ايران به عنوان يک نقطه تلاقي بسيار مهم در آسياي جنوبي، آسياي مرکزي و قفقاز و همچنين در خاورميانه شناخته ميشود که آن را به همين سبب به مهمترين کشور در طرح يک کمربند - يک جاده چين تبديل ميکند.
ايران و چين به عنوان دو فرهنگ باستاني آسيا، در بخشهاي مختلفي با هم همکاري ميکنند. از جمله تجارت، اقتصاد، سياست، فرهنگ و امنيت که در تمام اين بخشها داراي چشم انداز مشابهي بوده و هر دو کشور داراي منافع مشترک چند جانبه و دو جانبه ميباشند و همچنين اذعان دارند که شرکاي راهبردي هم هستند. نتيجه مذاکرات بين چين و ايران، تنظيم يک سند هيجده صفحهاي است که بر طبق اين سند، توزيع چند ميليارد دلار بين اين دو کشور تثبيت شده است. در واقع اين سند به وضوح وضع تحريمهاي امريکا عليه جمهوري اسلامي را به چالش ميکشد.
به گفته نيويورک تايمز، توافقي که بين ايران و چين تنظيم شد، اقتصاد و همکاريهاي امنيتي را در برميگيرد که به چين اين اجازه را ميدهد که در بخشهاي زيادي از ايران بصورت کلان سرمايه گذاري کند. که اين بخشها شامل بانکداري، مخابرات، بنادر، راه آهن و ده ها پروژه کلان ديگر ميباشد. در نتيجه اين توافقات، کوششهاي دولت ترامپ براي منزوي کردن ايران تضعيف خواهد شد.
از نظر تهران، چين و ايران از مدتها پيش شرکاي استراتژيک هم بودهاند که هم اکنون استراتژي مشترکشان را با هم عليه سياستهاي يک جانبه نگر امريکا در عرصه بين الملل، تقويت کرده اند. ايران و چين پيش از اين در سال 2016 با يکديگر روي همکاريهاي استراتژيک توافق کرده بودند، اما اين توافق اخيرشان، به اقتصاد ايران اين اجازه را ميدهد که وضعيت طبيعي خود را در برابر اين بحران بوجود آمده در اثر تحريم ها، حفظ کند. همچنين برطبق اين توافق، تامين نفت چين توسط ايران براي 25 سال آينده تضمين ميشود، که بدون شک نفع هر دو طرف را در نظر ميگيرد.
نيويورک تايمز ادعا ميکند که اين همکاريهاي نظامي براي آموزش و تمرين و تحقيقات مشترک و نيز توسعه تسليحاتي و همکاريهاي اطلاعاتي براي مبارزه در يک جنگ نابرابر با تروريسم، موادمخدر و قاچاق انسان و نيز جرايم برون مرزي است. در حقيقت توافق ايران و چين، نشان دهنده ناکامي سياست ستيزه جوي دولت ترامپ است.
قرارداد چين و ايران يک برد بزرگ براي طرح «يک کمربند - يک جاده» چين (طرحي که به آن راه ابريشم جديد نيز گفته شده و چين را از طريق دريا و زمين به 70 کشور دنيا متصل ميکند) محسوب مي شود که چين را به عنوان پيشگام در سرمايهگذاري عمده و اصلي در اقتصاد ايران معرفي ميکند. قرارداد شامل سرمايهگذاري در حمل و نقل، راه آهن، بنادر، انرژي، صنعت، بازرگاني و خدمات است که اين سرمايه گذاريها شبکه تجاري چين را در منطقه تقويت مي کند.
ايران به عنوان يک نقطه تلاقي بسيار مهم در آسياي جنوبي، آسياي مرکزي و قفقاز و همچنين در خاورميانه شناخته ميشود که آن را به همين سبب به مهمترين کشور در طرح يک کمربند يک جاده چين تبديل ميکند. اين توافق، تامين نفت و گاز چين را از طريق خشکي تضمين ميکند که براي چين، علاوه بر راههاي آبي آسياي جنوبي گزينه ديگري خواهد بود، بويژه زماني که خصومت و دشمني بين چين و ايالات متحده، در آبهاي جنوبي، رو به وخامت گراييد.
اين معاملات يک سرمايهگذاري کلان در تاسيسات زيربنايي ايران است، که ارزش آن بالغ بر 400 ميليارد دلار خواهد بود که شامل پيشبرد صنعت نفت و احداث 900 کيلومتر خط راه آهن بين تهران و مشهد مي باشد. يعني دومين شهر مهم ايران و مرکز سفرهاي زيارتي که در نزديکي مرزهاي افغانستان و ترکمنستان قرار دارد. البته اين تنها خط راه آهني نيست که مهمترين شهرهاي ايران را با هم مرتبط مي کند، اما ميتواند به عنوان نزديکترين راه به آسياي مرکزي باشد که به هر دو کشور ايران و چين، امکان دسترسي آسان تر به آسيا و اروپا را خواهد داد.
