اندیشکده «شورای روابط خارجی اروپا» (ECFR) در تحلیلی به قلم ولادیمیر شوپوف نوشت: در دهه گذشته، چین به برجستهترین بازیگر سوم در بالکان غربی درست منطقهای در همسایگی اتحادیه اروپا تبدیل شده است. شواهد فزایندهای وجود دارد که نشان میدهد پکن در حال گسترش و تعمیق حضور خود در سراسر بالکان غربی آن هم در بخشهای مختلف است.
در ادامه این مطلب آمده است: در دهه گذشته بیشتر فعالیتهای چین در بالکان غربی بر همکاری اقتصادی و سرمایه گذاری متمرکز بوده است. با این وجود ابتکارات گسترده سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پکن در این منطقه طی سالهای اخیر بسیار مورد توجه بوده است. چین با اجرای سیاست افزایش تعامل با بخشهای مختلف جامعه در زمینههای متعدد سیاسی، وارد مرحله جدیدی از تعامل با بالکان غربی میشود.
این مقاله رویکرد گسترده چین در بالکان غربی را توصیف میکند که مرکز آن توسعه روابط بیشمار با افراد و موسسات است. این روابط شامل همه حوزهها از زیرساخت و انرژی گرفته تا فرهنگ، رسانه و سیاستهای حزبی برای ارتقا روایتها و منافع چینیها میشود. به همین منظور، پکن با بهره گیری از دوگانگی ژئوپلیتیکی بسیاری از پایتختهای غربی، فرصتهای سرمایه گذاری در بخشهای مهم استراتژیک را که ناشی از شکاف توسعه مداوم بین بالکان غربی و اتحادیه اروپا به دست آورده است.
سرانجام، این مقاله استدلال میکند که رهبران چین از یک رابطه سیاسی با نخبگان در این کشورها به منظور تعمیق نفوذ خود استفاده کرده اند. پکن انگیزههایی برای همکاری در این گروههای داخلی و فراتر از آن ایجاد میکند، زیرا بسیاری از شهروندان کشورهای بالکان غربی با کمرنگ شدن رویاهای خود در مورد ادغام در اروپا، یک ذهنیت معاملاتی را در پیش میگیرند. این روند به تدریج منجر به ظهور یک اکوسیستم اقتصادی و سیاسی میشود که در آن چین و کشورهای بالکان غربی دارای منافع مشترک قابل توجهی هستند.
زمینههای اصلی همکاری
پکن مدتهاست که برای ایجاد ائتلاف با دولتهای حاکم و احزاب مسلط در بالکان غربی تلاش میکند. چنین همکاریهای دولتی و حزبی در سطوح دوجانبه و چندجانبه رخ میدهد، این همکاری بیشتر از طریق چارچوب قالب همکاری ۱۷ + ۱ به رهبری چین که شامل طیف وسیعی از کشورهای اروپای مرکزی و شرقی است، میشود. چین همچنین در گفتگوهای احزاب سیاسی جهانی، به عنوان بخشی از تلاشهای حزب کمونیست چین برای تکمیل همکاریهای بین دولتی شرکت میکند.
با این حال، سقوط رژیمهای فردگرایانه در بالکان غربی مانند مونته نگرو، چین را مجبور کرده است تا به سرعت روابط حزبی خود را متنوع کند. این روند تنوع در کشورهایی مانند بوسنی و هرزگوین نیز مشهود است. به همین ترتیب، گزارش شده است که پکن همکاری احزاب را به یکی از مولفههای روابط خود با نخست وزیر مقدونیه شمالی، زوران زاوو تبدیل کرده است.
استفاده چین از این روابط بخشی از یک روند طولانی مدت است. به عنوان مثال، همکاریهای حزب محور بین حزب دموکراتیک مونته نگرو سوسیالیستها و حزب کمونیست چین به سال ۲۰۱۰ برمیگردد.
صربستان و چین در همکاریهای استراتژیکی که در سال ۲۰۰۹ منعقد کردند، همکاری احزاب را نیز گنجاندند و چنین تعاملات حتی در کوزوو نیز در حال افزایش است: علی رغم عدم شناخت چین از این کشور به عنوان یک کشور مستقل، طرفین رابطه غیررسمی در سازمان ملل متحد را حفظ کردهاند. به عنوان بخشی از این رابطه، به نظر میرسد کوزوو به طور ضمنی از به رسمیت شناختن استقلال تایوان امتناع میورزد، این اقدام کوزو در حقیقت تلاشی برای خوشنود ساختن چین است.
رئیس دفتر نمایندگی چین در پریشتینا به تدریج چهره عمومی این کشور را بهبود بخشیده است. چین همچنین تلاش کرده است پیشنهادات اقتصادی خود را در کوزوو افزایش دهد به طوری که یک نیروگاه زغال سنگ در آنجا ایجاد کند و تجهیزات هواوی را به شرکت اصلی مخابرات کوزوو بفروشد.
