بعد از ناکامی آمریکا در دو جنبه نظامی و فرهنگی، مقامات کاخ سفید بهترین راه را فشار حداکثری اقتصادی تعریف کردند. تندروهای آمریکایی که همزمان با روی کار آمدن ترامپ به مناسب قدرت این کشور دست یافتند، خوش بینانه فکر میکردند فشار حداکثری اقتصادی باعث سقوط جمهوری اسلامی خواهد شد.
رای مردم ایران به جمهوری اسلامی در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ آغازگر تقابل جدی میان آنها و نظام لیبرال دموکراسی شد. لیبرالها که در آن روزها مدعی پایان تاریخ بودند، آغازگر جنگی نابرابر با جمهوری اسلامی در عرصههای نظامی، فرهنگی و اقتصادی شدند.
راهی نو با برنامهریزی ۱۴۰۰ ساله
مردم ایران در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ با اکثریت قاطع 98/2% به جمهوری اسلامی رای مثبت دادند بر این اساس ساختار سیاسی، اجتماعی ایران تغییر و جمهوری اسلامی مستقر شد. ۱۲ فروردین روز «جمهوری اسلامی» نام گرفت و جمهوری اسلامی ایران استقرار یافت.
استقرار نظام جدید با گفتمان و ایدئولوژی متفاوت از ایدئولوژی جهانی، از همان ابتدا سبب چالش بین دو گفتمان و نزاع ۴۰ ساله گردید. در این چهار دهه، لیبرال دموکراسی از تمامی گزینههای روی میز خود استفاده کرد تا اولا جمهوریت نظام را زیر سوال ببرد و ثانیا زمینه ساز شکست ایده حکمرانی دینی شود. آنها برای رسیدن به اهداف خود از ایرانیان غرب زده نیز بهره بردند.
تقابل غرب با جمهوری اسلامی
غربیها از ابتدای وقوع انقلاب اسلامی وارد تقابل با جمهوری اسلامی شدند. برنامه کلی آنها این بود که مردم ایران نباید طعم شیرین حکومت در سایه اسلام را بچشند و دیگر کشورها جمهوری اسلامی را الگو خود قرار ندهند. آنها برای رسیدن به هدف، راههای مختلفی را طی کردند. در سالهای اول انقلاب، سیاست مداران آمریکا راه نظامی و خشن را علیه ملت ایران انتخاب کردند.
جریانات ضدانقلاب در استانهای کردستان، آذربایجان، خوزستان، سیستان و بلوچستان و گنبد را تحریک و علیه حکومت مرکزی شورش ایجاد کردند. کودتاهای مختلفی همچون کودتای نوژه، گروه برانداز پارس، گروه نما به فرماندهی سرهنگ رضازاده، گروه نیما باهمکاری سیا و جبهه ملی به رهبری منوچهرشایگان و گروه نجات انقلاب اسلامی به رهبری قطب زاده را به راه انداختند.
راه اندازی جنگ هشت ساله دیگر اقدام غربیها علیه جمهوری اسلامی بود، آمریکا حتی در اواخر جنگ به طور مستقیم وارد عرصه درگیری نظامی با ایران شد؛ ناوهای خود را وارد خلیج فارس کرد و نفتکشها و سکوهای نفتی و حتی هواپیمای مسافربری ایران را مورد هدف قرار داد. با وجود تمام این اقدامات در حوزه نظامی دستاورد قابل قبولی برای آمریکا به دست نیامد و جمهوری اسلامی راه خود را طی کرد.
بعد از شکست آمریکا در حربه نظامی، جنگ در عرصه فرهنگ آغاز شد. آنها با فهم اینکه منشاء اقتدار نظامی ایران، فرهنگ اسلامی این کشور است. تهاجم در عرصه فرهنگ را آغاز و به صور رسمی بودجه برای آن تصویب کردند.
آژانس مستقل «Broadcasting Board of Governors Link» یکی از آژانسهای دولت آمریکاست که وظیفه گسترش ایدئولوژی لیبرال دموکراسی در سراسر دنیا را بر عهده دارد. این آژانس قویترین ابزار پروپاگاندای دولت آمریکا محسوب میشود و وزیر امور خارجه دولت امریکا عضو هیات رئیسه آن میباشد.
«صدای آمریکا»، «رادیو آزادی»، «رادیو آسیای آزاد» و بسیاری از شبکههای دیگر رادیویی یا ماهوارهای، مستقیم و غیرمستقیم، تحت نظارت و حمایت این آژانس دولتی آمریکایی فعالیت میکنند.
