صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۶ خرداد ۱۳۹۹ - ۲۱:۵۳  ، 
کد خبر : ۳۲۲۷۰۸
مردم‌سالاری دینی،نظریه‌ای معطوف به عمل

اصلاحات واقعی

پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی

1-با پیروزی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری نظام سیاسی مبتنی بر آموزه‌های سیاسی اهل بیت(ع) اولین تجربه عملی تشیع برای اداره حکومت ایجاد شد و فرصتی فراهم آمد تا نظریات سیاسی شیعی در بوته نقد و تجربه قرار گیرند. نظریه «جمهوری اسلامی» گام اولی بود که در این زمینه مطرح و تلاش شد نظریات سیاسی شیعه را با واقعیت‌های جامعه پیچیده امروز درهم آمیزد؛ به گونه‌ای که برخی مدعی شدند «ولایت فقیه» مولود اندیشه حضرت امام راحل بوده و پیش از ایشان چنین مسئله‌ای در فقه شیعه مطرح نبوده است! حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای درباره تلاشی که حضرت امام(ره) در زمینه نظریه‌پردازی معطوف به عمل کرده‌اند، چنین می‌فرمایند: «ولایت فقیه جزء مسلمات فقه شیعه است. اینكه حالا بعضی نیمه‏ سوادها می‏گویند امام «ولایت فقیه» را ابتكار كرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند، ناشی از بی‏اطلاعی است. كسی كه با كلمات فقها آشناست، می‏داند كه مسئله «ولایت فقیه» جزء چیزهای روشن و واضح در فقه شیعه است. كاری كه امام كرد، این بود كه توانست این فكر را با توجه به آفاق جدید و عظیمی كه دنیای امروز و سیاست‌های امروز و مكتب‌های امروز دارند، مدون كند و آن را ریشه ‏دار و مستحكم و مستدل و باكیفیت سازد، به شكلی در بیاورد كه برای هر انسان صاحب‌نظری كه با مسائل سیاسی روز  و مكاتب سیاسی روز هم آشناست، قابل فهم و قابل قبول باشد.» (14/3/1387)

 

2-گام بعدی در این مسیر طرح نظریه «نظام مردم‌سالاری دینی» از سوی حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای بود که نظریه تکمیلی‌ای در ادامه «جمهوی اسلامی» مبتنی بر نیازها و سؤالات جدید است و تلاش دارد در چارچوب گفتمان حاکم بر جامعه پرسش‌ها و ابهامات مطرح مبنی بر تضاد میان دین و دموکراسی را پاسخ دهد و ظرفیت‌های جدیدی از حکومت اسلامی را ارائه دهد. ابداع واژه «مردم‌سالاری دینی» از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی و تلاش برای ورود آن به ادبیات سیاسی و تبدیل آن به گفتمان رایج، تلاشی هدفمند و آگاهانه بود که در شرایطی خاص و با اهدافی معین طراحی شد و فهم آن می‌تواند به ما در طرح مسئله کمک کند.

 

3-با اولویت قرار گرفتن توسعه سیاسی در عرصه مدیریت کشور در سال‌های 1376 تا 1384، فرصتی فراهم آمد تا آموزه‌های سیاسی اسلام در زمینه سیاست نیز مورد توجه قرار گیرد. رهبر معظم انقلاب اسلامی که همواره با تدابیر خود از فرصت‌های فراهم آمده برای رشد و ارتقای کشور و حرکت به سمت اهداف انقلاب اسلامی بهره می‌گیرند، این فرصت تاریخی را مغتنم شمرده و با طرح الگوی «مردم‌سالاری دینی» به منزله مدل حکومتی نظام اسلامی، تلاش کردند در عرصه توسعه سیاسی یک گام به جلو رفته و ظرفیت‌های جدیدی از آموزه‌های سیاسی اسلام را به منصه ظهور درآورند.

