بزرگان تاریخ بهویژه اهل بیت پیامبر(ص) همواره با اعمال خداجویانهشان درصدد تدریس «مقاومت» و «آزادگی» به انسانهای وارسته جهان بودهاند و در این راه بیش از آنکه بخواهند درس «مذاکره» بدهند، «شهادت» در مسیر مقابله با مطامع ظالمانه مستکبران را سرلوحه کار خویش قرار دادهاند.
در سالهای اخیر که «ضعف مدیران» در کنترل اقتصاد داخلی بهدلیل «برونگرایی» بیش از هر زمان دیگر گریبانگیر جامعه بهویژه مستضعفان شده است، عدهای با اشاره به اتفاقات عبرتآمیز تاریخی از جمله «صلح امام حسن(ع)» میخواهند کشور را بهسوی مذاکرات مستمر و بینتیجه با دشمنان رذلِ ملّت ایران سوق دهند.
در این میان اگرچه جریانات خزنده داخلی هر از گاهی مبانی اعتقادی مردم را هدف رویکردهای «ترسمحورانه» گروه متبوع خود قرار میدهند و بهدنبال تحمیل این رویکرد با القای دوگانههای واهی «صلح-جنگ» و یا «تدبیر-تحریم» هستند اما بهنظر میرسد در فکرشان چیزی جز تندادن به خواسته دشمنان و رفاهطلبی نمیگذرد؛ چهآنکه همین جریانات از مدتها قبل نهتنها از صلح تاریخی امام حسن(ع) بلکه حتی از «قیام امام حسین(ع)» در برابر مستکبران زمانه ایشان هم «درس مذاکره» گرفتند؛ طبیعتاً از چنین تفکری نمیتوان توقع ایستادگی مقابل امیال دشمن را داشت.
* ضرورت بازگشت به مسیر «انقلاب 57»
یکی از مهمترین شعارهای انقلاب 57، رسیدگی به امور محرومان و دوری زمامداران از کاخنشینی بوده است که متأسفانه در سالهای پس از جنگ بهمرور این شعارها دچار «تحریف» و «انحراف» شد؛ توجیه این کجروی آنچنان ادامه یافت که برخی مسئولان بهجای تمرکز بر محرومیتزدایی و «حضور بین مردم» در مواقع بحرانی، تکیهزدن به صندلی دفتر و دریافت «گزارش از راه دور» را ترجیح دادند.
در شرایط موجود اگرچه تحریمهای غیرانسانی آمریکا و ایادی آن رژیم، تنگناهایی برای کشورمان بهوجود آورده است اما یقیناً در همین اوضاع نابسامان نیز میتوان به «آرمانهای انقلاب» مبتنی بر حقایق روزگار بازگشت و زمام امور را به صاحبان انقلاب یعنی «مستضعفانِ اهل مقاومت» سپرد؛ مستضعفانی که سالهای جنگ در صف نخست مبارزه با دشمن بعثی قرار داشتند و بعد از آن نیز هرگاه انقلاب نیاز به «ایثار» و «رشادت» داشت، بدون هرگونه چشمداشت و با کمترین امکانات پای کار آمدند؛ از حضور در مناطق محروم و آسیبدیده گرفته تا آنسوی مرزها و نبرد با داعشیان.
* لزوم عبور از «پیرمردهای ترسو»
در راه بازگشت به مسیر انقلاب و دوری از انحراف، بدیهیست که ترسوها نمیخواهند و اگر بخواهند هم نمیتوانند به قافله بپیوندند؛ چراکه گذر زمان «تعریف» آنها از طریقِ انقلاب را با «تحریف» دگرگون ساخته و غالباً چنین اشخاصی علیرغم کارنامه پربار و قابلتوجهشان، امروز با فشار اطرافیان به «رفاهطلبی» روی آوردهاند.
این عده اگرچه ظاهری ریش سپیدانه دارند و ژست «عاقلانه» به خود میگیرند اما تنها چیزی که به آن فکر نمیکنند مصالح آیندگان و حقوق صاحبان انقلاب است؛ چهآنکه در ماجرای «برجام» نیز علاوه بر خسارتهای جبرانناپذیر به مسیر پیشرفت کشورمان، اقشار ضعیف و فرودست جامعه کمترین توجه را معطوف به خود دیدند.
* «تصمیم بزرگ»؛ تکیه بر ظرفیتهای داخلی
در نهایت آنچه بهنظر نگارنده میرسد بر پایه همان ضربالمثل معروف است که:«ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است»؛ هنوز هم فرصتهای بیبدیلی برای تکیه بر ظرفیتهای داخلی و تحقق شعارهای زیربنایی انقلاب بهدور از هرگونه «توجیهگرایی» وجود دارد؛ هرچند این امر مستلزم تبعیت از منویات داهیانه رهبر معظم انقلاب و وحدترویه بین نیروهای دغدغهمند انقلاب اسلامی است.
قدر مسلم اینکه استمرار در اقدامات غلط گذشته و چشم امید داشتن به ظرفیتهای خارجی نمیتواند به سود جامعه باشد و قطعاً چنان رویکردی در بزنگاههای تاریخی دوباره کشور را دچار بحران کرده و بهمرور دشمن را بر مام میهن مسلط خواهد کرد.