رهبر معظم انقلاب در طول سالیان گذشته و در ابتدای هر سال، شعاری را برای آن سال در نظر میگیرند و همزمان با حلول سال جدید آن را به همگان اعلام میکنند. مشخص است که تعیین این شعارها کارشناسیشده و با نهایت دقت تا دولت، مجلس و همه آحاد ملت با توجه به آن موجب رونق کشور در زمینههای مختلف شوند. شایان توجه است، طی سالیان پیش این شعار، اقتصادی بوده است تا با پیروی از آن، کشور از تلاطمهای اقتصادی نجات پیدا کند. شعار سال 1398 «رونق تولید» بود که درباره میزان تحقق آن با «محمد خوشچهره» اقتصاددان و استاد دانشگاه گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
رهبر معظم انقلاب شعار امسال را «رونق تولید» نامگذاری کرده بودند، به نظر شما اکنون که به پایان این سال رسیدیم، چه کارهایی از طرف دولت یا نهادهای دیگر در این زمینه انجام شده است؟
زمانی میتوان شاخصی برای ارزیابی داشت که هدف، معیار و ملاک مشخصی وجود داشته باشد تا بدانیم بر اساس آن ملاک و شاخص چقدر کار انجام شده است و برای نمونه مجلس یا نهادهای دیگر چقدر پیش رفتهاند؛ بنابراین معیاری برای ارزیابی تکتک نهادها مثل دولت و مجلس نداریم که بخواهیم سیاستهای پولی و اقتصادی را به خصوص در بخش صنعت، کشاورزی و امثالهم ارزیابی کنیم؛ اما یکی از شاخصههای کلی که معمولاً در اقتصاد به آن خیلی کلان نگاه میکنند، رشد اقتصادی است؛ رشد اقتصادی یعنی درصد تغییرات تولید ناخالص ملی، یا به عبارتی درصد تغییرات تولید ملی و رشد اقتصادی یعنی تغییرات مثبت. اگر رشد اقتصادی را به مفهوم یک شاخص در نظر بگیریم و بگوییم چند درصد تولیدات بخشهای صنعت، معدن، کشاورزی، خدمات و غیره تغییر کرده است، شاید به مواردی برسیم. نرخ رشد اقتصادی پیچیدگیهای خود را دارد و به طور کلی تجلی فرمایشهای رهبر معظم انقلاب درباره رونق تولید را باید در میزان سطح تولید و گستردگی آن دنبال کنیم.اگر اینطور پیش برویم، بر اساس شاخصههایی که دولت یا نهادهای جهانی مثل بانک جهانی یا IMF (صندوق بینالمللی پول) میدهند، متأسفانه نرخ رشد اقتصادی منفی عنوان شدهاند؛ یعنی با توجه به هدفگذاریهایی که مثلاً در برنامههای پنجساله یا چشمانداز بیستساله داشتهایم، از سطحی که بودهایم نتوانستهایم بالاتر برویم، بلکه چند پله نیز پایینتر رفتهایم.
به نظر شما آیا در سالی که رونق تولید نامگذاری شد، تولید سرعت گرفت؟
پاسخ به این پرسش قطعاً از سوی هر تحلیلگر صاحبنظری منفی است؛ چراکه خود دولت اینطور بیان کرده است. اما رونق تولید مفهومی پیچیدهتر نیز دارد که میتوان به آن اشاره کرد و استنباط اهل فن این است که معنای رونق تولید در حوزههای اقتصادی چنین است که موانع را از سر راه تولید برداشتهایم تا شرایط برای رونق تولید ایجاد شود و این اقدامِ رو به جلویی است.
موانع سر راه تولید چه مواردی هستند که میتوانند مانع تولیدات در بخشهای مختلف کشور شوند؟
اگر بخواهیم موانع سر راه تولید ملی را بررسی کنیم، باید به چند نکته دقت کنیم؛ چندین سال است که میزان استفاده از ظرفیت ملی زیر 50 درصد است، درواقع آمارهای رسمی نشان میدهد که تولید ملی ظرفیتی دارد که مجموع تولیدات کارخانهها، کشاورزی، معدن، صنعت، خدمات مولد و غیره است.