سرویس فارسیزبان صدای آمریکا به طور تخصصی مخاطبان داخل ایران را هدف گرفته است. شبکه صدای آمریکا بودجهای 1/19 میلیون دلاری و «رادیو فردا» 1/11میلیون دلار به صورت سالانه دریافت میکند. این سرویسها ۲۴ ساعته در طول شبانهروز برای مخاطبان ایرانی برنامه پخش میکند.
نمونه دیگر در این عرصه افشاء قرارداد «مسیح علینژاد» در روزهای اخیر است. او بخاطر برنامههایش در شبکه صدا آمریکا ماهانه ۱۲۰ هزار دلار (۱۲۷ میلیون تومان) دریافت میکند. البته این مبلغ بخش اندکی از درآمد او است و درآمد عمده وی مستقیما از جانب وزارت خارجه آمریکا و شخص پمپئو تامین میشود؛ بنابراین آمریکا افرادی همانند مسیح علینژاد که به ظاهر ایرانی هستند را با پول به سربازان خود تبدیل کرد تا در راستای مقابله با جمهوری اسلامی به آنها خدمت کنند.
بعد از ناکامی آمریکا در دو جنبه نظامی و فرهنگی، مقامات کاخ سفید بهترین راه را فشار حداکثری اقتصادی تعریف کردند. تندروهای آمریکایی که همزمان با روی کار آمدن ترامپ به مناسب قدرت این کشور دست یافتند، خوش بینانه فکر میکردند فشار حداکثری اقتصادی باعث سقوط جمهوری اسلامی خواهد شد.
بر این اساس ابتدا شروط ۱۲ گانه پمپئو (وزیر امور خارجه آمریکا) را بیان و در ادامه تحریم حداکثری را علیه ملت ایران اعمال کردند. شدت تحریمها سبب شد تا آمریکاییها تصور کنند جمهوری اسلامی نمیتواند چهل سالگی خود را جشن بگیرد.
سختگیری آنها در این عرصه به حدی بود که دارو و ملزومات پزشکی را هم برای بیماران ایرانی تحریم کردند. «اسحاق جهانگیری» معاون اول رئیس جمهور در این خصوص اظهار میکند: آمریکاییها واقعاً دروغ میگویند که برای دارو و مواد غذایی ایران محدودیت درست نمیکنیم. ما خودمان میلیاردها دلار پول در کشورهای مختلف مانند کره جنوبی، ژاپن و خیلی از کشورهای دیگر داریم. اما از محل پول خودمان یک دلار نمیتوانیم برای خرید دارو و مواد غذایی جابجا کنیم و آمریکاییها اجازه نمیدهند.
اهمیت این موضوع برای مقامات آمریکایی به حدی بود که با وجود درخواست نخست وزیر پاکستان، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی و دولت انگلیس برای لغو محدود تحریمها در روزهای کرونایی آنها هرگز با آن موافقت نکردند و حتی شرط کمک به جمهوری اسلامی را همگامی با لیبرال دموکراسی بیان داشتند.
پیاده نظام داخلی لیبرالیسم
جمهوری اسلامی در طول حیاط چهل و یک ساله خود در کنار درگیری با نمایندگان رسمی لیبرال دموکراسی که به بهانههای مختلف همچون حقوق بشر، فعالیتهای هستهای، منطقهای و... در پی مقابله با این نظام بودند، در عرصه داخل با سرسپردگان این اندیشه گلاویز بود، افرادی در داخل تفکراتشان همان اندیشههای دانشمندان غربی، چون ماکس وبر، هابر ماس، هگل، جان لاک، پوپر، مارتین لوتر و هانتینگتون در موضوعاتی، چون جامعه توده ای، مردم سالاری دینی، لیبرال دموکراسی و سکولاریسم و روشنفکری دینی است.
