دولت طي يکسال اخير نشان داده بر آن است تا جريان نقدينگي به سمت بازار سرمايه هدايت شود، حتي تبليغات مختلفي هم براي اين کار انجام داده و تلاش هاي مختلفي صورت گرفته تا نظر مردم به بازار سرمايه جلب شود.
سال ۹۸ را بايد سال رکورد زني در شاخص هاي بورس دانست. سالي که اگر چه در شاخص هايي چون تورم، ضريب جيني، ميزان سرمايه گذاري اقتصادي و....روزهاي خوبي را پشت سرنگذاشت اما بورس سرحال تر و پررونق از تمام سال هاي گذشته بود، رونقي که برخي آن را حباب دانسته و به رشد عجيب بورس در ماه هاي اخير انتقاد مي کردند و عده اي ورود نقدينگي به بازار بورس و عدم تحرک چند ساله اين بازار را دليل اين رشد کم سابقه مي دانستند. پايگاه خبري بصيرت درگفت و گويي با حميد ميرمعيني کارشناس ارشد بازارسرمايه به بررسي بورس ايران در سال ۹۸ پرداخته است.
آقاي ميرمعيني به نظر شما دلايل افزايش شاخص بورس در ماههاي اخير و رکوردشکني آن چيست؟ واقعا اين افزايش حباب است يا براساس منطق اقتصادي و همخوان با واقعيت هاي اقتصاد ايران است؟
به هر حال نميتوان يک حکم واحد درباره روند کاري بازار سهام ايران صادر کرد. نميتوان گفت آيا بورس ايران حباب فراواني دارد و افزايشها بيش از ارزش ذاتي صورت گرفته يا هنوز چنين اتفاقي نيفتاده است. مثلا براي برخي از سهمها مي توان چنين ادعايي کرد، واقعيت اين است که برخي از سهمها مخصوصا سهمهاي کوچکي که با نقدينگي کمتري ميتوان آن ها را حرکت داد، در حال حاضر در محدوده بالاتري از ارزش ذاتي خود در حال معامله هستند، ولي يک سري از سهمها که تعداد کمتري هستند اما ارزش بازاري بالاتري دارند طبيعتا از ساير سهمها بنيان قويتري دارند لذا اگر فاصله معقولي هم داشته باشند ميتوان اينگونه نتيجه گيري کرد که اتفاقا اين سهمها هنوز به ارزش ذاتي خود نرسيده اند. بنابراين نميتوان يک حکم واحد براي همه بازار و تمام سهم ها صادر کرد که آيا بورس ايران وارد حباب هاي خطرناک شده يا نه؟ ضمن اينکه بايد اذعان داشت بازار سرمايه در مسيرجريان نقدينگي حرکت کرده و روند طي شده تقريبا بر مبناي داده هاي اقتصادي است اما مبتني بر تحليل نيست، يعني ميتواند مقداري به واقعيت نزديک باشد. در واقع نوسان يا رشدي که دارد بيش از حد انتظار کارشناسان است و اين رشد مي تواند با يک سري از شاخص ها و معيارهاي اقتصادي از جمله معيارهاي اقتصادي داخلي و شاخص هاي اقتصادي بازارهاي جهاني همخواني نداشته باشد، اما فشار ناشي از نقدينگي ميتواند بازار را به سمت حرکت هاي بدون پشتوانه تحليلي سوق دهد. ضمن اينکه اين وضعيت ميتواند تداوم داشته باشد و حتي امکان دارد به دلايل مختلف هر آن اصلاح قيمتي صورت گيرد.