برای نمونه در بخش صنعت ظرفیت تولید کارخانههای سیمان بالای 75 میلیون تن است یا ظرفیت تولید خودرو بالای یک میلیون و 300 هزار تیراژ عنوان شده است که اگر در حال حاضر ملاحظه کنیم، میبینیم که ظرفیت تولید سیمان بین 30 الی 40 درصد، خودرو 30 درصد و تولید پوشاک زیر 25 درصد است؛ یعنی بخش زیادی از تولیدات را کالاهای وارداتی و قاچاق کالا پر میکنند. محصولات دیگری، مثل برنج 50 درصد، روغن نباتی 90 درصد و چای 95 درصد وارداتی هستند. همچنین اگر به محصولات دیگری، مثل تخممرغ، مرغ، گوشت و غیره نگاه کنیم، متوجه میشویم ظرفیتهای تولید ملی وجود دارد که بخشی از آنها خالی مانده که بخشی به دلیل غفلت و جهالت یا سیاستهای نامناسب و بخشی شیطنتهای دنیای سلطه است.
چرا به ظرفیتهای داخلی تا این حد کم توجه میشود که منجر به ورود کالاهای وارداتی یا قاچاق کالا میشود؟
به نظر بنده اساس آن، غفلت داخلی است که شیطنتهای نظام سلطه مثل تحریمها نیز به آن اضافه شده است. این ظرفیتهای داخلی در مجموع میتوانند به رفع موانع و رونق گرفتن تولید برای پر شدن ظرفیتهای خالی بینجامند و این پدیدهای است که خود دولت هم در کارنامه و هم در اظهار نظرهای جدیدش به آن اشاره کرده است؛ اما بیشتر، آن را به شیطنتهای آمریکا و دنیای سلطه معطوف کردهاند و جدیداً نیز آن را زیاد به کار میبرند.
به نظر شما برای رسیدن به رونق تولید و رشد اقتصادی چه اقداماتی باید انجام شود؟
بنده از کسانی هستم که بسیار خوشبین هستم و معتقدم اقتصاد ما علی رغم بسیاری از ایراداتی که به آن وارد شده و بیمارگونه در حال حرکت است، اگر تغییر رویکرد داشته باشد و شفافتر به قابلیتها نگاه شود، شرایط برای رشد مثبت اقتصادی و حرکت از طریق رفع موانع و تولید ملی به سمت رونق پایدار که از همه مهمتر است، مهیا میشود. بازار بزرگ ایران که جمعیتی نزدیک به 85 میلیون نفر و تقاضاهای اجابتنشده بسیاری دارد، در خیلی از بخشها با رکود همراه است که این اصلاً ربطی به سرمایهگذار خارجی ندارد؛ برای نمونه درباره مسکن که زمین وارداتی نیست که به خارجیها دل خوش کرده باشیم، یا مثلاً ظرفیتهای کارخانههای سیمان خالی بسیار داریم یا ظرفیت تولید آهن، آجر و فولاد بسیار بالایی داریم که همه مشکلات در این زمینهها به دلیل سیاستهای غلطی است که در زمین و مسکن بوده است و موجب سوداگری در زمین شده و کنترل و مقابله مثبت با آن انجام نشده است.
باید به تولید داخلی مثل صنعت مرغ و دامداری توجه و از آن حمایت شود. در حال حاضر بازار این محصولات را با واردات و پول نفت تنظیم میکنیم که موجب رفاه کوتاهمدت و مقطعی برای مردم میشود و برخی مردم هم تشخیص نمیدهند که این رفاه، با تعطیلی واحدهای تولیدی و از طریق واردات صورت میگیرد. اگر بتوانیم تولید را تسریع کنیم و موانع را کنار بگذاریم، میتوانیم یک نرخ رشد، حتی مثبت 3 تا 4 درصد داشته باشیم.
ما میتوانیم نرخ رشد مثبت داشته باشیم، اما خوشبینی به جذب سرمایههای خارجی و نگاه کردن به دست دیگران متأسفانه فرصتها را از ما گرفت. شعار امسال رهبر معظم انقلاب مثل 15 سال گذشته متوجه اقتصاد بود؛ اما متأسفانه دولتهای مختلف کارکردهای متفاوت داشتند که برای بسیاری جای سؤال است چرا این نامگذاریها محقق نمیشود؟
جواب بنده این است که رهبر معظم انقلاب در حقیقت استراتژیست نظام جمهوری اسلامی ایران هستند، یعنی جهتگیریها و اولویتها را تعیین میکنند؛ ایشان به عنوان یک استراتژیست وظیفه خود را انجام میدهند و کوتاهی متأسفانه عمدتاً به مرحله عملیات و اجرا بر میگردد.