ظاهراً قرار نیست برخی از سیاستمداران ما از تجارب گذشته درس عبرت گیرند و همچنان در تصمیم گیریهایشان دچار افراط و تفریط میشوند، تا جایی که حتی شعارهایی مثل؛ «نه شرقی و نه غربی» انقلاب اسلامی و شعار «ما میتوانیم» امام انقلاب (ره) را فراموش میکنند.
یکبار امنیت و اقتصاد و حتی آب و نان کشور را به برجام گره میزنند و بستن با کدخدای غربی را تنها راه ایجاد امنیت و نجات اقتصاد کشور اعلام میکنند و بار دیگر برای رهایی از مشکلات، تمام تلاششان را متمرکز پیوند با شرق میکنند و از نیروهای درونزا غافل میشوند.
تردیدی وجود ندارد که دنیای امروز دنیای تعامل و تبادل است و یکی از رموز موفقیت کشورها در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی، علمی و حتی فرهنگی و اجتماعی در تعامل با سایر کشورها نهفته است و تنظیم پیماننامههای مختلف برای همکاری در موضوعات مورداشاره و همچنین جذب سرمایهگذار خارجی و در واقع ایجاد منافع مشترک در دیگر کشورها، یکی از راههای انتقال دانش و تجربه و نیز روشی نسبتاً مطمئن برای توسعه اقتصادی و ایجاد امنیت متقابل بهشمار میرود.
با این حال قطعاً این مفهوم بدان معنا نیست که ما در عرصه رقابتهای بینالمللی سهمی نداریم و باید تا ابد واردکننده کالا یا علم و دانش و تکنولوژی از سایر کشورها باشیم.
به عبارت دیگر، ایجاد تعامل و تنظیم توافقنامه و پیماننامه و عقد قراردادهای دو یا چند جانبه با سایر کشورها (حتی کشوری مانند آمریکا) چنانچه بر اساس احترام متقابل و رعایت عدالت و منافع دو طرف باشد نهتنها مفید بلکه ضروری است، اما این تعاملات باید با در نظر داشتن همه جوانب کار صورت بگیرد.
با این تعبیر، اگر رهبر معظم انقلاب (دامت برکاته) بر ضرورت ایجاد رابطه با سایر کشورهای بزرگ غیرمتخاصم و موضوعی مانند قرارداد ۲۵ ساله با چین تأکید دارند، لزوماً به این معنا نیست که ما میتوانیم و حق داریم با اینگونه اقدامات، شعارهایی مانند؛ خوداتکایی و خودکفایی (خودکفایی نسبی) یا طرحهای بزرگی مانند؛ اقتصاد مقاومتی و نهضت علمی را که در ردیف سایر مطالبات ایشان و همچنین آرمانهای انقلاب قرار دارد را کنار بگذاریم و تمام توانمان را بر ایجاد رابطه با فلان کشور متمرکز نماییم.
البته قطعاً این تعاملات با کشوری مانند چین که برخلاف آمریکا و اروپا در تاریخ معاصر سابقه اشغالگری در ایران نداشته (حتی با فرض بر اینکه تمام حمایتهای بینالمللی این کشور از ایران در محافل بینالمللی در راستای منافع خودش است)، باید در اولویت قرار داشته باشد.
از آنجا که کشوری مانند روسیه هم (با همان پیشفرض) در حال حاضر در ردیف حامیان ایران در محافل بینالمللی قرار دارد و یا کشورهایی مانند؛ عراق، سوریه، ونزوئلا و بسیاری از دیگر کشورهای جهان نیز در فهرست شرکای راهبردی ما در جبهه مقاومت و خارج از آن قرار دارند، لذا طبیعی است که این کشورها هم باید در اولویت تعاملات و تبادلات تجاری و اقتصادی ایران قرار داشته باشند.
با اینحال مجدداً یادآوری میشود که این روابط نباید دستخوش افراط و تفرط شده و باعث شود که در سایه تبادلات تجاری سنتی و فروش نفت و سایر مواد اولیه به شکل خام، از حرکت به سمت ایجاد ارزش افزوده بر دارائیهایمان و کسب جایگاه برتر اقتصادی (در ابعاد مختلف علمی، تکنولوژیکی، تولیدی و سایر موارد مشابه) در عرصه رقابت جهانی باز بمانیم.
به عبارت دیگر این تعاملات نباید مجدداً باعث آسودگی خاطر و ایجاد اطمینان کاذب برای تضمین فراهم شدن امکان تأمین همیشگی نیازهای کشور از سایر کشورها در مسئولین گردیده و به حفظ و استمرار وابستگی کشور به خام فروشی نفت، مواد اولیه و یا حتی خام فروشی دستاوردهای پژوهشی دانشمندان و نخبگان ایرانی در قالب ارائه مقاله در سمینارهای بینالمللی و یا چاپ مقاله در نشریات خارجی منتهی شود.
یادمان نرود که با استناد به نتایج بررسیهای مختلف داخلی و خارجی، کشور ما از معدود کشورهای بسیار ثروتمند بالقوه جهان است که تقریباً از تمام مؤلفههای تولید ثروت و قدرت برخوردار است و برای کسب موقعیت برتر تقریباً هیچ چیزی از کشورهای پیشرفته کم ندارد.