حمله معترضین آمریکایی به کنگره که نوعی اعتراض به دموکراسی توخالی آمریکا بود، بیان کننده شدت گرفتن افول ایالات متحده بود که این افول از زمان حمله این کشور به عراق و افغانستان آغاز شده است. گرچه افول آمریکا از ماه های اول قرن بیستم و یک بصورت موریانه آغاز شده است اما شورش داخلی مردم این کشور علیه دموکراسی اوضاع روبه سقوط این کشور را شدت بخشید. بطوریکه متحدین این کشور نیز بشدت نگران آمریکا هستند. «بنی گانتز» نیز وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز در واکنش به تحولات کنگره آمریکا گفت: «باور نمیکردم [روزی] شاهد چنین تصاویری در قدرتمندترین دموکراسی جهان باشم.
«نوام چامسکی»، اندیشمند و نظریهپرداز مشهور آمریکایی معتقد است "افول آمریکا آغاز شده و تبختر مقامهای آمریکایی درباره اینکه این کشور قدرت بلامنازع دنیا خواهد ماند جز «خیال خوش» نبوده است".
بعد از آن بود که اندیشمندان آمریکایی روند افول آمریکا را به افول موریانه ای تشبیه کردند که البته امروز مشخص شد افول آمریکا نه تنها در جامعه بین المللی، بلکه در داخل این کشور نیز آمریکا امکان اعمال حکومت داری ندارد.
ترامپ، در سال 2016 به عنوان یک سیاستمدار در داخل حکومت آمریکا به از دست رفتن نشانههای قدرت آمریکا اعتراف کرد و با بیان اینکه آمریکا دیگر با عظمت نیست، محور شعار تبلیغاتیاش را «آمریکا را دوباره با عظمت کنیم» قرار داد. دولت ترامپ علاوه بر این در نخستین سند راهبرد امنیت ملی خود (سال 2017) رسماً افول قدرت آمریکا را به رسمیت شناخت و محور برنامههایش را تلاش برای جلوگیری آن قرار داد.
عده زیادی معتقدند که روند زوال از قبل آغاز شده بود و رأی مردم به ترامپ با شعار «دوباره آمریکا را با عظمت کنیم» به نوعی اعتراف دستهجمعی جامعه آمریکایی به از عظمتافتادگی آمریکا بود. ترامپ بیش از آنکه عامل افول قدرت آمریکا باشد، نشانه بود.
چامسکی مقالههای متعددی که درباره افول آمریکا نوشته است به صراحت بعنوان یک آمریکایی اعتراف کرده است که افول آمریکا مسئلهای است که به دست خود آمریکا رقم خورده است.
از این رو نشانه های افول آمریکا می تواند:
1- کاهش قدرت اقتصادی در سطح بین المللی: در دهه اخیر به اعتراف اقتصاددانان میزان تاثیر گذاری آمریکا در اقتصاد جهانی 40 درصد بوده است که این آمار امروزه به 20 درصد نزدیک شده است. به طوری که کارشناسان، خیزش قدرتهای نوظهور از جمله چین و هند را علامت آشکار پایان برتری آمریکا در عرصههای مختلف به ویژه اقتصاد تلقی میکنند. جان ایکنبری، استاد علوم سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه پرینستون آمریکا معتقد است "عصر آمریکایی رو به پایان و نظم شرقی در حال جایگزینی است". رصد میزان سرمایه گذاری صورت گرفته نیز نشان می دهد که حتی سرمایه داران خود غربی ها نیز در حال انقال سرمایه های خود به سمت کشورهای جنوب شرق آسیا و هند می باشند که این خود نیز اعترافی بر افول اقتصادی آمریکاست. در داخل خود آمریکا نیز هیچگونه عدالت اقتصادی وجود ندارد به طوری که چامسکی استدلال میکند "در ایالات متحده بیش از 80 درصد مردم نظام اقتصادی خود را ذاتاً ناعادلانه و نظام سیاسی را فریبکار و در خدمت «منافعی خاص» و نه منافع مردم میدانند. اکثریتی چشمگیر معتقدند صدای کارگران در امور جاری جامعه شنیده نمیشود.اینکه دولت مسئول کمک به مردم نیازمند است، و اینکه صرف هزینه برای بهداشت و آموزش بر حذف مالیات و کاهش بودجه اولویت دارد، و لوایحی که امروز جمهوریخواهان در کنگره به آسانی میگذرانند به سود صاحبان ثروتمند و به ضرر عموم مردم است. موضوعی که درباره کشتی تایتانیک هم صادق است. یعنی این کشتی عظیم محلی برای خوشگذاری سرمایه داران تبدیل شده بود و عملا مردم عادی در آن جایگاهی نداشتند.
