قبل از اینکه موضوع گفتوگو را شروع کنیم، توضیح مختصری پیرامون شرایط عراق پس از ترور فرماندهان شهید مقاومت و همچنین وضعیت آمریکا پس از این حوادث ارائه بفرمایید؟
اگر بخواهیم در چند جمله کوتاه برآورد دقیقی از اوضاع عراق در این بازه زمانی ارائه دهیم، باید تأکید کنیم فضای عراق پس از ترور فرماندهان شهید مقاومت سپهبد «حاجقاسم سلیمانی» و مجاهد بزرگ «ابومهدی المهندس» برخلاف آنچه در رسانههای غربی و معاند منتشر میشود، تا حدود زیادی به یک فضای ضدآمریکایی تبدیل شده است. آمریکا با یک خطای راهبردی و در اقدامی تروریستی و جنایتکارانه، فرماندهان مقاومت را ترور کرد؛ این اقدام منجر به انزجار مردمی و مطالبات سیاسی برای خروج آمریکا از عراق شده است. براساس راهبردی که آمریکاییها برای خود ترسیم کردهاند در وهله اول، با ترور فرماندهان مقاومت، یک فقدان راهبردی در میان این گروهها ایجاد خواهد کرد. در وهله دوم، براساس فقدان رهبری واحد، ضربات خود را به این گروهها وارد خواهد کرد که حملات محدود آمریکاییها شاهد مثال این امر است و در وهله سوم، با تضعیف این گروهها و استفاده از جنگ روانی و سیاسی، زمینه انحلال آنها را فراهم خواهد کرد. این یک سناریوی تعیینشده است و اکنون آمریکاییها، زمینههای اجرایی آن را پیادهسازی کردهاند. در زمینه سیاسی نیز چنین سناریویی بازتعریف شده است؛ یعنی آمریکا با ایجاد هرج و مرج خلاق در کشور عراق و راهاندازی اعتراضها و اغتشاشات در این کشور، دنبال امتیازخواهی از دولت عراق است. در واقع آمریکاییها اینگونه وانمود کردهاند که حضور نداشتن واشنگتن در عراق به منزله بیثباتی در این کشور خواهد بود، به همین منظور کاخ سفید از ماههای گذشته، سعی در ایجاد مذاکرات دوجانبه با دولت عراق داشته است. مذاکراتی که منشأ اصلی آن را باید در دوره نخستوزیری «عادل عبدالمهدی» جستوجو کرد. در اصل این آمریکاییها بودند که در اواخر دوره نخستوزیر عادل عبدالمهدی پیشنهادی را به منظور گفتوگوهای دوجانبه برای بررسی آینده حضور خود در عراق، مطرح کردند؛ علت اصلی مطرح کردن چنین پیشنهادی نیز، دور زدن مصوبه پارلمان عراق در زمینه لزوم اخراج نیروهای آمریکایی از خاک این کشور و برچیدن پایگاههای نظامی بوده است که پس از ترور فرماندهان مقاومت، یعنی شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس به یک مطالبه جدی و عمومی در جامعه عراق و در بین احزاب و جریانات متعدد سیاسی و اکثریت نمایندگان پارلمان عراق، تبدیل شده است. از اینرو و در این راستا میتوان فضای عراق را یک فضای ضدآمریکایی و منزجر از حضور نیروهای آمریکا در این کشور ارزیابی کرد که این فضا و تداوم آن دیر یا زود پای آمریکاییها را که جز ناامنی و بیثباتی، چیز دیگری برای جامعه عراق به ارمغان نیاوردهاند، از این کشور قطع خواهد کرد. کمااینکه تاکنون نیز این فضا، چه از نظر سیاسی و چه امنیتیـ نظامی و چه از نقطه نظر روانی اثرگذار بوده و سبب شکلدهی به یک فضای شکننده برای آمریکا شده است، به طوری که آمریکا در بیثباتترین شرایط، در عراق قرار دارد.
سؤال بعدی درباره گفتوگوهای آمریکا و عراق است. به نظر میرسد این گفتوگوها در شرایطی آغاز شده که دولت جدید عراق با چالشهایی مواجه است. این چالشها عمدتاً شامل چه موضوعاتی هستند؟
بهطور دقیق چالشهای دولت «الکاظمی» را میتوان در چهار محور اقتصادی، سیاسی، نظامیـ امنیتی و روابط خارجی ارزیابی کرد. در حوزه اقتصاد باید از کسری بودجه، کاهش درآمد ملی ناشی از کاهش قیمت نفت، کمبود خدمات آب و برق و گاز، تحریمها و فشارهای اقتصادی آمریکا و ویرانی زیرساختهای عراقی در دوران جنگ با داعش، به عنوان چالشهای مهم نام برد.