اصول و مبانیشان همان اندیشه لیبرال دموکراسی و اعتقاد به نسبیت، تساهل، پولورالیسم، مادی گرایی، سکولاریسم، اومانیسم، فمینیسم و... است. از جمله سران این تفکر میتوان به عبدالکریم سروش (که دین را از سیاست و حکومت جدا میکند و در نهایت قانون طبیعت و قرارداد اجتماعی لاک و هابز را اصل قرار میدهد)، حسین بشیریه (که تنها راه موفقیت جمهوری اسلامی را در تغییر ساختارهای حقوقی و سیاسی به منظور رسیدن به دموکراسی واقعی میداند)، محسن کدیور (ولایت فقیه را امری ساختگی تعریف و وظیفه فقها را تنها منصب قضاوت، افتاء و استنباط احکام شرعی ذکر میکند)، سعید حجاریان (به عنوان لیدر فکری، پیشنهادهای تخریبی نظیر فتح سنگر به سنگر، فشار از پایین و چانه زنی از بالا را مطرح کرد وحتی در فتنه ۸۸ با راه اندازی شبکههای اجتماعی در فکر تغییر نظام بود)، فیاض زاهد، رامین جهانبگلو، عزت الله سحابی، مصطفی ملکیان و... دیگر فعالان این عرصه هستند، که وظیفه شان اشاعه لیبرال دموکراسی در درون جمهوری اسلامی میباشد.
مقام معظم رهبری در خصوص فعالیت این افراد در مطبوعات میفرمایند: «امروز مطبوعاتی پیدا میشوند که همتشان، تشویش افکار عمومی و ایجاد اختلاف و ایجاد بدبینی در مردم و خوانندگان نسبت به نظام است.»
وضعیت امروز تقابل جمهوری اسلامی و لیبرال دموکراسی
در سالهای گذشته دشمن با تمام توان در صدد ضربه به جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام و نظریه نوپا در عرصه بینالملل برآمد. عرصه نبرد فشار زیادی بر نظام و مردم تحمیل کرد، اما وضعیت کنونی کشور نشان دهنده دستاوردهای قابل توجه جمهوری اسلامی و چالشهای اساسی آمریکا در عرصه بینالملل میباشد.
جمهوری اسلامی در حالی ۱۲ فروردین ۱۳۹۹ را پشت سر میگذارد که الگوی لیبرال دموکراسی با چالش اساسی، بحرانهای اقتصادی و مالی متعدد، کاهش قدرت نرم و نظامی خود روبرو شده است، اکثر سیاستهای بین المللی آنها شکست خورده و در چشم ملتها منفور شدهاند.
مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای در این خصوص میفرمایند: «یک حقیقت مهمّی وجود دارد که گاهی از چشم بعضیها پنهان میماند و از کثرت وضوح مخفی میشود. آن حقیقت یک حقیقت درخشانی است و آن، این است که در چالشِ چهلساله بین ایران و آمریکا، طرفی که مغلوب شده آمریکا است، طرفی که پیروز شده جمهوری اسلامی است؛ این حقیقتِ بسیار مهمّی است.»
در کنار افول قدرت آمریکا، جمهوی اسلامی با وجود تمام مشکلات داخلی و خارجی به دستاوردهای مهمی در این عرصه دست یافت. رهبر انقلاب اسلامی این دستاوردها را استقلال، آزادی، عدالت، معنویت، مردمسالاری دینی؛ پیشرفت علمی؛ عمق راهبردی، خودکفایی و پیروز در منازعات منطقه بر میشمارد و میفرمایند: «نقطهی مقابل، جمهوری اسلامی است. من البتّه نمیخواهم بزرگنمایی کنم، نمیخواهم مبالغه کنم؛ ما از صفر شروع کردیم، راهی را که دیگران در طول ۱۰۰ سال، ۱۵۰ سال یا بیشتر رفتند، بنده مدّعی نیستم که ما در طول ۴۰ سال توانستیم برویم، امّا مدّعیام که در طول این چهل سال مرتّباً جلو رفتیم، مرتّباً پیشرفت کردیم، مرتّباً قوی شدیم؛ حرکت چهلسالهی جمهوری اسلامی، این را بروشنی اثبات میکند.»
نتیجه
جمهوری اسلامی بعد از چهار دهه تقابل با لیبرال دموکراسی به دستاوردهای مهمی رسیده است. درحالی که رقیب تمام گزینههای روی میز خود را علیه جمهوری اسلامی به کار برد و امروزه با مشکلات زیادی در عرصه نظامی، اقتصادی و قدرت نرم و سخت روبرو است. جمهوری اسلامی با سیاست معقول خود پیوسته پیشرفت کرد و استقلال، آزادی، عدالت، معنویت، مردمسالاری دینی، پیشرفت علمی، عمق راهبردی، خودکفایی و پیروز در منازعات منطقه را برای مردم خود به ارمغان آورد.
راسخون