آب زیر کاه، اصطلاحاً به اشخاصی اطلاق میشود که زندگی و حشرونشر خود را بر پایه فریب و نیرنگ مینهند و در ادبیات نظامی، آن طرف از جنگ که به علت ضعف و ناتوانی، جز از طریق مکر و حیله، جرأت مبارزه و مقابله نداشته، برای آنکه بتواند حریف خود را مغلوب کنند، در مسیر حرکت آن باتلاقی حفر میکردند و در آن آب میریختند و روی آب را با کاه و گل طوری میپوشانیدند که هیچ عابری تصور نمیکرد در بخشی از آن مسیر و گذرگاه، آبی زیر کاهها وجود داشته باشد. نظام سرمایهداری و استکباری غرب که قرنهای متمادی با ارابهی جنگ سخت و به راه انداختن جنگهای مستقیم و نیابتی در جهان، منافع خود را با غارت منابع ارزانقیمت، نیروی کار ارزان و تدارک بازار مصرف تأمین میکردند، در دهههای پایانی قرن بیستم با پدیده انقلاب اسلامی مواجه شدند که در اولین قدم سعی داشتند با عملیاتهای محدود نظامی، کودتاها، جنگهای داخلی و در نهایت جنگ نیابتی عراق با ایران، این حرکت مستقل و غیرهماهنگِ با نظام سلطه را متوقف کنند که نتوانستند؛ لذا در ادامه با تمام قوا و بهرهگیری از همه ظرفیتها در سه دههی بعد از جنگ به دنبال مهار و نابودی ایران بودند که نهتنها توفیقی حاصل نکردند، بلکه انقلاب اسلامی از مرزهای ایران اسلامی عبور کرده و دلهای مردم آزاده کشورهای منطقه را با خود همراه نمود و جبهه مقاومت اسلامی را به رهبری ایران اسلامی در منطقه شکل داد که امروز تمام تلاشهای ناکامِ آمریکا و غرب در منطقه حکایت از دردی است که از این نهضت و تأثیر آن در معادله قدرت در منطقه و جهان میکشد.
و، اما این دشمن درمانده و شکستخورده که از رویارویی مستقیم با جبهه مقاومت درمانده است، دست به عملیات آب زیر کاهانه زده تا با حیله و توطئهای جدید و فریب افکار عمومی کشورهای منطقه، البته با نقشآفرینی برخی افراد و جریانات وابسته به خود که در حقیقت جیرهخواران مثلث عبری- عربی و غربیاند، آشوب به راه اندازد تا در این آب گلآلود فتنه و ناامنی، نقشه خود را در دولتسازی و بر سر قدرت نشاندن هممشربهای خود، اجرا نماید. ماجرای دیروز سوریه و امروز عراق و اخیر لبنان در این پازل خطرناک استکبار که برای منطقه و جهان اسلام طراحی کرده است، تحلیل میشود که شیوه برخورد با این فتنهها در حقیقت تبیین درست و تحلیل جامع حوادث برای افکار عمومی، دقت در نوع مواجهه با مردم فریبخورده و در نهایت برملا کردن هویت عاملانِ غربی مسلک این آشوبها و برخورد جدی با آنها است.
و، اما پیام اصلی این حوادث، شکست، ضعف و ناتوانی جبهه استکباری و نفسهای آخر شیطان بزرگ در مواجهه با موج عظیم بیداری اسلامی و جبهه مقتدر مقاومت در منطقه و بیداری مردمی در جهان است که پایان لیبرال دموکراسی غرب و درهم شکستن استخوانهای نظام سرمایهداری را فریاد میزند.