چین: تداوم تؤامان رقابت و همکاری با چین. رقابت در حوزه رهبری جهانی و وادارسازی نسبت به پذیرش معیارهای دموکراسی و همکاریهای اقتصادی در منطقه اقیانوس آرام با ملاحظه منافع متحدان غرب در محدوده اقیانوسیه.
روسیه: تقویت ناتو در برابر سیاست های تجدیدنظرطلبانه مسکو در منطقه اوراسیا بهویژه تسلیح و تجهیز اکراین و گرجستان در برابر نیروهای مورد حمایت روسیه.
آفریقا: افزایش قدرت نرم آمریکا با هدف بهبود روابط دیپلماتیک بهویژه با آفریقای جنوبی، نیجریه و اتیوپی و تقویت «برنامه تجاری و سرمایهگذاری آفریقا» برای مبادلات تجاری و مالی.
آمریکای لاتین: مقابله هوشمندانه و چند جانبه با ونزوئلا، تقویت پیمانهای تجاری مبتنی بر حمایت از مشاغل داخلی با مکزیک و پیگیری توسعه جامع اقتصادی کشورهای این حوزه برای جلوگیری از روند روبهرشد مهاجرت آنان به آمریکا.
عربستان: تنظیم مجدد روابط با هدف مقابله با تهدیدات ایران علیه متحدان عرب آمریکا و در عین حال همراهی بیشتر با رژیم صهیونیستی.
ترکیه: مدیریت نقش منطقهای آنکارا در سوریه، لیبی و مدیترانه شرقی در کنار ترغیب آن به نقشآفرینی توازنبخش در برابر نفوذ منطقهای روسیه و ایران.
به نظر میرسد تمایز اصلی سیاست خارجی بایدن در مقایسه با ترامپ را باید بازگشت به رفتارهای جمعی و کنشهای چندجانبه گرایانه آمریکا و متحدانش علیه روسیه، چین و ایران قلمداد کرد. نکتهای که میتواند کشورهای رقیب را نیز به صرافت رفتاری جمعی و گروهی برای مقابله با فشارهای جدید بیندازد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.