شاخص کل بورس تهران در 4 روز کاری هفته گذشته با حدود 45/2 درصد کاهش از محدوده 1389000 واحدی به محدوده 1355000 واحد رسید. شاخص هم وزن نیز که شاید نشانگر بهتری از وضعیت عمومی بازار (سهام کوچک و بزرگ) باشد، اوضاع بهتری نداشت. این نشانگر در پایان روز چهارشنبه با افت 3/2 درصدی نسبت به هفته گذشته در سطح 395600 واحدی ایستاد. نکته عجیب و جالب این که این دو شاخص مهم بازار، در هیچ یک از روزهای هفته رنگ سبز را به خود ندیده و در تمامی روزهای هفته نزولی بودند!
ارزش معاملات سهام که در روزهای پر رونق سال 99 به اعداد بیش از 20 هزار میلیارد تومان (با دلار 20 هزار تومانی حدود 1 میلیارد دلار) در روز رسیده بود، در روزهای کم رمق فعلی به سختی به 2 هزار میلیارد تومان (حدود 70 میلیون دلار) میرسد. این عدد که شاید تنها به اندازه معامله چند آپارتمان نوساز در منطقه 1 تهران باشد، بدون تعارف برای بازار سرمایه خجالتآور است. بازار سرمایهای که قرار بود محل تأمین مالی شرکتها و صنایع، سرمایهگذاری امن مردم و بستری برای رشد و شکوفایی اقتصاد کشورمان باشد!
در ادامه این مطلب به دلایل عمده وضعیت فعلی بازار و پیشبینی روزهای آتی خواهیم پرداخت ...
1- مهمترین عامل رشد بازار در سالهای 98 و 99 ، عقب ماندگی بازار از تورم و چشمانداز تورمی داراییها بود. تجربهای که در گذشته نیز (سالهای 91 و 92) به صورت خفیفتر تکرار شده بود. با ثبات نرخ دلار در محدوده 28 تا 32 هزار تومان در بازار آزاد و محدوده 26 تا 27 هزار تومان در بازار نیما، بازار سرمایه تحت تأثیر نوسانات تورمی حاصل از آن قرار نمی گیرد.
2- در ماههای اخیر اخبار توافق هستهای تأثیر پر واضحی بر روند معاملات سهام داشتهاند. هر گاه خبرها حکایت از نزدیک شدن به توافق داشتند، گروههای بزرگی چون صنایع بانکی و خودرویی معاملات مثبتی را تجربه کرده و به تبع آن وضعیت عمومی بازار نیز بهتر شد. هر چند که صرف توافق نمیتواند منجر به ثبات سودآوری در این صنایع و یا سایر صنایع بازار شود، اما برخی تحلیل گران معتقدند که تأثیر احیای برجام بر روی بهبود فضای کسب و کار، امنیت فضای اقتصادی، دوری از چشمانداز تورمی، افزایش سرمایهگذاری خارجی، نوسازی خطوط تولید، افزایش کمیت و کیفیت تولیدات داخلی، افزایش نرخهای فروش صادراتی و نهایتا افزایش سودآوری شرکتهای بورسی مؤثر است. بنابراین در روزهای گذشته تفکر جمعی تحلیلگران مبنی بر فاصله گرفتن از توافق هستهای، از دیگر عوامل رکود بازار بوده است.
3- فضای تورمی در اقتصادهای بزرگ جهان و افزایش نرخ تورم در اروپا و آمریکا (نرخ تورم آمریکا به بیشترین مقدار در 40 سال گذشته یعنی محدوده 9 درصد رسیده است.) باعث اتخاذ شدیدترین سیاستهای پولی انقباضی توسط بانکهای مرکزی در دنیا شده است. در نتیجه قیمت کالاهای اساسی (به جز بخش انرژی) نسبت به اوج خود حدودا بین 30 تا 40 درصد کاهش داشته است. کاهش قیمتهای جهانی باعث کاهش نرخ فروش شرکتهای صادرات محور داخلی در ماههای اخیر و کاهش سودآوری آنها شده است.
