گروه توحیدی «صف» از جمله گروههای انقلابی است که با هدف مبارزه با رژیم پهلوی در دهه 1350 شکل گرفت و در این مسیر شهدایی را نیز تقدیم انقلاب کرد. در ابتدای دهه 1350، در حالی که رژیم ستمشاهی حاکمیت مطلقه خود را بر کشور گسترانیده بود و با تسلط دستگاههای امنیتی و پلیسی فضا را برای هرگونه انتقاد و نظر مخالف به تنگ آورده بود و با سرلوحه قرار دادن توسعه غربی و گسترش فرهنگ غرب میخواست نشانهای از دینداری و اسلام در این سرزمین باقی نماند، جوانانی در دامان مطهر مادران این سرزمین تربیت یافتند که عشقشان به اسلام و وطن آنها را به عرصه مبارزه و جهاد علیه دستگاه فاسد حاکم وارد کرد.
«محمد بروجردی» و جمع دوستانش ازجمله این جوانان بودند که در محله «مولوی» (از محله های جنوبی و فقیرنشین تهران) زندگی میکردند، گروهی را برای مبارزه با رژیم طاغوتی به وجود آوردند. برخی افراد این گروه عبارت بودند از: حسین صادقی، مصطفی تحیری، اکبر براتی، مجتبی شاکری، حسین شکوری(شهید)، هادی بیکزاده(شهید)، احمد ترشیجی(شهید)، امیر استادابراهیم(شهید)، عباسعلی احمدی(شهید) و داود عجبگل(شهید)، زهره بنیانیان(شهید).
محمد بروجردی که در آن زمان 16 سال بیش نداشت، رهبری و هدایت جمع را بر عهده گرفته بود. آشنایی با «توضیحالمسائل» حضرت امام(ره) زمینه ساز ورود این جمع به عرصه مبارزه سیاسی شد. این گروه که تلاش داشت هرچه بیشتر با افکار و اندیشه های حضرت امام(ره) به عنوان مرجع بزرگ تشیع و رهبر مبارزات ملت با رژیم طاغوت آشنا شود، فعالیت خود را با توزیع اعلامیه و نوارهای سخنرانی ایشان آغاز کرد و در مدت زمان کمی توانست با تهیه امکانات قابل توجه، حیطه فعالیت خود را به شهرستانها نیز گسترش دهد. این اطلاعیهها از طریق شبکهای گسترده و با روشهای مختلفِ مخفیسازی در سطح کشور توزیع میشد.
مطالعه کتابهای «جهاد اکبر» و «حکومت اسلامی» حضرت امام(ره)ـ که در دستور کار گروه صف بودـ در عمق بخشیدن به مبارزات اسلامی اعضای گروه نقش بسزایی داشت و گروه در راستای گسترش افکار و اندیشه های حضرت امام(ره) در سطح جامعه، مبلغ هنگفتی را برای تکثیر کتاب «جهاد اکبر» در تیراژ بالا تهیه و کتابها را در سطح کشور توزیع کرد. در سال 1353 محمد بروجردی، رهبر گروه برای دیدار با حضرت امام(ره) در نجف از طریق مرز خوزستان اقدام به خروج از کشور میکند که از سوی نیروهای مرزی دستگیر میشود و مدت شش ماه را در حبس میگذراند.
در سال 1355 گروه توحیدی صف وارد فاز مبارزات مسلحانه میشود و تصمیم میگیرد با مسلح کردن گروه و تهیه سلاح، اقداماتی را علیه رژیم انجام دهد و در این راستا با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) ارتباط برقرار میکند. سازمان مجاهدین خلق هرگونه همکاری و در اختیار قرار دادن سلاح را منوط به تبعیت از ایدئولوژی خود میداند که گروه صف از پذیرش آن امتناع میکند. با منتفی شدن تهیه اسلحه از سازمان مجاهدین خلق، طرح خلع سلاح پاسگاه مامازن در دستور کار گروه قرار میگیرد. این عملیات که طراحی آن با «احمد ترشیجی» بود، با موفقیت انجام شد و سه قبضه ژ3، سه مسلسل، سه قبضه یوزی و چند کلت کمری به دست آمد.
آشنایی با «مصطفی تحیری» افسر فراری ارتش که در مسائل نظامی تبحر خاصی داشت، گام مهمی در فعالیتهای مسلحانه گروه صف بود که با حضور وی دورههای آموزش نظامی گروه آغاز شد. تحیری، مسئولیت آموزش نظامی گروه را بر عهده گرفت. در گام بعدیِ فاز نظامی شدن گروه، تصمیم بر این شد به منظور رفع نیاز تسلیحاتی، کارگاهی برای تولید نارنجک دستی راهاندازی شود. زمینی در اطراف منطقه گرگتپه ورامین برای این کار شناسایی میشود. با کمک مالی شهید «حاجمهدی عراقی» که از مبارزان شاخص آن دوران به حساب میآمد و سابقه آشنایی با محمد بروجردی را داشت، کارگاه نارنجکسازی گروه صف راه اندازی میشود؛ نارنجکهایی که با کیفیت بالا تهیه و بارها در عملیاتهای مختلف به کار گرفته شد.
با اوجگیری نهضت اسلامی ملت ایران بعد از 19 دیماه 1356، گروه توحیدی صف نیز بر فعالیت خود میافزاید و با تحلیلی که از حضور آمریکاییها در کشور دارد، مستشاران آمریکایی را هدف اقدامات انقلابی خود قرار میدهد. آن روزها هتل «خانسالار» که بالاتر از میدان آرژانتین، نرسیده به ساختمان تلویزیون واقع بود، به محلی برای تفریح و عیشونوش آمریکاییان تبدیل شده بود. روز 22 مردادماه 1357، مصطفی تحیری و عباسعلی احمدی مأموریت داشتند «خانسالار» را با بمبی دستساز که در یک ساک جاسازی شده بود، به آتش بکشند. این عملیات که برای اجرای آن زمان زیادی صرف شده بود، سرانجام با به هلاکت رسیدن 70 نفر به پایان رسید؛ ولی متأسفانه عباسعلی احمدی بر اثر انفجار شهید میشود و نام وی به عنوان اولین شهید گروه توحیدی صف به ثبت میرسد. فردای آن روز، اولین اطلاعیه نظامی گروه صف به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شد که مخاطب اصلی آن بیشتر مستشاران آمریکایی بودند و به آنها هشدار داده شده بود ایران را ترک کنند.
دیگر اقدام نظامی گروه صف، حمله به مینی بوس حامل مستشاران آمریکایی بود. بعدازظهر هر روز، یک مینی بوس از ستاد نیروی هوایی وارد خیابان پیروزی میشد و به شمال شهر تهران میرفت. این مینیبوس حامل مستشاران نظامی آمریکایی بود که با نیروی هوایی همکاری داشتند. گروه مسیر حرکت و زمان تردد مینیبوس را شناسایی کرد و قصد داشت در ادامه برنامه های ضدرژیم خود، این مینی بوس را منفجر کند. مصطفی تحیری به همراه حسین شکوری سوار بر موتورسیکلت، مینی بوس را تعقیب کردند و در یک لحظه از ترافیک پیشآمده که موجب توقف مینی بوس شده بود، استفاده کردند و نارنجک دستی را از پنجره نیمهباز به داخل انداختند. انفجار مهیبی مینیبوس را متلاشی کرد و اجساد هفت آمریکایی بر زمین افتاد. در این عملیات موفق، حسین شکوری بر اثر موج انفجار مجروح شد.