تحولخواهی و در پرتوی آن عدالتطلبی، دو واژه پرکاربرد امروز نخبگان کشور است. مطالبهای بهحق که بنا بود با انقلاب اسلامی فراگیر شود و همیشه در بالاترین سطح کارکردی نظام مقدس باشد. آنچه جامعه نخبگانی کشور به دنبال آن است، همان آرمانهای اصلی و اساسی انقلاب است که اگر تحقق پیدا کند، جهانیان را مبهوت خود میکند؛ اما چرا این اصل کامل محقق نشد و آن طور که باید نتوانست کشور ما را در مسیر صحیح قرار دهد؟ جوابهای متفاوتی وجود دارد؛ اما اگر واقعا به دنبال جواب صحیح و مفید هستیم، باید مسیر طیشده در این سالها برای تحقق شعار عدالتطلبی و تحولخواهی را بازنگری کنیم. باید اولا، ببینیم کجا بودیم و اکنون کجا هستیم؟ ثانیاً، ببینیم برای تحقق این اصل چه کار کردهایم و چه کاری باید انجام دهیم؟ سخنان رهبر معظم انقلاب در سالروز رحلت معمار انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) به روحیه تحولطلبی اختصاص پیدا کرد و ایشان یکی از موضوعاتی را که از چالشهای روز جامعه است، طرح کردند و به آن پاسخ دادند و مسیر آینده را نیز ترسیم فرمودند. این سخنان نشاندهنده این است که رهبری جامعه با اشراف کامل نسبت به تحولات و گفتوگوهای جاری و حاکم جامعه، دقیقا میدانند در میان نخبگان و دلسوزان کشور و گروههای فعال سیاسی و اجتماعی چه میگذرد. رهبر معظم انقلاب برای قدرت و قوت بخشیدن به انگیزه تحولخواهی و عدالتطلبی موجود در جامعه، توصیههایی دارند تا در پرتوی آن، هم تحولات لازم صورت بگیرد و هم مسئولان به این امر مهم تن دهند.
نقطه آغازین تحول
حکیم انقلاب اسلامی در ابتدای سخنان خود به نکته مهمی اشاره کردند: «امام(ره)، روحاً، هم یک انسان تحوّلخواه بود، هم تحوّلآفرین بود. در مورد ایجاد تحوّل، نقش او صرفاً نقش یک معلّم و استاد و مدرّس نبود.» اولین نکته که رهبر انقلاب به آن اشاره میکنند، این است که امام(ره) تعلق روحی، خلقی و دورنی به تحول داشتند و تحولخواهی ایشان صرفا تاکتیک سیاسی برای رسیدن به قدرت یا انقلاب نبود؛ پس آنچه برای همه ما که به دنبال تحول و در پی آن، عدالت هستیم، اولویت دارد، شروع از خودمان است. ما باید روح و خلقمان را غرق در تحول و عدالت کنیم؛ تحول را از خود شروع کنیم، به سمت عدالت برویم سپس قدم در مسیر ایجاد تحول و عدالت در جامعه بگذاریم؛ یعنی همان آیهای که به بیان رهبر معظم انقلاب، امام خمینی(ره) به آن عمل کردند و دیگران را هم دعوت فرمودند؛ «قُل إِنَّما أَعِظُکُم بِواحِدَةٍ أَن تَقوموا لِلَّهِ مَثنى وَ فُرادی»؛ امام قیام کرد برای خدا، ابتدا خودش تنها بود، اما تنها نماند. وقتی به این مهم دست پیدا کردیم، باید سراغ روح افراد برویم، معنویت آنان را تقویت کنیم و از نظر اخلاقی خودمان و اطرافیانمان را قدرت ببخشیم. رهبر معظم انقلاب میفرمایند: «پیغمبران هم آغاز همه حرکتهای خودشان را از انقلاب روحی افراد شروع کردند» و میخواهند که «از امام درس بگیریم.»