4- معمولا در دورههای تورمی دولتها به خواست خود، یا به اجبار و برای منتشر کردن اوراق بدهی، سیاستهای انقباضی پولی را در دستور کار خود قرار میدهند. افزایش نرخ بهره بین بانکی و به تبع آن افزایش سود سپردهها، باعث تشدید فضای رکود در بازار سرمایه خواهد شد. با وجود فضای پر ابهام در اقتصاد کشور نمیتوان شروع روند مثبت برای سرمایهگذاری در سهام (حداقل در کوتاه مدت) متصور بود. بنابراین اگرچه ارزندگی قیمت سهام شرط لازم برای رونق بازار است، اما شرط کافی نیست و نتوانسته است بازار را از رکود خارج کند.
5- خروج بیوفقه سرمایههای حقیقی پس از دوران رونق سال 99 همچنان ادامه دارد. بیاعتمادی سهامداران حقیقی به بازار سرمایه که ضررهای سنگینی را در دو سال گذشته متحمل شدهاند عوامل زیادی دارد که از حوصله بحث خارج است. (در مقالهای جدا میتوان به دلایل این بیاعتمادی پرداخت.) عدم استقبال از سرمایهگذاری در سهام توسط سهامداران حقیقی و جذب سرمایهها در بازارهای غیر مولدی مانند مسکن، سکه و طلا، ارز و خودرو از دیگر دلایل کم رمقی این روزهای بازار سرمایه است.
6- هفته اول مهر ماه مصادف با ایام پایان ماه صفر و شهادت پیامبر اکرم (ص)، امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) میباشد. لذا در هفته نیمه تعطیل آتی و با توجه به عواملی که در مورد آن صحبت شد، همچنان بازار کم رمق و با نوسانات منفی را میتوان پیشبینی کرد.
پرونده بازارهای دارایی در نیمه نخست سال 1401 با بازدهی 21 درصدی دلار، 22 درصدی مسکن (در تهران) و 17 درصدی سکه بسته شد. شاخص کل بورس اما با بازگشت تمام مسیر صعودی که در دو ماه ابتدای سال طی کرده بود، به سطوح 1355000 واحدی رسید و بازدهی منفی 9/0 درصدی را ثبت کرد. لذا میتوان گفت که تنها بازار جا مانده از تورم امسال در بین بازارهای مالی، بازار سهام است. به لحاظ تکنیکالی و نموداری نیز بازار در حال تکمیل موج نزولی فرسایشی خود بوده و با نزدیک شدن به سطوح 1300000 واحدی احتمال ورود معاملهگران کوتاه مدت و شروع نوسانات مثبت در هفتههای آتی دور از انتظار نیست.
با کنار هم قرار گرفتن این دو عامل میتوان به افزایش تحرکات خریداران سهام و نوسانات مثبت، اما کوتاه مدت، در چند هفته آینده امیدوار بود!
در میان صنایع بازار، گروههای بانکی و خودرویی همچنان منتظر اخبار برجامی برای شروع روند مثبت خود هستند. در ابتدای هفته گذشته گروه دغال سنگ با توجه به اخذ مجوز صادرات مورد توجه بازار قرار گرفت. بررسی سودآوری نمادهای این گروه میتواند نشان دهنده فرصتهای خوبی برای سرمایهگذاران باشد.
همچنین در هفتهای که گذشت، گردش اندک پول سرمایهگذاران باقیمانده که عموما از فعالین قدیمی بازار هستند در میان تک سهمهای گروههای قطعات خودروسازی، غذایی، زراعت، و هتل و رستوران باعث ایجاد بازدهی مثبت در برخی نمادهای این گروهها شد. به نظر میرسد در یک یا دو هفته آتی نیز باید همچنان به دنبال برخی تک نمادهای مورد توجه در گروههای کوچکتر بازار باشیم.
لازم به ذکر است که هر گونه تغییر در شرایط و مفروضات مورد بحث مثل نرخ دلار آزاد و نیما، احیای برجام، نرخ بهره بین بانکی، مفروضات مربوط به بودجه سال آتی و قیمتهای جهانی میتواند باعث تغییر در شرایط فعلی شود ...
ایمان باصفا