هر سال سریالهای پس از افطار تا پاسی از شبهای کوتاه ماه مبارک رمضان، پای ثابت جدول برنامههای رمضانی شبکههای مختلف سیماست؛ سریالهایی که با لحظههای زیبای افطارگاهی و ساعات رمضانی خاطرهانگیزتر و بسیاری از آنها نیز نوستالژیک شدهاند؛ از کارهای طنزی مانند «خانه به دوش» و «دودکش» گرفته تا سریال ماورایی افخمی به نام «او یک فرشته بود». اگر جستوجویی مختصر در سریالهای ماندگار صداوسیما در سه دهه اخیر داشته باشیم، خواهیم دید سریالهای مناسبتی ماه رمضان، از ماندگارترین و اثربخشترین آثار تلویزیون در همین دههها بوده است؛ بنابراین رفتهرفته این سریالها توانستند جا پای خود را میان مخاطبان محکم کنند، اکنون اگر شبکهای برای این ایام سریالی ویژه تدارک نبیند، ضعفی در کارنامه خود ثبت کرده است.
البته باید به این نکته توجه داشت، هرچند هر سال شبکهها توانستند از نظر کمی وظیفه خود را در این زمینه نسبت به مخاطبان ادا و چه بسا بهتر از گذشته عمل کنند، اما متأسفانه از لحاظ کیفیتی، به ویژه در سوژه و فیلمنامه، به نظر میرسد پسرفت جدی در این حوزه وجود داشته و برای اثبات این حرف کافی است برای مخاطبان تلویزیون این پرسش مطرح شود که چند فیلم ماندگار رمضانی را معرفی کنند؛ قطعاً بیش از اینکه سریال «برادر جان» یا «دلدار» سال گذشته را به یاد بیاورند، نام «میوه ممنوعه» حسن فتحی یا «متهم گریخت» رضا عطاران برایشان تداعی میشود.
یکی از جدیترین انتقادهای وارد بر سریالهای چند سال اخیر در این حوزه، این است که متأسفانه در این آثار هیچگونه حال و هوای رمضانی دیده نمیشود و حتی از پهن کردن یک سفره افطار و پخش دعای سحر نیز دریغ میشود؛ شاید سازندگان و مدیران سازمان از یاد بردهاند که این آثار ویژه ماه رمضان است.
هنوز نکات اخلاقی و معنوی زیادی را که از سریالهایی مانند «صاحبدلان»، «میوه ممنوعه» و «او یک فرشته بود» آموختیم، از یاد نبردهایم؛ اما چند سالی است که روند سریالسازی صداوسیما در این زمینه تغییر کرده، حتی با برخی آثار کاملاً بیربط با فضای رمضانی جدول برنامه را پرمیکنند؛ اما امسال این دور بودن از فضای معنوی بسیار بیشتر از سالهای قبل به چشم میآید؛ شاید بتوان یکی از دلایل آن را ورود مهمان ناخواندهای به نام کرونا دانست که موجب شد در سریالهای ماه رمضان تغییرات ناگهانی رخ دهد، اما قطعاً تمام دلیل این نخواهد بود.
با تمام این اوصاف و با وجود اینکه نمیشد شرایط پیشآمده ناشی از کرونا را پیشبینی کرد، با این حال میتوان گفت تا این لحظه که حدود یک هفته از ماه رمضان باقی مانده است، نمره سریالهای رمضانی صداوسیما نسبت به سال قبل تا حدی بالاتر است؛ هر چند این سریالها نیز هیچ رنگ و بویی از ماه رمضان ندارند، اما به نظر میرسد تصمیمات ناگهانی برخاسته از شرایط کرونا موجب شد مدیران سیما آثار خوب خود را در این ماه رو کنند؛ مانند طنز «زیرخاکی»ـ که در شمارههای بعد مفصل آن را بررسی خواهیم کردـ و مجموعه «سرباز» که انتقادهای بسیار زیادی برای انتخاب آن در زمان پس از افطار بیان شد، اما میتوان آن را یک سریال کاملاً اخلاقی و خانوادگی دانست که صاف بودن شخصیتهایش، تا حدی باعث انبساط خاطر مخاطب میشود.
هرچند «سرباز» به اندازه «زیرخاکی» و شاید مجموعه سهفصلی «بچه مهندس» نتوانست توجه مخاطب را به خود جلب کند، اما قطعاً یک اثر کاملاً قابل تحسین است که مخاطبان خود را دارد، اتفاقاً در راضی نگه داشتن همان مخاطبان نیز موفق بوده است و تا حدی نیز توانسته ذائقه آنها را در دیدن سریال تغییر دهد.
اما سریال «بچه مهندس 3»، سریالی که به نظر بیش از هر چیز به تابوشکنیهای عاشقانه علاقهمند است، با این حال دنبال کردن دو مجموعه قبلی نیز این فرصت را به سازندگان این سریال داد تا باز هم توجه مخاطب را جلب کنند؛ البته میتوان این فصل از مجموعه را با تمام ضعفهایش، قویتر از فصل دوم دانست.
قطعاً تحلیل هر یک از این سریالها نیاز به یک یادداشت مفصل خواهد داشت، اما میتوان گفت صداوسیما در رمضان 1399 نسبت به رمضان 1398 قطعاً موفقتر عمل کرده است و این نه فقط به سبب خانهنشینی اجباری، بلکه به علت داستانها و فرمهای نسبتاً جذابتری است که برای سریالها انتخاب شدهاند. اما همچنان مجموعههای تلویزیونی دهه نود اختلافی معنادار با سریالهای دهه 80 دارند.