قدرت فرهنگی
پکن رویکردی ساختاریافته و گسترده در استفاده از فرهنگ به عنوان ابزاری دیپلماتیک در بالکان غربی دارد. در حالی که این فرهنگ تا حدی همیشه در دیپلماسی چین نقش داشته است، اما مدتهاست که پکن در تلاش است تا این مسئله را تغییر دهد. در نتیجه، فرهنگ چینی در سراسر منطقه از محبوبیت بیشتری برخوردار شده است. به عنوان مثال جشنهای سال جدید چینی که به طور سنتی در محل سفارت در اجتماعات کاملاً اختصاصی با حضور نخبگان محلی برگزار میشد، در سال ۲۰۱۹، سفارت چین در پایتخت آلبانی، تیرانا، این جشنها را در فضای باز یعنی میدان اصلی شهر برگزار کرد، جشنها و نمایشگاهها مربوط به مدت دو هفته ادامه داشت.
سفیر چین از این فرصت استفاده کرد و اعلام کرد که چین بودجه احداث ترمینال اتوبوسهای شهری جدید را در این شهر تأمین میکند.
کنترل روایت رسانهای
در چند سال گذشته شاهد افزایش چشمگیر حضور رسانههای چینی در سراسر بالکان غربی بودهایم. این کشور در تعداد فزایندهای از اخبار و برنامههای دیگر در منطقه حضور داشته است. به عنوان مثال، بین سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹، تعداد داستانهای مربوط به طرح کمربند و جاده ابریشم جدید (BRI) که در آلبانی منتشر شده از ۴۲ به ۱۹۴ رسیده است. این روایتها چین را به عنوان یک قدرت اقتصادی دوست معرفی میکنند که برای همکاری آماده است و توانایی ارائه فرصتهای مالی و دیگر فرصتها را دارد. نکته مهم، به نظر میرسد دولتهای منطقه در این سیاست اطلاعاتی به عنوان متحدان پکن اغلب این پیامها را تقویت میکنند یا حتی به طور غیررسمی به دنبال کنترل محتوای منتشر شده هستند.
توصیههای سیاستی
اولین پاسخ سیاست گذاران غربی به این چالشها باید تلاش برای پیش بینی چگونگی توسعه فعالیتهای چین در بالکان غربی باشد. اتحادیه اروپا و ناتو میتوانند از طریق نظارت و تجزیه و تحلیل منظم، ساختارمند و جامع بر فعالیت چین در منطقه، راهی برای حل این مسئله بیابند.
فاصله رشد را در ذهن داشته باشید
شکاف توسعه بین بالکان غربی و اتحادیه اروپا یک نگرانی انتزاعی نیست بلکه یک مشکل واقعی است. همینطور دوگانگی سیاستگذاران غربی در قبال منطقه هم مشکل دیگری است. در حالی که این شکاف بیشتر به دلیل کمبودهای محلی در حاکمیت پدیدار شده، اما تأخیرهای مکرر در روند الحاق و فقدان یک نقشه راه واقع بینانه برای همگرایی بین منطقه و اتحادیه اروپا همچنان بر این مشکل دامن میزند. این کمبودها دولتهای بالکان غربی را تشویق میکند که رویکردی کاملاً معاملاتی در سیاست خارجی اتخاذ کنند، آنها در حقیقت هر فرصت اقتصادی را بدون توجه به تأثیر آن بر ادغام اقتصاد و جوامع منطقه در اتحادیه اروپا، درک میکنند.
از این منظر، سیاستهای غربی این دولتها را به نوعی در هالهای از ابهام قرار داده است. اتحادیه اروپا، ناتو و کشورهای عضو آنها باید زمینههای کلیدی را شناسایی کرده و برای کاهش این شکاف مداخله کنند.
شکاف توسعه را برطرف کنید
در حالی که سیاست گذاران غربی توجه بیشتری را به بالکان غربی معطوف کردهاند، آنها هنوز به یک اقدام واضح و مشخص از نظر ژئوپلیتیک در منطقه دست نیافتهاند. به نظر میرسد آنها در حال بررسی این مسئله هستند که آیا اراده و استقامت لازم برای ادغام بالکان غربی در اتحاد یورو را دارند یا خیر. با این حال، عملکرد اخیر ممکن است برای معکوس کردن دستاوردهای سیاسی منطقه یا تغییر هویت فرهنگی آن کافی نباشد.
برای کمک به رفع شکاف توسعه در بالکان غربی، اتحادیه اروپا نیاز به اجرای برنامههای سرمایه گذاری هدفمند در زمینههای اصلی مانند زیرساختها و انرژی دارد.
حمایت عمومی را بدست آورید
در سدهای که توازن قدرت ژئوپلیتیک در حال تغییر به سمت شرق است، سیاست گذاری غربی در قبال بالکان، کشورهای منطقه را بر آن دارد تا به دنبال گزینههایی جدی به جای شرکای اروپایی و آمریکایی خود باشند. به نظر میرسد همکاری با بازیگران خارجی مانند چین آینده درخشانی را در اختیار این کشورها قرار میدهد که در آن دیگر در حاشیه قرار نمیگیرند. در پاسخ، اتحادیه اروپا باید تلاش کند تا با ایجاد حس مشترک تعلق خاطر، در بالکان غربی از حمایت عمومی برخوردار شود. آنها میتوانند این کار را از طریق ابتکاراتی مانند تحریک مجدد و تعمیق همکاری دانشگاهی و پژوهشی، کمکهای فرهنگی، دیپلماسی و برنامههای پشتیبانی رسانهای با کشورهای منطقه انجام دهند.
*انتشار مطالب اندیشکده های صرفا به جهت آگاهی مخاطبین می باشد و مورد رد یا تایید سایت بصیرت نمی باشد