سریال «تهران» ساخته یک گروهی فیلمساز صهیونیست در حالی در وی او دیهای بینالمللی نیز عرضه شده که به نظر میرسد، مخاطب اصلیِ آن، صهیونیستهای ساکن فلسطین اشغالی هستند؛ گروهی که باید قدرت دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی برای آنها در قالب یک سریال بازنمایی میشده و در همین راستا، اثری ساخته شده که هرچند برای صهیونیستها باورپذیر است، برای هر ایرانی حالت کاریکاتوری دارد و حتی نتوانسته به فیلمهای هالیوودی مشابه نزدیک شود.
یک مجموعه تلویزیونی با نام «تهران | טהרן | Tehran» در هفتههای اخیر از سوی یکی از شبکههای اسرائیل و همچنین یکی از سرویسهای استریم بین المللی در حال پخش است که در ایران نیز کنجکاوبرانگیز شده است. داستان سریال تهران درباره یک مامور جوان موساد است که وظیفه غیرفعال کردن رادارهای ایران و آماده سازی شرایط برای حمله هوایی اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران را بر عهده دارد. مامور که یک یهودی ایرانیالاصل است، پس از یک اشتباه در عملیات، سرکش شده، عاشق یک جوان ایرانی میشود و به دنبال ریشههای خانوادگیاش در زادگاهش ایران میرود.
این سریال را می توان در ادامه سریال «فائودا / Fauda» ارزیابی کرد که یک سریال عبری درباره درگیری اعراب و صهیونیستها بود و قابل پیش بینی است با توجه میزان توجهی که این سریال به خودش جلب کرد، سریال های دیگری ساخته شوند. خرید این سریال توسط یک سرویس استریم بینالمللی، انگیزههای اقتصادی ساخت سریال های مشابه را هم افزایش میدهد اما این نخستین تلاش صهیونیستها نیست و صهیونیستها سالهاست تلاش کردهاند در عرصه سینما و تلویزیون حرف جدی برای گفتن حول محور اسرائیل داشته باشند.
در دهه هشتاد و نود میلادی اسرائیل تلاش کرده با فیلم های اکشن شبیه آمریکا در سینما سهمی داشته باشد اما ناموفق بود. پررنگ ترین این تلاش ها با محوریت «شرکت گروه کانن / Cannon Group, Inc» اتفاق افتاد. الماسها، سازمان مخفی آسیزی و کبرا از جمله تولیدات این کمپانی بود که تماماً شکست خورد. دوره اوج گیری فعالیت این کمپانی با ظهور مدل کیارستمی همزمان شد و ذائقه جشنواره ها به سمت مدل فیلمسازی کیارستمی بود. این کمپانی در کن بنرهای بسیار بزرگ برای تبلیغ نصب میکرد و مهمانی بزرگ میداد اما در نهایت جوایز به سمت کارگردان ایرانی میآمد.
اسرائیل در سال های اخیر با درک اینکه توان فیلمسازی موفق بیگ پروداکشن را ندارد، به سمت فیلمسازی به سبک ایرانی آمده و در حال تقلید در فیلم و سریال است. اقدام اخیر هم به عنوان یک اقدام واکنشی و پس از مجموعه فیلم ها و سریالهایی که در طول سال های اخیر در این زمینه توسط ایران ساخته شده، قابل ارزیابی است. انتخاب زبان و بافت فیلم هم چنین استنباطی را تقویت می کند که در درجه اول برای مخاطب اسرائیلی ساخته شده و مصرف داخلی دارد، چرا که با توجه به اشتباهات فاحش به ویژه در دکوپاژ مخاطب ایرانی سریال را پس میزند و اگر تماشا کند، از جهت کنجکاوی است.
از قضا همین اشتباهات پرتعداد چه در دکوپاژ و چه در بازیگرانی و چه در کارگردانی باعث شد، این سریال در میان کاربران فارسی زبان در شبکههای اجتماعی دستمایه طنز شود و سازندگان این سریال دست انداخته شوند. موفقترین تلاش برای بازسازی فضای ایران در فیلم آرگو اتفاق افتاد که حتی در آن فیلم نیز اشتباهات مشهودی بود که هر ایرانی به سادگی به آنها پی میبرد اما این سریال که برای ساختش از لوکیشنهایی در یونان استفاده شود، حتی با فیلم آرگو نیز فاصلهای چشمگیر دارد. با این حال این تصویری است که صهیونیستهای ساکن فلسطین اشغالی از «تهران» میبینند و چه بسا باور میکنند!