 

4-باید توجه کرد که نظریه‌ها در یک سطح باقی نمی‌مانند و متأثر از زمان و برخاسته از تجربیات تغییر می‌کنند، تکمیل می‌شوند و در برخی موارد ابطال می‌گردند. «مردم‌سالاری دینی» نظریه‌ای تکمیلی بر مدل جمهوری اسلامی است که افزون بر آن حرف‌هایی برای گفتن دارد و حرکتی است از جنس «جنبش نرم‌افزاری» در حوزه علوم سیاسی که رهبری خود در آن پیشگام شده است. همان‌طور که رهبر معظم انقلاب خود در بیانات‌شان اشاره داشتند، «مردم‌سالاری دینی» چیزی در برابر «جمهوری اسلامی» نیست؛ بلکه شرح و تفسیری نو از آن به شمار می‌آید. اینکه در علوم سیاسی جمهوریت به وجهی از نظام سیاسی اشاره دارد و مردم‌سالاری به وجهی دیگر، خود نکته‌ای است که باید در فرصتی دیگر آن را بررسی کرد؛ اما توجه به این نکته ضروری است که مردم‌سالاری از بار معانی بیشتری بر نشان دادن ظرفیت‌های انسانی و متعالی حکومت اسلامی برخوردار است و در دورانی که شعار مردم به بوق تبلیغاتی غرب تبدیل شده و دموکراسی به چماقی که بر سر مخالفان می‌کوبند، ارائه مدلی از حکومت مبتنی بر آموزه‌های دینی و حضور و مشارکت مردم در صحنه تصمیم‌گیری سیاسی از سوی جمهوری اسلامی، می‌تواند ترفندهای بیگانگان را خنثی کند.

 

5-تغییر الفاظ و اصطلاحات تنها تغییر زبانی نیست و از نگاهی که امروزه به نگاه هرمونتیکی معروف است،  واژه‌ها و اصطلاحات معانی خاص خود را تداعی می‌کنند. تأکید بر مردم‌سالاری و آوردن آن در عنوان اصلی نظام، عمق نگاه ایشان به جایگاه مردم در تصمیم‌گیری‌ها را نشان می‌دهد. این نگاه به جایگاه مردم که برخاسته از نگاه اسلامی ایشان است، مفهوم کلیدی است که خود می‌تواند جرقه‌ای برای محققان باشد تا این مسئله را تبیین کرده و بسط دهند.

6-«مردم‌سالاری دینی» تلاش برای نظریه‌پردازی از درون معارف خودی و مبتنی بر توانمندی‌های درونی و اسلامی ماست. ارائه الگویی برای اداره جامعه مبتنی بر مکتبی است که ایرانیان آن را باور دارند؛ ولی از طرفی متأسفانه در حوزه‌های آکادمیک و علوم انسانی مشاهده می‌کنیم که این کرسی‌های نظریه‌پردازی نه تنها در خدمت نیازهای جامعه و مبتنی بر آموزه‌های دینی و بومی ملت شکل نگرفته، بلکه خود به پایگاه‌هایی برای تئوریک کردن دیدگاه‌های مخالفان تبدیل شده است. تأکید بر ترجمه دیدگاه‌های اندیشمندان غربی و تلاش برای القای آن به دانشجویان، بدون لحاظ کردن شرایط بومی این کشور در حالی‌که در خود غرب نیز مدل‌های بومی از دموکراسی و... به وجود آمده، یکی از دردهای اصلی جامعه علمی کشور است.

 

7-سخن پایانی آنکه شکل‌گیری نظام مقدس جمهوری اسلامی، اندیشه تشیع را در فرصتی تاریخی قرار داده است که در عصر بن‌بست نظام‌های دموکراتیک غربی و پایان تاریخ غرب! با ارائه طرحی جدید و حرفی نو در عرصه اداره کشور بار دیگر به عنوان تمدن اول گیتی عرض اندام کند. در این فرصت تاریخی حضور انگیزه‌هایی بلند و افکاری جوشان مبتنی بر آموزه‌های دینی می‌تواند بارور نظریه‌های سیاسی جدیدی از درون گفتمان دینی شود و ظرفیت‌های جدیدی از حکومت مبتنی بر دین اسلام را ارائه دهد و دعوت به فراگیر کردن جنبش نرم‌افزاری بسترسازی برای این نظریه‌پردازی‌هاست. در این وضعیت ارائه نظریه «نظام مردم‌سالاری دینی» نیز گامی در این مسیر است تا ظرفیت‌ها و زوایای جدیدی از نظام سیاسی اسلام جلوه‌گر شود.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات