اولین قسمت از سریالِ "نگاهِ امیدوارانه به غرب" در ابتدای انقلاب و در دولت موقت با نخست وزیری بارزگان به صحنه آمد که او اعتقاد داشت: "ایران میتواند بر اساس احترام متقابل، رابطهی دوستانهای با آمریکا داشته باشد. چرا ایران نباید از آمریکا اسلحه بخرد؟ ما چنین رابطهای را حق خود میدانیم." [ ژوبین باری، جنگ قدرتها در ایران، ص ۱۷۹] و اما حضرت امام رحمه الله علیه رویکرد دولت موقت در ارتباط با آمریکا را به وابستگی تعبیر نموده و فرمودند: "اول انقلاب شهادت میدهد که نهضت به اصطلاح آزادی، طرفدار جدی وابستگی کشور به آمریکا [بود]و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است. " [صحیفهی امام، ج ۲۰، ص ۴۷۹]و در نهایت معمار کبیر انقلاب اسلامی در پاسخ به نامه وزیر کشورِ وقت، ضرر نهضت به اصطلاح آزادی را از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین، بیشتر و بالاتر دانستند...
در پرده دوم این سریالِ خسارت بار، جرج بوش چند باری از تمایل خود برای تغییر مناسبات با ایران د ر دوره سازندگی سخن گفت. اتفاقی که هرچند از سوی رهبر معظم انقلاب مدظله العالی با مخالفت رو به رو شد، اما آقای هاشمی از آن استقبال کرد و وقتی در ۱۲ مهر ماه ۱۳۷۰ جرج بوش پسر رسما اعلام کرد که خواهان بهبود روابط آمریکا با ایران است و از تهران خواست تا از نفوذ خود برای آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان استفاده کند، ایران به اصرار رییس جمهور وقت که خوش بین به وعدههای آمریکاییها بود، از نفوذ خود استفاده کرد و تا اواخر سال ۱۳۷۰ تقریبا تمام گروگانهای غربی آزاد شدند، اما آمریکا به وعدههای خود مبنی بر آزاد کردن داراییهای توقیف شده عمل نکرد...
و، اما پرده سوم از این سریال در دورهی به اصطلاح تنش زداییِ اصلاح طلبان به اجرا درآمد، دورهای که بیل کلینتون دموکرات بعنوان نخستین رئیس جمهور آمریکا، نظام تحریم سازماندهی شده علیه ایران را طراحی کرد. اما در پی فشار و چانه زنی دولت دوم خردادی، کشور ما در پرونده افغانستان در کنفرانس بن و در پرونده هستهای در توافقنامه سعدآباد، بروکسل و در نهایت پاریس، نهایت همکاری و پیش پرداختِ تعهدات خود را به منصه اقدام رساند، اما آمریکا با وقوع سناریوی ساختگی ۱۱ سپتامبر فصل تازهای از تنشهای ایران و آمریکا را رقم زد و در ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ جرج بوش در سخنرانی سالانه خود در کنگره ایران، عراق و کره شمالی را محور شرارت در جهان نامید...
بخش چهارم این سریال در دوره اعتدال رقم خورد، دورهای که با شعار رونق اقتصادی و لغو تحریمها از مسیر پر تکرار و بی حاصل گذشته یعنی سیاستِ تنش زدایی شروع شد و به برجام نافرجام منتهی شد و در ضرورت عبرت گرفتن از این دوره، اعترافِ دولتمردان اعتدال که اذعان داشتند، از برجام دستاوردی جز "هیچ" نداشتیم، بس است برای قطع نگاهِ امیدوارانه به خارج و امید بستن به سرمایههای داخلی و ظرفیتهای خموش و خفته در این سرزمین پر ثروت...
و اما جالب اینجاست که همین دولتِ فعلی که به امید بستنِ با کدخدا و دموکراتهای مودب به دستارود "هیچ " دست یافت و جالبتر اینکه در یک بررسی ساده از تحریمهای اعمال شده این آمار بدست میآید که از ۲۹ قانون تحریمی وضع شده علیه ایران اسلامی، ۲۲ مورد آن توسط دموکراتها اعمال شده و در این میان اوباما با معاون اولی بایدن ۱۳ مورد از وضع تحریمها را به خود اختصاص داده است...، اما دولت محترم بعد از هفت سال وعده بی سرانجام، مجددا با گویش سالهای ۹۴-۹۲ البته با اتکا به حافظه کوتاه مدت مردم، شروع به تکرار شعار رونق اقتصادی با نگاه به خارج و وعده گشایش با روی کار آمدن دموکراتهای روبه صفت در آمریکا کرده و این در حالیست که مردم در این شرایط در تامین روغن خوراکی و بقیه اقلام خوراکی به دلیل بی تدبیری و سوء تدبیر مدیریتی مانده اند، چه رسد به رونق اقتصادی، آن هم از مسیر غلط و پر تکرار گذشته که شایسته عبرت است و پند.