سرآغاز ضعف و انحطاط جدی دولت در ایران را به طور عمده بعد از شکست ایران در جنگهای اول و دوم در برابر روسها میدانند؛ زیرا شکست در عرصه نظامی به تحمیل کاپیتولاسیون تجاری بر ایران منجر شد که ضمن وابستگی ایران به خارج و به ورشکستگی کشاندن کسب وکارهای داخلی، عنصر نفوذ و دخالت خارجی را به مهمترین رکن تعیینکننده تحولات سیاسی و اجتماعی ایران تبدیل کرد؛ بنابراین «دولت» در ایران چالشی همیشگی بوده است که در پرتو بررسی اجمالی سیر دولت در ایران و نحوه غلبه بر مسائل و مشکلات کشور میتوان به نقش ویژه و راهبردی «دولت قوی و فعال» در حل مسائل و نیاز امروز کشور پی برد.
چالش دائمی دولت در ایران
متأثر از وضعیت مغلوب شدگی ایران در دو جنگ روسها، دولت ایران در عهد قاجار ماهیت «وابسته» پیدا میکند و به همین دلیل، به کارگزار و حلقه واصلی برای تأمین منافع قدرتهای خارجی تبدیل میشود. جالب آنکه همین دولت برای حفظ حیات وابسته خود، حتی مجبور بود با ابزار سرکوب، مقاومت جامعه در برابر سلطه خارجی را هم در هم بشکند. با روی کارآمدن رضاخان، ماهیت دولت همچنان در چهارچوب مدارهای تعریفشده در عهد قاجار پابرجا ماند؛ با این تفاوت که وی با تمسک به ناسیونالیسم رومانتیک و به منظور بازسازی ایران بر مبنای تصویر غرب، تلاش کرد در حوزههایی استقلال کشور را احیا و اقدامات توسعهای هم انجام دهد؛ البته در این راستا، به ویژه در تلاش برای بازسازی اقتصادی ایران و در حوزه فرهنگ و هویت، غربگرا و اسلامستیز بود. با سرنگونی رضاشاه در شهریور 1320، به ویژه بعد از کودتای 28 مرداد 1332، موقعیت دولت ایران به وضعیتی وخیمتر از زمان قاجار درآمد، بهگونهای که دولت وقت عملاً ماهیت «دستنشانده» پیدا کرد و در کنار «ارتش، دربار و بوروکراسی»، قدرت خارجی؛ یعنی آمریکا به رکن چهارم حکومت شاه تبدیل شد.
آغاز حرکت برای قویسازی دولت
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بلافاصله نفوذ و دخالت خارجی در کشور قطع شد و در طراحی سیاستهای مختلف کشور تلاش شد تا جمهوری اسلامی به مثابه یک دولت قوی، فعال و کارآمد بتواند علاوه بر جبران عقبافتادگیهای گذشته، موقعیت کشور را در نردبان قدرت و ثروت در نظام بینالملل ارتقا دهد. انصافاً در این زمینه، جمهوری اسلامی کارنامه درخشانی دارد؛ حداقل در یک دههی اول استقرار این نظام، به اندازه یک قرن اقدامات عمرانی و توسعهای در ابعاد مختلف صورت گرفت؛ با این حال، بعد از اعمال تحریمهای فلجکننده و ظالمانهی دنیای استکبار علیه دولت و ملت ایران، به تدریج نشانههایی از کاهش توان دولت در انجام برخی کارویژههایش و تحقق عینی حق حاکمیت از سوی آن ظاهر شد. این وضعیت از سال 1392، با طرح ایده «حل مشکلات کشور با نگاه به بیرون و مذاکره» وضعیت رو به افولتری را نشان میدهد. با این حال، هرچند ایده مذکور از همان ابتدا با انتقادات جدی مواجه بود، اما اکنون که بیش از هفت سال از طرح آن گذشته و ناکارآمدیاش اثبات شده است، باز همچنان برخی بر تداوم اجرای این ایده در قالب برجامهای دیگر مانند برجام 99 و پیش از این، برجام دو و سه اصرار دارند.