مساله ديگر حمايت دولت از روند ورود نقدينگي به بازار سرمايه است، دولت اين حمايت را تاييد مي کند و اصلا منکر انجام اين حمايت نيست. دولت طي يکسال اخير نشان داده بر آن است تا جريان نقدينگي به سمت بازار سرمايه هدايت شود، حتي تبليغات مختلفي هم براي اين کار انجام داده و تلاش هاي مختلفي صورت گرفته تا نظر مردم به بازار سرمايه جلب شود. همين طور افزايش جريان نقدينگي باعث افزايش تقاضا شده و به تبع آن قيمت ها را بالا برده است. اگر روند چند روز اخير که گاهي بازار منفي بوده را فاکتور بگيريم متوجه مي شويم که جريان نقدينگي تا امروز تاثير گذار بوده است. اما از 19 اسفند ماه بازار با جدي شدن شيوع ويروس کرونا تا حدووي تحت تاثير قرار گرفته است و اين احتمال وجود دارد بخشي از جريان نقدينگي که به سمت بازار سرمايه آمده از اين بازار خارج شود که اگر اين اتفاق بيفتد خطرناک بوده و بازار را وارد روند اصلاحي مي کند.
اصولا رشد نقدينگي در اقتصاد چه ارتباطي با افزايش شاخص بورس دارد؟
تقريبا همه دارندگان سرمايه به دنبال بازاري با بازدهي مناسب و سود آوري هستند، تا از اين راه بتوانند ارزش داراييهاي خود را حفظ کنند. تا امروز بازارهاي مختلفي چون بازار طلا، مسکن، ارز، خودرو و.... موازي بازار بورس سرمايه ها را به خود جذب مي کردند اما موانعي که دولت بر سر راه اين بازارها ايجاد کرده تب وتاب ورود نقدينگي به اين بازارها را کاهش داده است لذا بخشي از نقدينگي امروز جامعه که افزون بر 2200 هزار ميليارد تومان است به تدريج وارد بازار سرمايه شده است. هجوم نقدينگي به سمت بازار سرمايه در چند وقت اخير منجر به افزايش قيمت برخي از سهم ها شده که علي القاعده پشتوانه قوي قابل قبولي ندارند، بنابراين برخي از اين سهمها بيش از ارزش ذاتي خود رشد کرده اند، ورود نقدينگي به بازار سرمايه بخصوص بازارهايي که پشتوانه تحليلي يا توجيهي ندارند و افزايش اين قيمتها براي اقتصاد نگران کننده نيست، چرا که بازار سرمايه بايد بتواند از جريان نقدينگي که وارد بازار سرمايه مي شود به نحو احسن استفاده کند و صرفا بازي با اعداد روي تابلوي بورس نباشد تا بتواند اين نقدينگي را به سمت فعاليتهاي توليدي و در عرصه سرمايهگذاري در طرحها و پروژههاي شرکتها هدايت کند، تا بتواند از نقدينگي که به سمت بازار سرمايه آمده نهايت استفاده را به عمل آورده و با ايجاد جذابيت براي سرمايهگذاران، سرمايهها در بازار بورس باقي بماند.
به نظرتان اگر موضوع محدود کردن نوسان سود در بورس به 2 درصد به جاي 5 درصد تغيير مييافت و با دستور وزير اقتصاد لغو نميشد، چه اتفاقي براي بورس و شاخصها ميافتاد؟
من معتقدم ايجاد محدوديت به هيچ وجه روش مناسبي براي بازار سرمايه نيست و بازار سرمايه را از روال بازار آزاد بودن خارج کرده و بورس از جريان عرضه و تقاضاي طبيعي خارج مي شود. به نظر ميرسد افزايش رفتار توده وار با جريان نقدينگي که وارد بازار سرمايه شده امر عادي باشد، اگر اين رقم به 2 درصد کاهش پيدا مي کرد يا رشد بورس تداوم مي يافت، اين مساله به دليل عدم عرضه مناسب و تقاضاي بيشتر بود. بنابراين ممکن بود علي رغم اينکه سود به ۲ درصد کاهش پيدا کرده اما بازار همچنان روند رشد خود را حفظ مي کرد، چرا که همچنان جريان نقدينگي ماندگار ميشد و منجر به ورود جريان نقدينگي جديدي به بازار سرمايه ميشد، اما بلاتکليفي و دستورالعملهايي که داده ميشود بازار را وارد يک محدوده ريسک سيستماتيک کرده است، همانطور که قيمت جهاني نفت، طلا و ساير متغيرها منجر به رفتار وحشت زده سهام داران مي شود، طبيعتا در سطح داخلي نيز ابلاغ و لغو دستورالعمل ها در نوسان بازار بي تاثير نيست.
