقدامات جناح خمینی به حدی هوشمندانه انجام میگرفت که من متحیر بودم چه کسی برنامهریزی آنها را انجام میدهد و هنوز هم پاسخ این سؤال را پیدا نکرده ام!»
امام(ره) در این شرایط نقشه ساختار قدرت آینده را به نحوی چیدند که خود در امور اجرایی کشور کمترین سهم را داشته باشند. ایشان ایده تشکیل دولت موقتی را دنبال میکردند که امور کشور را تا مشخص شدن ماهیت نظام سیاسی و تدوین قانون اساسی برعهده گیرد و پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، امور را به مسئولان قانونی کشور تحویل دهد. حضرت امام(ره) همین ایده را نیز به شور گذاشتند و در انتخاب اولین نخستوزیر با یاران نزدیک خود مشورت کردند، آن هم در زمانی که هنوز رژیم ستمشاهی روی کار بود.
«حجتالاسلام حسن روحانی» در کتاب خاطرات خود دلایل زیر را برای انتخاب بازرگان برمیشمارد: «یکی از عللی که امام(ره)، مهندس بازرگان را برای ریاست دولت موقت انتخاب کرد، این بود که آمریکا و غرب حساسیت زیادی نسبت به وی نداشتند و حتی یکی از آمریکاییها گفته بعضی از اعضای دولت موقت دوستان ما هستند و با برخی دیگر مشکلی نداریم و میتوان با آنها سازش کرد. بنابراین خطر کودتای آمریکایی و توطئههای غرب بسیار کاهش یافته بود. بازرگان نیز برای اینکه نیروهای آمریکایی ایران را ترک کنند، تلاش زیادی کرد تا همه آنها به راحتی و بدون دردسر و حتی بدون بازدید چمدانهایشان ایران را ترک کنند و به آمریکا بازگردند تا بهانهای برای مداخله آنها نباشد. دلیل دیگر این بود که سیاسیون آن زمان، حتی شاپور بختیار و به طور کلی ملییون، بازرگان را قبول داشتند و نخستوزیری وی را میپذیرفتند. دلیل سوم اینکه امام مایل نبود سمتهای اجرایی کشور به دست روحانیون باشد و در میان افراد غیرروحانی ضد رژیم شاه یکی از افراد مناسب برای این سمت مهندس بازرگان بود. دلیل چهارم، چون این افراد تحصیلکرده غرب بودند و برخی از آنان قبلاً مسئولیتهای اجرایی داشتند، به نظر میرسید بهتر از دیگران میتوانند در شرایط انتقالی مسئولیت اجرایی کشور را برعهده گیرند. پنجم، دولت موقت یک دولت گذرا بود و قرار بود صرفاً مسئولیت برگزاری رفراندوم و انتخابات مجلس مؤسسان (مجلس خبرگان قانون اساسی) را برعهده داشته باشد و امام برای یک دوره کوتاه با مسئولیت محدود، این افراد را مناسب تشخیص داده بود. دلیل ششم اینکه لازم بود اینگونه افراد امتحان خودشان را پس بدهند، و الّا افراد بسیاری مدعی بودند و مردم هم فکر میکردند که اینها بهترین مدیران کشورند. دلیل هفتم این بود که نسبت به این افراد، گروهکهای ضد انقلاب، تجزیهطلبها و روشنفکران و تکنوکراتها حساسیت نداشتند و رضایت نسبی داشتند. دلیل هشتم اینکه برخی از یاران امام نسبت به مهندس بازرگان حسن ظن داشتند و چون نسبت به اعتقادات مذهبی و مجاهدت وی تردیدی نبود، لذا به امام توصیه کرده بودند که ایشان را به این سمت منصوب نماید.»
با این منطق بود که مهندس مهدی بازرگان به عنوان نامزد پست نخستوزیری به حضرت امام(ره) پیشنهاد شد. هرچند سالها بعد مشخص شد امام(ره) با این انتخاب موافق نبوده، ولی به نظرات کارشناسان اعتماد کردهاند. تنها دغدغه مطرحشده از جانب امام آن بود که ایشان تأکید داشتند مهندس بازرگان نه از جایگاه دبیرکلی حزب نهضت آزادی، بلکه فارغ از تعلقات حزبیاش بر این جایگاه تکیه زند.
در روز دوشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۵۷ بود که مهندس مهدی بازرگان به طور رسمی به حکم حضرت امام(ره) به عنوان نخستوزیر کشور معرفی شد. حکمی که آقای هاشمیرفسنجانی آن را در حضور امام خمینی(ره)، مهندس بازرگان و جمعی از فعالان سیاسی و خبرنگاران خواند، سپس ترجمه انگلیسی حکم امام(ره) را آقای ابراهیم یزدی برای خبرنگاران حاضر در مراسم قرائت کرد و پس از آن هاشمی یک جلد قرآن به نشانه تهنیت به بازرگان هدیه داد که بازرگان آن را بوسید و بر دیده نهاد. این مراسم به واقع یک کنفرانس مطبوعاتی بود که ساعت ۱۷:۱۷ در سالن مدرسه علوی تهران با حضور بیش از ۴۰۰ خبرنگار رسانههای داخلی و خارجی برگزار شد و مشروح آن به وسیله فرستنده سیاری که بخشی از تهران را پوشش میداد، پخش شد و به اطلاع افکار عمومی رسید.
در این نشست، امام خمینی(ره) در صحبتهایی اظهار کردند: «به اتکای آرای عمومی که با ماست و ما به احتساب آرای عمومی (و شما میبینید که آرای عمومی با ماست که ما را به عنوان وکالت یا به عنوان رهبری قبول دارند) یک دولتی را معرفی میکنیم. رئیس دولتی را معرفی میکنیم، موقتاً دولتی را تشکیل بدهد که هم به این آشفتگیها خاتمه بدهد و هم این مسئله کنونی که مجلس مؤسسان است، یعنی ترتیب انتخابات مجلس مؤسسان را بدهد و مقدمات را درست کند. مجلس مؤسسان تشکیل بشود و انتخابات مجلس هم انجام بشود و آنها دولت قانونی را انتخاب کنند. مجلس مؤسسان که تشکیل شد جمهوری اسلامی را به رفراندوم بگذارد. اگرچه من اعتقادم این است که نیازی به رفراندوم نیست و مردم مکرر رأی دادهاند، لکن برای آنکه بهانه تمام بشود، آزادانه این کار را میکنیم تا مردم بدانند رأی آزاد که مردم میدهند، به چه رژیمی میدهند.»
پس از سخنان امام(ره)، خبرنگاران پرسش و پاسخ کوتاهی با ایشان داشتند و بعد از آن مهندس بازرگان در نطقی از اعتماد رهبر انقلاب به خود اظهار تشکر کرد و در بخشی از صحبتهای خود گفت: «با امید به خدا و امتنان از آیتاللّه و انتظار از ملت ایران و ملت جهان این مأموریت و خدمت خطیر را قبول و تعهد کردم. برای مخاطرات و زحماتش آمادهام و تا آنجا که مربوط به بنده باشد، منتهای کوشش و نهایت جهاد را در راه ملت عزیز ایران خواهم کرد.»
معرفی مهندس بازرگان به نخستوزیری دولت موقت، پایان ماجرا نبود و حضرت امام(ره) با تمام توان به حمایت از دولت نوپا برآمدند و در روزگار سخت و پرآشوب سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ این حمایت را تداوم بخشیدند که شرح آن خواهد آمد.