در عرصههای سیاسی نیز دولت کاظمی با موضوعات متعددی از جمله، برگزاری انتخابات پیش از موعد روبهروست. در محور نظامی و امنیتی هم، اصلیترین چالشها به تحرکات جدید داعش و همچنین بحرانآفرینی آمریکا با هدف ناامن کردن عراق برای توجیه حضور خود، مربوط میشود. در حوزه روابط خارجی نیز روابط با آمریکا در زمینه بحث خروج نیروهایشان از عراق، اقدامات آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه گروههای مقاومت اسلامی، همچنین مواضع برخی رژیمهای عربی در امور داخلی جزء چالشهای مهم عراق به شمار میروند.
وجود چنین چالشهایی مطمئناً میتواند در پیشبرد مذاکرات اثر منفی داشته باشد، مگر اینکه دولت عراق از انگیزههای قوی، جدی و مصرانه برای خروج نیروهای آمریکایی برخوردار باشد و اولویت را بر خروج آمریکا از عراق قرار دهد.
اهداف و انگیزههای آمریکا از برگزاری گفتوگوهای راهبردی چیست؟
در وهله نخست، دولت آمریکا از گفتوگو با عراق عمدتاً دنبال نیازهای جناح حاکم بر آمریکاست. دولت ترامپ میخواهد توافق جدیدی به اسم خودش و با در نظر گرفتن منافع ایالات متحده با عراق امضا کند و در رقابتهای انتخاباتی از آن بهرهبرداری سیاسی کند. ضمن اینکه رژیم آمریکا دنبال ابقای نیروهای آمریکایی در پی فروپاشی داعش و از بین رفتن بهانه اصلی حضور نیروهای ائتلاف، همچنین ایجاد پوشش و توجیه جدید برای فعال نگه داشتن نیروهای آمریکایی در بغداد است. کمک به پیشبرد منافع رژیم صهیونیستی در منطقه و مقابله با تهدیدهای امنیتی علیه این رژیم، ممانعت از گسترش روابط تهرانـ بغداد، امتیازگیری از دولت الکاظمی در زمینههای اقتصادی و... و همچنین تقویت حضور و نفوذ فرهنگی در عراق، از جمله اهداف دیگر آمریکا در این باره است.
حادثه حمله به یکی از پایگاههای حشدالشعبی در عراق، جدیدترین رخداد در عراق است. این حادثه به چه شکلی اتفاق افتاد؟
پنجشنبه شب، 5 تیر حدود ساعت 9 شب نیروهایی از یگان مبارزه با تروریسم عراق (جهاز مکافحة الارهاب) با یورش به مقر تیپ 45 الحشدالشعبی در منطقه «الدوره» بغداد تعدادی از اعضای حشد را دستگیر و برای بازجویی به «منطقه سبز بغداد» منتقل کردند. پس از انتشار خبر فوق در رسانههای عراقی، اعضای حشدالشعبی در اطراف دفتر نخستوزیری و مقر نیروهای مکافحة الارهاب به صورت گسترده تجمع کردند. اوضاع بغداد تا ساعاتی به شدت ملتهب و آبستن هرگونه درگیری و مقابله به مثل از جانب طرفداران حشدالشعبی شده بود که با اعلام خبر آزادسازی دستگیرشدگان و اعلام دفتر نخستوزیری که در دستگیری افراد فوق اشتباهی رخ داده است، تجمعات پراکنده و اوضاع بغداد آرام شد.
کتائب حزبالله یک گروه قدرتمند در بدنه حشدالشعبی است. هنوز هم افکار عمومی شناخت کافی نسبت به این گروه ندارند. ممکن است قدری در این باره توضیح دهید؟
«کتائب حزبالله» یکی از زیرمجموعههای حشدالشعبی است. این گروه در سالهای پس از سقوط صدام علیه اشغالگری آمریکا مبارزه کرد. مبارزه این گروه با اشغالگران آمریکایی و انگلیسی سبب شد تنها گروه عراقی باشد که از سال 2009 تاکنون در فهرست سازمانهای تروریستی که آمریکا درباره آن ادعایی دارد، قرار گرفته است. فرمانده سابق این گروه، شهید ابومهدی المهندس بود که جانشین میدانی حشدالشعبی نیز به شمار میرفت. با خروج آمریکاییها از عراق در سال 2011 و شروع بحران سوریه، کتائب حزبالله دوشادوش نیروهای مقاومت در سوریه حضور فعال داشتند که پس از اشغال خاک عراق از سوی داعش، علاوه بر سوریه در عراق نیز، نقش فعال ضد تروریسم تکفیری ایفا کرده است.