پيش بيني شما از آينده بازار بورس در سال آينده چيست؟
به نظرم شرايط سختي در پيش رو است و اصلا نميتوان حتي هفته بعد را نيز پيش بيني کرد، برخي از عوامل کلان به خودي خود بر بازار سرمايه تاثيرگذار هستند، اما قدر مسلم ميتوان گفت در بازار سرمايه آنقدر مولفه هاي مختلفي تاثيرگذار هستند که با ذهن و اطلاعات محدود ما شايد امکان تحليل آنها ممکن نباشد، اما براساس سيستم هاي تصميم گيري ميتوان پيش بينيهايي غيرقطعي کرد. چهار عامل در اين موضوع اثر گذارند که سرمايهگذاران بايد با توجه به برداشت و بررسي هاي خود نسبت به بازار سهام تصميم گيري کنند:
اولين مورد بحث ريسک سياسي و تنش هاي سياسي داخلي و بين المللي است که با کاهش تنش هاي سياسي يا افزايش آنها ممکن است بازار سرمايه تحت تاثير قرار بگيرد، وضعيت بازارهاي جهاني از قبيل بازار نفت، کالاهاي اساسي، فلزات، پتروشيمي و محصولات آن همگي در اين پيش بيني ها موثرند، هر چند که به دليل شيوع ويروس کرونا بيشتر بازارها وارد فاز نزولي شده است، اما درباره اينکه اين موضوع تا چه ميزان روي تقاضاي جهاني اثرگذار بوده و ريسک بالايي دارد فعلا نمي توان پيش بيني داشت.
يعني قيمت جهاني نفت هم مي تواند در وضعيت بورس تاثيرگذار باشد؟
به هرحال نفت يکي از مهمترين آيتم هاي بازار سرمايه است که 27 درصد ريزش قيمت آن طي روزهاي گذشته طبيعتا عامل مهمي در ريزش بازارهاي سرمايه در دنياست، چرا که به تبع آن ساير محصولات و کالاهاي جهاني دچار کاهش قيمت ميشوند. عامل بعدي سياست گذاريهاي اقتصادي داخلي از نرخ ارز تا نرخ تورم و سود بانکي و... نيز در اين موضوع مهم است. علي رغم اينکه ممکن است بازار جهاني با افت قيمتي مواجه شوند، اما افزايش نرخ ارز در داخل منجر به سودآوري شرکتها ميشود، بنابراين بازار سرمايه داخلي تحت تاثير مواردي چون نرخ ارز، تورم و نرخ سود بانکي يا به طور کلي سياستهاي اقتصادي دولت قرار دارد. البته ممکن است علي رغم اينکه شاخصهاي اقتصادي ما با افت مواجه است اما شاخص بورس به دليل جريان نقدينگي و سياست گذاري پنهان اقتصادي - مثل هدايت جريان نقدينگي به سمت بازار سرمايه از سوي دولت - بازار سرمايه ما روالي متفاوت با بازارهاي سرمايه ديگر کشورهاي جهان داشته است. آخرين عامل نيز موضوع سياست گذاري هاي سازمان بورس است، اينکه ابزارها و دستورالعملهايي که گاه و بيگاه از سوي اين نهاد ارائه ميشود چگونه ميتواند بازار را تحت الشعاع تاثيرات منفي قرار ندهد بسيار مهم بوده و جاي کار فراواني دارد.