لابد تاکنون بارها سوره قریش را خواندهاید؛ اما هیچ توجه کردهاید که این سوره با حرف شروع شده است و جمله کامل نیست؟ «لِایلَافِ قُرَیشٍ»؛ یعنی برای ایجاد الفت و انس قریش. خب برای ایلاف قریش، چه؟ در ادامه فقط به این اشاره کرده است که کدام الفت و انس؟ «إِیلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَ الصَّیف»؛ الفت و انس قریش در سفرهای زمستانی و تابستانی. از این عبارات روشن میشود که خدا اتفاقی را رقم زده است برای ایجاد انس و الفت قریش در سفرهای زمستانی و تابستانی.
میدانیم «مكه» باغ و زراعتی نداشت، دامداری آن نیز محدود بود، بیشترین درآمد آن از طریق همین كاروانهای تجاری تأمین میشد، در فصل زمستان به سوی جنوب، یعنی سرزمین «یمن» كه هوای آن نسبتاً گرم بود و در فصل تابستان به سوی شمال و سرزمین «شام» كه هوای ملایم و مطلوبی داشت، روی میآوردند و اتفاقاً هم سرزمین یمن و هم سرزمین شام از كانونهای مهم تجارت در آن زمان بودند و مكه و مدینه حلقه اتصالی در میان آن دو شمرده میشد. (برگزیده تفسیر نمونه، ج ۵، ص ۵۹۱)
مهمترین خطر برای این سفرهای تجاری، ناامنی بود و از آنجا که بسیاری از قبایل نه امکان کشاورزی داشتند و نه سرمایه تجارت و دامداری هم در وضعیت نامطلوب آب و هوایی و ناامنی، همیشه امکانپذیر نبود، برخی برای امرار معاش به راهزنی و دستبرد به دام و غذای سایر قبایل دست میزدند؛ در این میان کاروانهای تجاری بهترین هدف برای تهاجم بودند؛ چراکه سرمایه و کالای فراوانی به همراه داشتند و در مناطق دور و جدا از مأمن و قبایل خود، حرکت میکردند.
این الفت و انس و اعتباری که برای قریش در کل شبهجزیره عربستان و در میان همه قبایل حتی قبایل راهزن وجود داشت، معجزه بزرگی بود که سفرهای تجاری آنها را با امنیت و سود سرشار مواجه میکرد. این ایلاف، کار خدا بود که پیوند مستقیم با کعبه داشت؛ از این رو در ادامه میفرماید: «فَلْیعْبُدُواْ رَبَّ هَذَا الْبَیتِ الَّذِی أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ»؛ پس باید پروردگار این خانه را بپرستند، كه آنان را از گرسنگی نجات داد، و از بیمی [كه از دشمن داشتند] ایمنیشان بخشید.
پرسش اصلی در این میان این است که خدا برای ایجاد الفت قریش چه کرد؟
در سوره قریش به آنچه موجب این الفت و امنیت شده و قبایل راهزن و بدوی را با قریش چنان مأنوس کرده است که از حمله به کاروانهای تجاری آن خودداری میکردند، اشاره نشده است؛ اما در سوره قبل (سوره فیل)، این واقعه را شرح داده است: «آیا ندیدی كه پروردگارت با اصحاب فیل چه كرد؟ آیا مكرشان را نقش بر آب نساخت؟ پرندگانی گروه گروه بر فرازشان فرستاد، كه با سنگی چونان گل خشكیده، آنها را سنگباران كرد. در نتیجه آنها را به صورت كاه جویدهشده درآورد.»
از این آیات چنین بر میآید که آنچه موجب شد قریش نسبت به قبایل عرب مألوف و مأنوس شوند، اقدام الهی در هلاکت سپاه ابرهه بود که قصد نابودی کعبه را داشت؛ این واقعه سبب شد قبایل سراسر عربستان تا شام و یمن، به عظمت کعبه و خدای آن پی ببرند و قریش هم به عنوان متولیان و پردهداران کعبه محبوبیت و مصونیت یابند.