نقش آمریکا در عملیات دستگیری اعضای کتائب حزبالله چه بود؟
در اینکه تروریستهای ارتش آمریکا، نیروهای امنیتی عراق را در این ماجرا همراهی میکردند، شکی نیست. سفیر آمریکا در کویت نیز در نشست مطبوعاتی خود به این موضوع اشاره کرده که آمریکا با عراق در دستگیری افراد فوق مشارکت داشته است و تا خلع سلاح کامل گروههای مقاومت با عراق همکاری خواهد کرد. برخی کارشناسان شبکه آمریکایی «الحره» نیز طی گفتوگوهایی به این نکته اشاره کردهاند که آمریکا در این اقدام دولت به عراق کمک کرده است.
انگیزه دولت عراق از این حمله که یک اقدام خطرناک و بیسابقه بود را چگونه ارزیابی میکنید؟
درباره انگیزه دولت عراق از دستگیری اعضای کتائب حزبالله و نقش آمریکا در عملیات فوق نکات قابل توجهی وجود دارد؛ اول اینکه، کاظمی بلافاصله پس از روی کار آمدن، «عبدالوهاب الساعدی» را به مسئولیت سابق خود بازگرداند و این یعنی نفوذ و سلطه آمریکاییها بر یگان مکافحة الارهاب همچون گذشته به قوت خود باقی است و آمریکا از آن به عنوان بازویی برای اقدامات خود در عراق استفاده میکند. کاظمی همچنین تعدادی دیگر از سلبریتیها و چهرههای جنجالی ضدمقاومت را در دولت به کار گرفته است که شاخصترین آنها معرفی «احمد ملاطلال» مجری شبکه «الشرقیه» به عنوان سخنگوی دولت است.علاوه بر اینها، سرپوش گذاشتن بر سیاستهای انقباضی، مانند کاهش حقوق و مزایای کارمندان و بازنشستگان به دلیل کسری بودجه ناشی از کاهش قیمت نفت، از جمله اهداف دیگر الکاظمی از این اقدام است؛ البته به حاشیه راندن اخبار اشغال بخشی از شمال عراق از سوی ترکیه و موضع ضعیف دولت عراق، اقدامات ضعیف بهداشتی در مبارزه با کرونا، استقراض بینالمللی به ویژه از آمریکا و... نیز در دستور کار رسانههایی که دولت از آنها حمایت میکند، است که انتظار داشتند با این خبر یک شوک به جامعه وارد کنند و همه آنها تحت تأثیر قرار بگیرند.اما مهمترین هدف از اقدام فوق را میتوان در استراتژی 2020 آمریکا در عراق یافت که به دنبال حذف یا تضعیف مقاومت و در رأس آن حشدالشعبی است. آنچه اتفاق افتاد در واقع محک زدن توان حشدالشعبی از سوی آمریکا برای شروع این پروژه بود که با پاسخ قاطع مقاومت مواجه شد و به خوبی روشن شد محبوبیت حشدالشعبی در عراق هنوز آنقدر بالاست که حتی برخی طرفداران «مقتدی صدر» نیز که قبلاً رابطه خوبی با حشدالشعبی نداشتند، در تجمعات چند ساعته شب جمعه در حمایت از حشدالشعبی حاضر شدند.
موضع ایران در قبال اتفاقات اخیر عراق چیست؟
آنچه برای ایران در عراق اهمیت دارد، مسئله ثبات، امنیت و بازیافتن تمامیت و حاکمیت ارضی این کشور است. سیاست ایران در قبال عراق، حمایت از هرگونه حرکت و اقدامی است که منجر به تأمین منافع ملی عراق و منافع مردم این کشور میشود؛ البته اخراج نیروهای آمریکایی از عراق یکی از انتظارات اصلی تهران از گفتوگوهای راهبردی است؛ چرا که امنیت و ثبات در ایران و عراق در هم تنیده و متأثر از هم هستند. حضور آمریکا در عراق به عنوان عنصر مخل امنیت و ثبات، نه تنها عراق بلکه ایران را نیز تحت تأثیر پیامدهای خود قرار میدهد. اگر در این مذاکرات که بعضی خطاهای استراتژیک در آن دیده میشود، موضوع اخراج نیروهای آمریکایی از عراق همچنان مسکوت باقی بماند یا ابقا شود، مطمئناً جمهوری اسلامی اعتراض خود را به طرق مختلف بیان خواهد کرد. به هر حال سخن آخر را باید دولت عراق و جریانات سیاسی در این کشور بزنند که آیا با وجود عنصر مخلی به نام آمریکا در عراق، میتوان به امنیت، آرامش، پیشرفت، آبادانی و کاهش مشکلات دست یافت یا نه.