شاید برای ما اهداف کوچک مهم باشد، اما حقیقت این است که اگر بخواهیم کار درست را انجام دهیم، باید بنیان و اساس مشکلات را ببینیم سپس سراغ حل آن برویم؛ اگر در جامعه و عادات و رفتار مردم تحول ایجاد کنیم، شرّ بسیاری از شرور را از سر آنان کم کردهایم. این کار کمی نیست که مردم را متحول کنیم و دیدشان را به یک موضوع تغییر دهیم؛ بسیار دیده شده وقتی اتفاقی در حال انحراف جامعه ماست و به جستوجوی سرنخ آن میرویم، میفهمیم عادت غلطی در جامعه توانسته مردم را به سمت یک اتفاق ناگوار ببرد. کار ریشهای این است که آن عادت را اصلاح کنیم تا همزمان چندین بلای ناگوار از جامعه دور شود؛ پس منظور از کار ریشهای، تکان دادن جامعه و مردم است. رهبر معظم انقلاب تأکید میکنند با حرکت امام(ره) «در خواستههای مردم آنچنان تحوّلی به وجود آمد که از این چیزهای حقیر، کوچک، محلّی و محدود تبدیل شد به یک امور اساسی، بزرگ، انسانی، و جهانی.»در ابتدای این یادداشت گفتیم باید به مسیری که آمدیم هم نظری بیندازیم. نگاه صحیح، نگاهی است که به منظور تقویت یا راهاندازی امور باشد. رهبر معظم انقلاب با نگاه به گذشته و مسیری که پیمودیم، میبینند در مواردی مهم کارهای اساسی انجام شده و در موارد دیگر توقف و عقبگرد بوده است؛ به عبارتی نگاه به گذشته و چالشهای مسیر، لازمه حرکت در مسیر تحول و پس از آن عدالت است. عدالتخواه کسی است که در نگاه به نقاط قوت و ضعف هم عدالت داشته باشد؛ پس طبق بیان رهبر معظم انقلاب، مسیر گذشته به سه بخش تقسیم میشود:
1ـ «در این 30 سال، حرکت کشور، حرکت تحوّلیای که امام(ره) به وجود آوردهاند، متوقّف نشده است و پیش رفته است.»2ـ «در بعضی از موارد هم زیرساختهای تحوّلیای به وجود آمده است؛ لکن هنوز به فعلیّت و به تحقّق نرسیده است.»3ـ «ما در یک مواردی تحوّل نداشتیمـ در موارد مهمّی تحوّل نداشتیمـ و در مواردی عقبگرد داشتیم، که این خیلی موضوع تأسّفبار و ناپسند و غیر قابل قبولی است و برخلاف طبیعت انقلاب است.»
