یکی از اولویتهای هر نظام سیاسی مستقر در یک قلمروی جغرافیایی، شناخت تهدیدات و دشمنان اصلی است. این شناخت، یک امر منطقی و ضروری به حساب میآید؛ چراکه نظامهای سیاسی ناتوان در دشمنشناسی، قادر به دفاع و حفظ بقای خود نیستند. چنین نظامهایی حتما مسیر فروپاشی را در پیش میگیرند، روزگار نیستی و پیوستن آنان به تاریخ فرامیرسد.
اکنون یک پرسش اساسی وجود دارد و آن اینکه دشمن اصلی نظام سرمایهداری و لیبرالیستی حاکم بر ایالات متحده کیست؟
کدام یک از کشورهای جهان، دشمن اصلی آمریکا به حساب میآیند؟
روسیه، چین یا ایران؟
آمریکاییها تا پیش از فروپاشی بلوک شرق، کمونیسم و نظامهای سوسیالیستی با محوریت شوری سابق را به عنوان دشمن اصلی خود معرفی میکردند، پس از فروپاشی شوروی و طی سه دهه گذشته، دولتمردان کاخ سفید و نظریهپردازان نظام سرمایهداری حاکم بر آمریکا، هر از چندی روی یک مجموعه به عنوان دشمن اصلی انگشت گذاشتهاند و آن را به جهانیان و افکار عمومی در آمریکا معرفی کردهاند؛ بر این اساس مجموعهای از اقدامات را علیه آن دشمن به ظاهر اصلی به کار میگیرند. جمهوری اسلامی ایران، روسیه، چین، جهان اسلام، گروههای تروریستی، طالبان، القاعده و داعش، نمونههایی از عناوین دشمنان اصلی آمریکاییها در سه دهه گذشته، از نظر سردمداران کاخ سفید هستند.
لشکرکشی به غرب آسیا، اشغال افغانستان و عراق و جنگ ادعایی با داعش از دیگر سو طی سالهای گذشته، همگی براساس همین فرضیه دشمن پنداشتن دیگران انجام شده است.
آیا به راستی آمریکاییها در محاسبات خود، دقت لازم را داشته و درست عمل کردهاند؟ در اینکه برخی از این کشورها رقیب سرسخت یا دشمن آمریکا به دلیل خصومتهای خود آمریکا هستند؛ تردیدی وجود ندارد. ایران دشمن آمریکا به شمار میآید، چون آمریکا به دلیل خلق و خوی استکباری که دارد، با ملت ایران به دلیل استقلالخواهی و آرمان پیشرفتش دشمنی میکند؛ اما اکنون سخن این است که کدام دشمن بقا و حیات نظام سرمایهداری حاکم بر ایالات متحده را در معرض خطر فروپاشی قرار داده است؟
کارشناسان و صاحبنظران مسائل آمریکا در سطوح راهبردی، بر این اعتقاد هستند که دشمن اصلی نظام سیاسی آمریکا، داخلی و در دوران جغرافیای سرزمینی آن کشور مستقر است.
این دشمن اصلی نظام سرمایهداری در آمریکا، واجد شرایط و ویژگیهایی است که دولتمردان کاخ سفید با هیچ ابزار و امکاناتی قادر به نابودی آن نخواهند بود! این دشمن، کسی نیست جز ملت آمریکا که اکنون، از ظلم و ستم سرمایهداری به ستوه آمده و دیگر قادر به تحمل آن است.
تحلیل درست حوادث سالهای قبل آمریکا و پدیدآیی جنبش والاستریت از یکسو، و حوادث این روزهای آمریکا و جنگ گریز در برخی ایالات آمریکا از دیگرسو، ماهیت مردمی این دشمن نظام سرمایهداری را آشکار میکند. ادبیات مردم آمریکا در مبارزات خیابانی خطاب به دولتمردان از یکسو، و ادبیات دولتمردان و به ویژه رئیسجمهور آمریکا خطاب به مردم ناراضی از دیگر سو، عمق این کینه و دشمنی را نشان میدهد.
ملت آمریکا بیدار شده و دریافته است نظام سرمایهداری همانطور که در سدههای گذشته به دیگر ملتهای مظلوم ظلم و ستم میکرد، به موازات آن استعمارگری در دیگر کشورها، خود ملت آمریکا را نیز مستعمره خود قرار داده است.
اکنون حس مشترکی بین ملت آمریکا و ملتهای تحت ستم آمریکا در دیگر کشوها نسبت به نظام سرمایهداری آمریکا پدید آمده است؛ همان تنفر عمیقی که ملتهای تحت ستم آمریکا در دیگر کشورها از نظام سیاسی ایالات متحده داشتند، اکنون با شدت بیشتر، در خود مردم آمریکا نسبت به دولتشان و نظام سرمایهداری مستقر پدید آمده است. بسیار روشن است که نظام سرمایهدار در برابر این دشمن خانگی، تابآوری ندارد، سرنوشت فروپاشیاش در حال رقم خوردن است. این فروپاشی ممکن است به تأخیر بیفتد و زمانبر باشد، لکن قطعی و حتمی خواهد بود. نظام سرمایهداری حاکم در آمریکا، دیر یا زود، به دست خود ملت آمریکا فروخواهد ریخت.
این واقعیت آمریکا در بیانات رهبر حکیم و دوراندیش انقلاب اسلامی، که روز جمعه، 10 مرداد ماه از طریق سیمای جمهوری اسلامی با ملت بزرگوار و شریف ایران سخن گفتند، به خوبی تبیین شد. معظمله در بیانات خود، با اشاره به مشکلات داخلی آمریکا، از قبیل مشکلات اقتصادی، بیکاری، فاصلهها و شکافهای طبقاتی، مشکلات مدیریتی، رفتار سنگدلانه پلیس با مردم، از اعتراضات گسترده خیابانی در آمریکا به عنوان آتش زیر خاکستر یاد کردند و افزودند:
«آمریکاییها به دنبال پیدا کردن دشمن هستند بنابراین؛ گاهی از ایران اسم میبرند، گاهی از روسیه و چین؛ اما امروز آمریکا دشمنی بزرگتر از ملت خود ندارد و همین دشمن آن رژیم را به زانو در خواهد آورد.»(انشاءالله)