آمار کتابخوانی در هر کشور نشاندهنده پیشینه قوی و آیندهای گهربار برای آن ملت است. در کشور ما اگر چه توجه به این نکته طی چند سال گذشته رو به تصاعد بوده است، اما هنوز به میزان کافی و استاندارد نرسیده است.علل و عواملی که موجب شده کتاب جایگاه خود را در میان مردم از دست بدهد، بسیار است. یکی از آنها گسترش روزافزون فضای مجازی است. ممکن است فکر کنیم کتاب و فضای مجازی هر دو یک کار را انجام میدهند و آن هم افزایش سطح اطلاعات افراد است، اما در واقعیت تفاوتهای بسیاری میان این دو وجود دارد. همه ما از سطح اطلاعاتی که فضای مجازی در اختیارمان میگذارد، مطلع هستیم؛ اما اطلاعات کتاب بسیار عمیق و دانش در فضای مجازی سطحی است. کتاب در جامعه، مهجور است؛ چراکه همه گیر شدن اطلاعات در فضای مجازی سبب شده احساس نیاز به خواندن کتاب به شدت کاهش پیدا کند و حس نیاز به دانستن در میان مردم اغنا شود، که همین سبب حذف مطالعه کتاب از فعالیتهای روزانهمان میشود.زمانی یک جامعه به فرزانگی میرسد که کتاب به عنوان محور در آن شناخته شود و این موضوع وقتی محقق میشود که کتاب جایگاهش را در خانواده پیدا کند. یافتن جایگاه در خانواده به این معنا نیست که کتابها در طاقچه یا قفسه جای بگیرند، بلکه به این معناست که مطالعه به عنوان قوت غالب خانوادهها تلقی شود. آیا در میان این همه مشکلات مختلف که زندگیهایمان را فرا گرفته است، میشود زمانی را هم برای کتاب اختصاص دهیم؟ واقعیت ماجرا این است که برخی مشکلات ما از کتاب نخواندن شروع میشود؛ برای مثال کتاب خواندن در باب تربیت صحیح فرزند یا برخورد درست با همسر و بسیاری از مسائل مبتلابه میتواند ما را در مقابل مشکلات مجهز کند. فارغ از همه اینها، اینکه گفته میشود «کتاب غذای روح است» نباید به عنوان یک حرف کلیشهای تلقی شود. همانگونه که پدر و مادر در خانواده دغدغه غذای جسم را دارند، باید دغدغه غذای روحشان را هم داشته باشند و به گونهای برنامهریزی کنند که حتی یک روز هم بدون مطالعه کتاب نگذرد. روزهای کرونایی فرصت خوبی است تا به بیشتر به مطالعه کتاب اهمیت بدهیم.
اینگونه است که نهادینه شدن فرهنگ کتابخوانی در خانواده سبب میشود جامعهای کتابخوان و فرزانه داشته باشیم، فرهنگ جامعه ارتقا پیدا کند و این نهایتاً سبب پیشرفت در همه شئون خواهد شد.