برژنسکي در کتاب "شطرنج بزرگ" بيان ميکند که آسياي مرکزي مرکز قدرت جهان شده است و اينکه هر قدرتي به طور غيرمستقيم، به گونهاي در ارتباط با چين و روسيه باشد را به يک ضرورت و الزام تبديل کرده است که در نتيجه آن نفوذ و قدرت امريکا در منطقه دچار بحران ميشود و اگر چنين چيزي رخ دهد، قدرت جهاني امريکا از بين خواهد رفت.
"هالفورد جان مکيندر" در مقاله "1904" ميگويد که هسته اصلي تاريخ جغرافيايي بر اين اصل بنا شده است که هر کسي در منطقه مرکزي سلطه و سيطره داشته باشد، بر کل جهان فرمانروايي خواهد کرد. او حدود قدرت ناحيه مرکزي را به عنوان پهنه بزرگ آسيايي اروپايي از سيبري و آسياي مرکزي مشخص مي کند. و ايران بيترديد در اين ميان دروازه اصلي آسياي مرکزي است و سرمايهگذاري کلان و هنگفت چين در جمهوري اسلامي نشان ميدهد که چين قدرت بزرگ خود را با کنترل و سيطره در منطقه مذکور بدست خواهد آورد.
طبق نظريات برژنسکي و مکيندر، چين به عنوان مهمترين نفوذ در آسياي مرکزي ميتواند فشار رواني زيادي براي کنترل تمام منطقه بوجود آورد و يا حتي براي کنترل و استيلا بر کل جهان. اگر چه روسيه نيز قدرت اصلي ديگري در آسياي مرکزي است که او هم تاثير زيادي در منطقه دارد و رابطه اش با چين در منطقه ميتواند به شکلي همکارانه و ياري دهنده به حساب آيد که در بهترين حالت دوستانه است و در بدترين حالت، رقابتي خواهد بود.
هر دو کشور چين و روسيه بيشترين تلاش را براي محدود کردن تاثير امريکا در منطقه داشتهاند. اما روسيه به سادگي نخواهد توانست از نظر اقتصادي با چين در منطقه رقابت کند ولي گذشته تاريخي امپراطورياش و نيز اتحاد شوروي در منطقه، غلبه و سلطه دارد. روسيه همچنين به دلايل تاريخي و به سبب اينکه داراي دومين زبان آسياي ميانه است اهميت مييابد. هر چند معاملات روسيه با ايران پتانسيل سرمايهگذاريهاي ميلياردها دلاري را ندارد.
آمريکا به وضع جريمهها و تحريمها به شرکتهاي چيني که به ايران، کمک و ياري ميرسانند، ادامه خواهد داد. سخنگوي وزارت خارجه امريکا در پاسخ به سوالات پيرامون پيشنويس قرارداد اظهار داشت: «دولت چين بوسيله ترغيب و دادن مجوز به شرکتهاي چيني، آنها را به انجام فعاليت و داد و ستد با ايران، که قبلا اين فعاليتها منع و تحريم شده بودند، هدايت ميکند. که اين رفتار، ثبات و صلح را در منطقه متزلزل و نا پايدار ميکند.»
آشکار است که ايالات متحده شرکتهاي چيني را به سبب معامله با ايران جريمه خواهد کرد، اما چين هم از قبل اين مجازاتها را پيشبيني کرده است. سوال اينجاست که دولت پکن چگونه قصد دارد با چنين مجازاتهايي روبرو شود و چگونه خواهد توانست که روابط پرتنش و رو به وخامتش با امريکا را که همچنان بر قوت خود باقي است، حل کند؟
اما قطعا چين براي اين سناريو آماده خواهد شد. با توجه به نزاع کلامي و کلمات تند وزارتخارجه امريکا، بسيار دور از ذهن است که واشنگتن قادر باشد به معاملات چين و ايران که در سطح بسيار کلان امکان گردش پول به اقتصاد ايران ميدهد، که به سبب تحريم ها در تنگنا و مضيقه است، عکسالعملي نشان دهد.
اين موضوع همچنين ميتواند بقيه دولتها را نيز که به سبب ترس از تحريمها و مجازاتها، محتاط و بيمناک هستند، به شروع مجدد داد و ستد و معاملات با ايران ترغيب کند با علم به اينکه آنها ميتوانند در آن شرايط حمايت و پشتيباني چين را داشته باشند.
منبع: پايگاه گلوبال ريسرچ
مترجم: الهام هاشمي