رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید قربان(10/05/1399)با اشاره به جنایت تحریم علیه ملت ایران و تأکید بر اینکه به موازات جریان تحریم، یک جریان «تحریف حقایق» و واژگون نشان دادن واقعیات هم وجود دارد، فرمودند: «هدف این جریان، ضربه زدن به روحیهی مردم و دادن آدرس غلط دربارهی علاج تحریم است.»
ایشان تحریف واقعیات را خط ثابت تبلیغاتی رسانههای غربی در طول ۴۱ سال گذشته خواندند و خاطرنشان کردند: «در این خط تبلیغاتی، نقاط قوت بهطور کلی انکار و یا در مورد آن سکوت میشود اما اگر نقطهضعفی باشد، دهها و حتی صدها برابر بزرگنمایی میشود.»
رهبر انقلاب در خصوص آدرس غلط دادن برای رفع تحریمها نیز فرمودند: «در این خط تبلیغاتی گفته میشود اگر میخواهید تحریمها برطرف شود، کوتاه بیایید و ایستادگی نکنید و متأسفانه برخی در داخل هم این آدرس غلط را تکرار میکنند... .»
معظمله با تأکید بر اینکه جریان تحریف واقعیات به مقاصد خود نرسیده است، خاطرنشان کردند: «اگر جریان تحریف شکست بخورد، قطعاً جریان تحریم هم شکست خواهد خورد، زیرا عرصهی کنونی، میدان جنگ ارادهها است و اگر ارادهی ملت ایران مستحکم باقی بماند، بر ارادهی دشمن غلبه خواهد کرد.»
اشتراک راهبردی جریان تحریف و جریان تحریم برای شکست جمهوری اسلامی در جنگ ارادهها مهمترین نکتهای است که در این بخش از فرمایشات معظمله قرار دارد.
در واقع، دوگانهی تحریف و تحریم در تلاشی همراستا و همپوشان تلاش میکنند تا مانع از به بار نشستن انقلابیگری درونگرا و اثبات کارآمدی آن در حل مشکلات جامعه شوند؛ با این تفاوت که جریان تحریف، معطوف به سمتگیری ذهنی بوده و در آن تلاش عمده متمرکز بر تغییر محاسبات است و جریان تحریم، صورت عملی دارد و در قالب فشارهای عملی بر زندگی و معیشت مردم خود را نشان میدهد.
به بیان دقیقتر، رابطهی دوسویهای میان این دو قرار دارد؛ البته نه از نوع علی و معلولی یکجانبه، بلکه از نوع علت و معلولی دوجانبه. به عبارتی، وابستگی متقابل میان این دو وجود دارد؛ به این ترتیب که ابتدا با توطئههای مختلف تلاش کردند تا تصویر داخل ایران را دگرگون سازند و سپس با تحریمها، تلاش کردند تا زمینههای لازم برای تغییر محاسبات در داخل کشور توسط جریان تحریف شکل بگیرد و سپس، بر مبنای تصویرسازیهای همین جریان تحریف و ارسال پیامهای ضعف به خارج، به تشدید تحریمها روی آوردند.
نکتهی دیگر اینکه با توجه به وابستگی هستیشناختی این دو به همدیگر، همانگونه که رهبر معظم انقلاب نیز به دقت به آن اشاره کردند، شکست یکی، شکست دیگری را نیز در پی دارد.
براین اساس، سؤال این است که برای شکست این دوگانه، کار را باید از کجا شروع کرد؟
شروع کار به طور طبیعی باید از شکست جریان تحریف باشد؛ زیرا همانگونه که آمریکاییها در مواردی هم اعلام کردهاند، نقطه امید آنها در به ثمر نشستن توطئههای مختلفشان ازجمله تحریمهای فلجکننده، به طور عمده متمرکز بر دو گزاره است؛ جنگ شناختی(جنگ روانی – رسانهای) برای تغییر محاسبات مردم، مسئولان و نظام و پیادهنظام داخلی آنها در داخل کشور که میتوان از آنها با عنوان «شبکه همکار داخلی غرب» یاد کرد؛ شبکهای که تفکر آمریکایی و سبک زندگی آمریکایی دارد و کارویژهی اساسی آن، بزک کردن، تئوریزه کردن و مطلوب نشان دادن غرب و نامطلوب نشان دادن شرایط داخلی کشور است. بنابراین، شبکه همکار داخلی، اساساً تکمیلکننده بخشی از جورچین جنگ شناختی دشمن است.
در توضیح بیشتر میتوان گفت که جریان تحریف و تحریم دو بازیگر اصلی جنگ هیبریدی(ترکیبی) کنونی نظام سلطه علیه دولت و ملت ایران میباشد؛ زیرا دو ستون اساسی در جنگ هیبریدی کنونی؛ یکی جنگ اقتصادی – معیشتی(با تأکید بر تحریم) است و دیگری، جنگ رسانهای – روانی(مبتنی بر وارونه نشان دادن حقایق مربوط به ایران) است.
نقطهی کانونی این جنگ خاموش، معطوف به ناامیدسازی مردم و در گام بعدی، ایجاد بیتفاوتی در آنها نسبت به وضعیت کشور و سرنوشت آن است. به عبارتی، دشمن با هدف قرار دادن معیشت مردم از یک سو و روی آوردن به عملیات روانی و رسانهای برای تیره و تار نشان دادن اوضاع کشور و از بین بردن هرگونه امید به بهبود اوضاع موجود از سوی دیگر، درصدد است تا با شیوهای تدریجی و خاموش، مردم را در قبال سرنوشت کشور و انقلاب دچار بیتفاوتی و بیعملی کند.
پیامد خسارتبار این قضیه، دچار کردن مردم به حالتی است که اصطلاحاً «استسباع» نامیده میشود. معنای عامیانهی این اصطلاح، خودباختگی و شیرگیر شدن است. آنگونه که شهید مطهری(ره) در کتاب «پیرامون انقلاب اسلامی» در بیان معنای این اصطلاح آورده است، بعضی از حیوانات کوچک وقتی با حیوانات درندهای روبرو میشوند؛ مثلاً وقتی خرگوش با شیر مواجه میشود، حالت استسباع پیدا میکنند؛ یعنی اراده فرار از آنها سلب میشود؛ قدرت تصمیمگیری را از دست میدهند؛ خودباخته و مفتون میشوند... بنابراین، دشمن در راهبرد استسباعی خود درصدد آن است تا با فشار و سیاهنمایی، افکار عمومی داخل کشور را به این نتیجه برساند که چارهای جز تسلیم در مقابل دشمن نیست. مسلم است که این سناریو برای دشمن، هزینهی چندانی ندارد.