لوازم تحولطلبی و عدالتخواهی
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای درباره آنچه تحولخواهان و عدالتطلبان باید به عنوان پیشنیاز کار خود در نظر بگیرند، معتقد هستند هنگامی که میخواهیم کار جمعی و گروهی داشته باشیم، باید به پشتوانهای قوی و عمیق تکیه کنیم. ایشان با بیان یک مقدمه، فورا مصداق اَتَم را نیز میفرمایند و آن پشتوانه را قرآن، اهلبیت(ع) و مقررات اسلامی معرفی میکنند. مسلما کسانی که به دنبال تحول هستند، باید مبنای کار خود را معارف دینی و اخلاقی قرار دهند و در مسیر مکتب حرکت کنند. باید عالمانه گام در مسیر بگذارند و از نگاههای سطحی و خدایی ناکرده دور از معرفت و دیانت فاصله بگیرند. رهبر حکیم انقلاب برعکس بسیاری از بهاصطلاح اندیشمندان و روشنفکران که به کارهای سطحی و غیرمؤثر توصیه میکنند، به حضور در راهی توصیه میکنند که اثر و ماندگاری طولانیمدتی داشته باشد؛ درواقع اگر تحول در هر امری با آگاهی و معرفت کامل صورت بگیرد، تا سالهای سال اثرش ماندگار است. ایشان پشتوانه قوی فکری را برای سرد نشدن، خسته نشدن و خطانکردن توصیه میکنند و اینکه اگر این معرفت در تحولخواهی وجود نداشته باشد، بعد از مدتی خودش به ضد تبدیل میشود و پس از چند حرکت ایذایی و زودگذر، میشود همان فسیلی که چندی قبل خودش با آن میجنگید و هر آنچه را خودش روزی رشته بود، پنبه میکند. اگر امروز میبینیم فرد یا افرادی برای ایجاد تحول و تحقق عدالت در جامعه، عدالت را قربانی میکنند و نمیتوانند در مدار اخلاق حرکت کنند، بیعدالتی به وجود میآورند و جامعه را ملتهب و آشفته میکنند، به علت فقدان یک پشتوانه معرفتی، اخلاقی و علمی است. آنها که احساس میکنند باید کاری انجام دهند، ولی نمیدانند با چه ابزاری، نتیجتا هر کارشان تیشه به ریشه عدالت میزند. رهبر معظم انقلاب آفات فقدان پشتوانه فکری را هم بیان میکنند. که از مهمترین آنها استحاله فکری در مسیر تحولخواهی است؛ فاصله گرفتن از شریعت و آموزههای مکتب، گرایش به سمت تفکرات غلط غربی، بدعت ایجاد کردن، دیگران را به اشتباه انداختن و تعطیل کردن فکر و اندیشه نتیجه استحاله فکری است؛ همچنین عجولانه سخن گفتن و ناحق را با حق مخلوط کردن، مشغول شدن به کارهای سطحی و بازماندن از اقدامات مؤثر از نتایجی است که با پشتوانه فکری ضعیف به وجود میآیند. رهبر حکیم انقلاب تحول را نه فقط زیرورو کردن همه چیز و بر هم زدن نظم و هماهنگی و کنار گذاشتن برنامههای موجود، بلکه منظم کردن برنامهها و روند تعیینشده در گذشته میدانند. ایشان شرط مهم و اساسی تحول را نیز در نترسیدن از دشمن میبینند؛ زیرا حرکتهای تبلیغاتی دشمن گاهی ما را میترساند و گاهی ما را به اشتباه میاندازد؛ اما آنچه رهبر انقلاب از لوازم ایستادگی در برابر دشمن میدانند، نیروی جوان است؛ شجاعتی که در نیروی جوان وجود دارد، میتواند دشمن را نابود و نقشههای شوم آن را باطل کند.
تعامل عدالتخواهانه
اما همه کارها را هم نباید از تحولخواهان و عدالتطلبان خواست. اولا، باید بدانیم تحولخواهی و عدالتطلبی یک انگیزش الهی انسانی است و قابل مصادره از سوی دولتها نیست، بلکه دولتها به آن نیاز دارند؛ ثانیا، باید مسئولان خود را در مسیر تحولخواهی قرار دهند، خود را به این گفتمان نزدیک کنند و آمادگی تغییر را داشته باشند؛ این خود تحولی بزرگ است که مسئولان عالیرتبه خود را در دیدرس قرار دهند و در راهبردهایشان گفتمان عدالتخواهانه را در نظر بگیرند. عدالتخواهان نیز باید خود را خدمتگزار مردم بدانند و با نیت رفع مشکلات مردم با مسئولان همکاری کنند؛ این همکاری به اثرگذاری گفتمان عدالتخواهی کمک میکند و تحولی بزرگ در امر عدالت ایجاد میکند؛ پس وظایفی حکومت دارد و وظایفی تحولخواهان و عدالتطلبان؛ گرچه عدم همراهی مسئولان در یک کشور نافی حرکت تحولخواهی نیست.