سختیها و مشکلات موقعیتهای مناسبی برای شناخت انسانها هستند. در چنین موقعیتهایی هرکس خود واقعیاش را نشان میدهد و اصالت خود را به تصویر میکشاند. آحاد جامعه در چنین موقعیتهایی وظایفی برعهده دارند. در این میان افراد خاص و چهرهها به واسطه کارکرد اجتماعی خود، نقش ویژهای دارند. سلبریتیها نمونه بارز این گروه هستند.
آنها به سبب شهرتی که دارند باید بکوشند تا گره از مشکلات مردمشان بگشایند. همگان به خوبی دریافتهاند محبوبیت و شهرت سلبریتیها فقط به سبب همین مردمی است که حالا به هر دلیلی دچار مشکلاتی شدهاند و نیاز به کمک دارند؛ در بسیاری از کشورها مرسوم است که در مواقع این چنینی برخی از آنها وارد صحنه میشوند و بخشی از اموالشان را که از طریق همین محبوبیت میان مردم کسب کردهاند، برای مردم خرج میکنند. البته کمک سلبریتیهای فقط به مباحث مالی محدود نمیشود و آنها در مواردی، حتی با حضور در میان آسیبدیدگان باعث ایجاد اعتماد، همدلی و افزایش روحیه میان مردم میشوند.
در کشور ما، البته، رویه تقریباً متفاوتتر از آن چیزی است که در سطح جهان اتفاق میافتد. با نگاهی به حوادث و بحرانهایی که در سالهای اخیر در کشور رخ داده است، متوجه میشویم بسیاری از سلبریتیها در اینگونه مواقع، نه تنها به دنبال حل مشکلات مردم نیستند، بلکه چند نوع برخورد متفاوت را در آن شرایط برمیگزینند.
اولین نوع برخورد این است که تا مدتها در مناظر عمومی و هیچ رسانهای ظاهر نمیشوند؛ گویی از هیچ اتفاقی خبر ندارند و درگیر مشکلات و زندگی خصوصیشان هستند. تا جایی که احساس میشود انگار اتفاقات و مشکلات مردم ارتباطی به آنها ندارد.
برخورد دوم این قشر، آن است که در گیرودار مشکلات مردم به دنبال کسب پول برای خود باشند که آن هم راههای مختلفی دارد؛ گاه تبلیغات بیپایه و اساس، گاه ترویج راهحلهای مضحک و گاه بهترین و هموارترین راه را انتخاب میکنند که اعلام شماره حساب و جمعآوری پول به بهانه کمک به مردم و آسیبدیدگان است؛ مانند آنچه در قضیه زلزله کرمانشاه اتفاق افتاد، یا حتی تبلیغ دارو برای درمان بیماری خاص، مانند کووید19 که اخیراً شاهد آن بودهایم.
برخورد سوم، گرفتن ژست طلبکارانه برای مردم، نظام و دولت است. این دسته از سلبریتیها که عمدتاً طلبکارند، همانانی هستند که از عالم و آدم گلایه دارند و اعتقادشان این است که کسی قدرشناس هنر و شخصیت آنها نبوده و نیست. اینها هیچگاه از خود نمیپرسند، برای مردمی که حامی من بودهاند و من را به این سطح از شهرت رساندهاند، چه کردهام؟ بلکه همواره سؤالشان ایناست که دیگران چه کردهاند؟
نکته مهم این است که این قشر، کارهای عظیم نیروهای خودجوش مردمی، نیروهای جهادی یا افراد دلسوز و ساده را نمیبینند؛ افرادی که البته هیچ رانتی هم ندارند و در بسیاری از موارد از جیب خود هزینه میکنند. در این موارد حتی از تشویق و ترغیب هم مضایقه میکنند؛ چراکه دیدن این حجم از محبوبیت انسانهای ساده برایشان پذیرفتنی نیست.
برخورد آخر نیز این است که از هر اتفاق، حادثه و مصیبتی به دنبال ایجاد ابتذال باشند؛ مثلاً چالشهای بیهویتی به راه بیندازند تا هم خود و هم جماعت سادهلوحی را در چشم دیگران خوار و خفیف کنند. جای بسی تأسف است، در غرب که مهد بیقید و بندی است تا به حال هیچ بازیگر، یا هنرمندی در مصیبتزدگی هموطنانش چالش رقص و پایکوبی به راه نینداخته است؛ اما در قضیه کرونا برخی سلبریتیهای به ظاهر دلسوز ایرانی به دنبال اشاعه رقص و ابتذال بودند و چالش بیهویتی راه انداختند؛ در حالی که برخی ایرانیان عزیزانشان را از دست دادهاند، بسیاری مشکل نان دارند و همه آنها در تلخی این ایام جز صبوری راهی ندارند.