دولت قوی و فعال راهحل مشکلات
نقد اساسی و جدی که بر این دیدگاه و ایده وارد است، این است که تصور میکند عمده مشکلات کشور منشأ خارجی داشته است و با گرهگشایی از روابط خارجی کشور، به سرعت میتوان مشکلات موجود را حل کرد. در این میان، آنها از این نکته مهم غافل هستند که اگرچه سهم عامل و فشارهای خارجی را نمیتوان نادیده گرفت، اما چالشها و مشکلات کشور بیشتر منشأ داخلی دارند و در اثر ضعف ایده و قدرت حکمرانی دولت در ایران است که خصلت انباشتی به خود گرفتهاند؛ بنابراین، مسئله اصلی در ارتباط با ایران دیروز، امروز و حتی فردا، نه گرهگشایی از روابط خارجی که این هم البته لازم است، بلکه قویسازی دولت و تلاش برای حضور مؤثر آن در عرصههای مختلف حیات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور است. تأکید اخیر رهبر معظم انقلاب بر ایجاد دولت جوان حزباللهی را نیز میتوان عبارة الاخرای همین دولت قوی و فعال دانست.
دولت قوی چگونه دولتی است؟
دولت قوی، دولتی است که در ماتریس اداره و توسعه کشور نقش تعیینکننده داشته باشد. این تعیینکنندگی با اتخاذ سیاستهای مستحکم و نظارت بر اجرای دقیق آنها امکانپذیر است. دولتی با این ویژگی، به طور طبیعی باید ویژگیهایی را که کانون بحث امروزین «حکمرانی خوب»(Good Governance) نیز بر همین ویژگیهاـ که مورد تأکید قانون اساسی کشور نیز هستـ تأکید میکند، دارا باشد. حکمرانی خوب الگویی است برای به کارگیری بهینه ظرفیتها و استفاده از حداکثر توان موجود در جامعه برای دستیابی به اهداف توسعهای. براین اساس، بر توسعه پایدار نیروی انسانی، کمک به اقشار آسیبپذیر از طریق ایجاد فرصتهای برابر، تقویت سرمایه اجتماعی، ایجاد زیرساختهای توسعهای، ایجاد شفافیت مالی و سیاسی، بهبود قوانین و سازوکارها، حمایت از تولید داخلی و... تأکید میشود.
البته در مباحث جدید توسعه از این موضوع که؛ بسترهای ظهور و پایداری دولتهای توسعهگرا با وجود گسترش امواج جهانی شدن در سراسر دنیا مخدوش شدهاند، بحث میشود، اما این به معنای پایان دولت توسعهگرا نیست؛ به بیان دیگر، تحولات گسترده جهانی شدن با دگرگونیهای ساختاری که ایجاد کرده است، دربردارنده تهدیدها و فرصتهایی برای کشورهاست. در این شرایط، مسئله اساسی آن است که در عین مصون ماندن از تهدیدهای جهانی شدن، بتوان از فرصتهایش بهره برد. تحقق این امر، وابسته به سیاستها و جهتگیریهای دولتهاست؛ یعنی اساساً برخلاف تبلیغات مبتنی بر جهانیسازی، همچنان دولتها در محیط ملی خود بیش از سایر نیروها میتوانند در تعیین سرنوشت کشورشان مؤثر باشند. مسلم است که در شرایط متحول و پیچیده کنونی، تنها دولتهای قوی و فعال هستند که میتوانند خود را از تلاطم امواج جهانی نجات دهند. کرونا در این باره آزمونی جدی بود؛ بنابراین، دولت قوی در ایران لازم است تا هم فشارهای خارجی را خنثی کند و هم چرخهای حیات مملکت را، به ویژه در بعد اقتصادی به حرکت وا دارد.