با چهل ساله شدن دفاع مقدس ملت بزرگ ایران، توجه به بعضی امور ضرورت بیشتری پیدا میکند و از آن جمله است؛ قصهگویی جنگ برای جوانانی که سالهای سال پس از آغاز و اتمام جنگ متولد شدهاند. دوران هشت ساله دفاع مقدس یک مقطع نورانی و پرافتخار از تاریخ یک ملت بزرگ، مقاوم و شکستناپذیر است.
اهمیت و ضرورت آشنایی جوانان این مرز و بوم با آن دوران مشعشع و زرین، آنگاه بیش از پیش آشکار میشود که بدانیم، جریان تحریف تاریخ انقلاب اسلامی، به تحریف این دوران پرافتخار نیز روی آورده است.
بنابراین بر اصحاب سخن و قلم، اصحاب رسانه و هنر، یک تکلیف است که با روایت درست قصه جنگ برای جوانان امروز و فردای ایران زمین به صورت مستمر، نگذارند راهزنان تاریخ به اهداف شوم خود در تحریف تاریخ دفاع مقدس برسند؛ چرا که این دوران برای همه نسلهای این سرزمین، یک دوران حیاتبخش، افتخارآفرین و هویتبخش است.
در قصهگویی جنگ برای نسل امروز و فردای کشور، باید برای جوانان واقعیات جنگ به طور کامل، آن گونه که بود نقل شود. این جوانان باید بدانند چرا این جنگ به ملت ایران تحمیل شد و متجاوزان چه کسانی بودند و چه اهدافی را با به راه انداختن این جنگ در سر داشتند.
جوانان باید با شرایط داخلی، منطقهای و بینالمللی نقطه آغاز جنگ تحمیلی به درستی آشنا شوند. باید آنان بدانند که دشمن با برآوردی دقیق از این شرایط، در پیروزی خود اطمینان صددرصدی داشت و لحظهای هم به شکست فکر نمیکرد.
جوانان امروز ایران زمین، باید بدانند که جنگ تحمیلی، یک جنگ جهانی از سوی همه قدرتهای شیطانی، قلدر، زورگو و ستمگر شرق و غرب بود که از طریق رژیم بعث حاکم بر عراق، علیه ملت مظلوم ما شکل گرفت.
در این جنگ ارتش بعث عراق، از هر نوع کمک، حمایت و پشتیبانی متصور در حوزههای سیاسی، نظامی، لجستیکی، اقتصادی، اطلاعاتی، مالی و غیره از سوی دولتهای غربی و شرقی و همچنین دولتهای مرتجع منطقه برخوردار بود؛ اما در این میان کشور ایران، آنچنان در تحریم بود که حتی از ورود سیمخاردار هم جلوگیری کردند؛ اگر قصه جنگ برای جوانان از حیث چرایی و چگونگی، به درستی روایت شود، آنگاه این پرسش در ذهن آنان شکل میگیرد که پس چرا، متجاوزان با این اوصاف در جنگ شکست خورده و به اهداف خود نرسیدند؟
اهدافی چون شکست دادن انقلاب اسلامی، نابودسازی جمهوری اسلامی، تکه تکه کردن ایران و از بین بردن تمامیت ارضی، پایانبخشی به استقلال و عزت ایرانیان و در نهایت تحت سلطه قرار گرفتن این مردم.
در چنین روایت درستی، جوانان به ارزش مقاومت و ایستادگی ملت ایران در برابر متجاوزان، با تکیه بر فرهنگ عاشورا، پی خواهند برد. در چنین روایت درستی، جوانان متوجه خواهند شد که دشمنان در کدام بخش از محاسبات خود برای شروع جنگ علیه ایران انقلابی دچار اشتباه راهبردی شدند.
جوانان در این روایت، به خوبی درمییابند که این قدرت بسیجکنندگی امام(ره) با تکیه بر آموزههای دینی و مکتب عاشورا بود که همه محاسبات دشمن را به هم ریخت و معادله جنگ را بر هم زد و در نهایت جنگ تحمیلی را به یک «دفاع مقدس» تبدیل کرد.
آنگاه در این روایت، قصهگویی از جوانان و پیران، زنان و مردان این سرزمین که خالق حماسههای ماندگار در یک دوران هشت ساله بودند، جذاب و شنیدنی خواهد بود.
این قصهها درسآموز و عبرتآموز خواهد بود و در نهایت این درسها و عبرتها پشتوانه ارزشمندی برای حرکت جوانان به سمت قلههای عزت و افتخار و تمدنسازی اسلامی خواهد شد.
به همین دلیل است که رهبر حکیم انقلاب اسلامی، بر اهمیت و ضرورت قصهگویی جنگ برای جوانان تأکید داشته و میفرمایند: «من مشتاقم که جوانهای ما قصه جنگ تحمیلی هشت ساله را بدانند که چه بود. این را بارها گفتهایم؛ افراد هم گفتهاند و تشریح کردهاند؛ اما یک نگاه کلان به این هشت سال، با اطلاع از جزئیاتی که وجود داشته است، خیلی برای برنامهریزی آینده جوان در روزگار ما مهم است.»