2- عدم اعتماد جامعه آمریکا به حکومت خود: انتخابات 2020 آمریکا باعث شد که جامعه آمریکایی با شکاف عمیقی روبرو شود. طرفداران هر دو طیف نسبت به آرای انتخاباتی خود بشدت نگران بودند و از تقلب گسترده در سیستم انتخاباتی آمریکا سخن می گفتند. اعلام رسمی تقلب توسط رئیس جمهور آمریکا، دموکراسی غرب را زیر سوال برد. حال که معترضان آمریکا به کنگره آمریکا که مهد دموکراسی این کشور محسوب می شد، نشان داد که مردم این کشور به هیچ وجه دموکراسی آمریکایی را قبول ندارند. نکته بعدی این است که شکاف بین ایالت ها نیز آشکار شده است. موضوعی که برخی پیش بینی میکنند که ایالات متحده در حال تبدیل شدن به ایالات متفرقه است.
2- کاهش قدرت نرم و سخت آمریکا: اگر سال 2003 را به یاد بیاوریم آمریکا در زمان لشکر کشی به غرب آسیا به راحتی توانست به جز چند کشور، کل دنیا را با خود متحد سازد. ولی در وضعیت فعلی آمریکا چنین توانی را ندارد. به نحوی که در موضع برجام، کاخ سفید تنها ماند و تنها رژیم های مثل عربستان و اسرائیل از آن حمایت کردند. نکته بعدی این است که وقتی کشوری ادعای ابرقدرتی در دنیا می کند و در طول 9 سال گذشته نتوانست کشور جنگ سوریه را مدیریت کند و روند کاملا به ضرر او پیش رفت آیا این جز بیان کننده افول قدرت محسوب نمی شود. یا وقتی جمهوری اسلامی ایران پایگاه آمریکایی را در عراق مورد هدف موشکی خود قرار داد، آیا امر به معنای پایان ابر قدرتی آمریکا محسوب نمی شود. وضعیت آشفته آمریکا جوری در حال رقم خوردن است که رئیس سازمان سیا نیز اعلام کرد: دوران پسا آمریکا شروع شده است.
3- نداشتن قدرت سیاسی مستقل: شاید بتوان آمریکا کشور لابی معرفی کرد بنحوی که هر کشوری با صرف هزینه به راحتی می تواند در تصمیم گیری های کنگره و کاخ سفید دخالت داشته باشد. یکی از لابی های تاثیر گذار لابی صهیونیسم است. نقش لابی صهیونیسم در سیاست آمریکا به میزانی است که و اندیشمندان سیاستهای تحمیلشده از سوی این لابی را عاملی میداند که موجب زوال قدرت آمریکا شده است. دوریگزینی از اروپای متحد و تلاش برای برهم زدن اتحاد اروپا که برگزیت نمونه کوچک آن است و هماهنگ سازی سیاست خارجی آمریکا با عربستان و رژیم صهیونیستی در واقع سیاستی که آمریکا را همچون کشتی تایتانیک به سمت غرق شدن در می برد. البته دهها نمونه دیگر نیز می توان از افول قدرت آمریکا شمرد که به صورت فهرست وار به چند نمونه اشاره می شود: قدرت شدن کشورهای همچون روسیه و ایران که همواره آمریکا را به چالش اساسی کشانده اند، بوجود آمدن اختلافات داخلی در آمریکا، افزایش کشورهای مخالف با آمریکا، تغییر ارزشهای انسانی به ارزشهای حیوانی در داخل جامعه آمریکا و... .
حال با در نظر گرفتن مباحث مطرح شده و اتفاقی که برای کشتی تایتانیک رخ داد، به زیبای هر چه تمام به تشبیه سازی رهبر معظم انقلاب آینده آمریکا به کشتی مطرح شده پی برده می شود. رهبری فرمودند: "همچنانکه شکوه و جلال کشتی معروف تایتانیک مانع از غرق شدن آن نشد، تلاش برای آرایش ظاهر آمریکا و شکوه و جلال آن نیز مانع از غرق شدنش نیست و آمریکا غرق خواهد شد".