الدر ممدوف در Responsible Statecraft وابسته به اندیشکده «کوئینسی» نوشت: در حالی که دولت بایدن کم کم نظرات خود در مورد سیاست خارجی از جمله روابط با اروپا و خاورمیانه را ابراز میدارد، پارلمان اروپا نیز گزارش سالانهاش در مورد سیاست خارجی و امنیتی مشترک اتحادیه اروپا را تصویب کرد. این سند منعکس کننده انبوهی از جلوههای انترناسیونالیسم لیبرال است. از جمله موارد مورد اشاره میتوان به نیاز برای مقابله با اطلاعات نادرست روسیه و چین، تقویت امنیت سایبری، دیپلماسی آب و هوایی و موضع گیری در مورد خاورمیانه اشاره کرد.
در ادامه این مطلب آمده است: در صورت همکاری تنگاتنگ آمریکا و اروپا، آنها میتوانند سیاستهای هماهنگتری را در قبال آن منطقه آشفته آغاز کنند. این به نوبه خود میتواند بازیگران منطقهای را به سمت کاهش تنش و سازگاری متقابل سوق دهد.
گزارش اخیر توسط دیوید مک آلیستر، رئیس کمیته امور خارجه اتحادیه اروپا از چهرههای حزب دموکرات مسیحی آلمان تهیه شده است و عدم تعادل موجود در روابط دولتهای غربی با دو مخالف اصلی در خاورمیانه یعنی عربستان سعودی و ایران را جبران می کند.
بنابراین، حتی اگر عربستان سعودی به عنوان شریکی برای اتحادیه اروپا در نظر گرفته شود، این گزارش، جنگ ائتلاف به رهبری سعودی در یمن را محکوم و خواستار پاسخگویی در مورد جنایات جنگی سعودیها است.
اعضای پارلمان اروپا از اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن میخواهند که از ارجاع اوضاع در یمن به دادگاه کیفری بین المللی حمایت کنند. آنها همچنین یک بار دیگر خواستار مجازات علیه مقامات سعودی و اماراتی درگیر در جنایات جنگی هستند. پارلمان اروپا همچنین درخواست خود را از دولتهای اتحادیه اروپا برای متوقف کردن فروش اسلحه به عربستان سعودی و امارات متحده عربی تکرار کردهاند، به عقیده آنها فروش سلاح به سعودیها تنها موجب ادامه جنگ و طولانی شدن درد و رنج مردم یمن میشود.
در همان زمان، قانونگذاران اروپایی حمایت قاطع خود را از احیای توافق هستهای ایران یا برجام ابراز داشتند. اعضای پارلمان اروپایی نه تنها هنوز برجام را ستون اصلی معماری منع گسترش سلاحهای هستهای جهانی میدانند، بلکه آن را سنگ بنای صلح، امنیت و ثبات منطقهای برمیشمرند. آنها همچنین از آمریکا میخواهند از اقدامات یک جانبه خودداری کند و در عوض به نظم جهانی مبتنی بر قوانین متعهد باشد.
اعضای پارلمان اروپا همچنین تحریمهای یک جانبه دولت ترامپ که منافع اقتصادی و سیاست خارجی قانونی اتحادیه را تضعیف میکند، رد کردند. آنها به طور خاص این تحریمها را به دلیل جلوگیری از تجارت بشردوستانه با ایران در زمان شیوع کووید-19 مذموم میدانند.
مهمتر از همه پارلمان اروپا از آمریکا میخواهند تا بدون شرط و شروط به برجام بازگردد تا دو طرف ایران را ملزم به تعهداتشان کنند. در مورد نکته آخر، اتحادیه اروپا اقدام ایران را به دلیل تصمیم برای شروع غنی سازی اورانیوم تا 20 درصد محکوم کرده، اما لحن آنها به وضوح نشان میدهد که مسئولیت نقض توافق نامه بر عهده آمریکا است.
زمان انتشار قطعنامه همزمان با انتصاب آنتونی بلینکن و آرویل هاینز، نامزدهای رئیس جمهور بایدن برای سمتهای وزیر امور خارجه و مدیر اطلاعات ملی شد.
بلینکن تصریح کرد که بایدن به پشتیبانی آمریکا از اقدامات عربستان در یمن پایان میدهد. وی البته مشخص نکرد که آیا این به منزله پایان فروش سلاح به ریاض است. بلینکن به حق مشروع سعودیها برای دفاع از خودشان در برابر تجاوزات از جمله از خاک یمن هم اذعان کرد، البته مجددا بدون اینکه توضیح دهد که این حق چه چیزی را به همراه دارد، این اظهارنظر ممکن است برای کسانی که طرفدار بازنگری عمیق تری در روابط با عربستان هستند ناامید کننده باشد.
با این حال، حتی اگر اصلاح روابط آمریكا و سعودیها در دوره بایدن چیزی بیش از بازگرداندن برخی از افراطهای ترامپ و مایك پمپئو باشد، باز هم اقدامی در مسیر درست است. اگر هاینس سریعاً به تعهد خود مبنی بر انتشار اطلاعات محرمانه درباره قتل جمال خاشقجی توسط محمد بن سلمان ولیعهد سعودی پایبند باشد، این تصور تقویت هم خواهد شد.
در مورد ایران، تیم بایدن قول داده که از نزدیک با متحدان آمریکا از جمله اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس که نگران فعالیتهای ایران در منطقه هستند، گفتگو و مشورت کند. این کشورها همگی به دنبال توافق طولانی تر و قوی تری برای محدود کردن برنامه هستهای ایران هستند.
اگرچه از نظر بسیاری نادرست است، اما به نظر میرسد دولت جدید به دنبال برقراری مجدد راههای ارتباطی با تهران باشد، به ویژه اینکه بایدن بسیاری از مقامات دولت اوباما را که در مذاکره بر سر برجام نقش داشتند دوباره بر سر کار آورده است. وندی شرمن، ویلیام برنز و جیک سالیوان از جمله این اشخاص هستند که به سمتهای ارشد دولت بایدن منصوب شدهاند. از همه مهتر انتصاب رابرت مالی، رئیس فعلی گروه بحران بین المللی به عنوان نماینده ویژه در امور ایران نشان میدهد که دولت جدید به دنبال دیپلماسی است.
اگر تغییر در روابط امریکا با عربستان و ایران در راه است، دولت های اروپایی باید در مسیری که پارلمان اروپا توصیه کرده، باید حرکت کنند، در مورد برجام هم همینطور. در بحث عربستان و امارات، برخی کشورهای قدرتمند اروپایی مثل فرانسه، فکر و ذکرشان، منافع محدود تجاری و امنیتی شان است که منجر به صادرات تسلیحاتی شده که موتور جنگ در یمن است و به طور کلی باعث بی ثباتی منطقه ای می شود.
بعلاوه، این خطر وجود دارد که اگر واشنگتن راهی برای گفتگو با تهران پیدا کند، برخی از کشورهای اروپایی ممکن است وسوسه شوند تا ساز ناکوک خودشان را کوک کنند. این میتواند منجر به تکرار وقایعی که در سالهای اوباما رخ داد، شود. به عنوان مثال در مذاکرات هستهای منتهی به برجام، فرانسه در مقاطعی راه خودش را میرفت.
پس از از دیپلماسی اوباما با ایران، فرانسه و بریتانیا تصمیم گرفتند روی حس تنها ماندن پادشاهی های خلیج فارس سرمایه گذاری کنند. این منجر به آن شد که فرانسه و انگلیس فروش تسلیحات خود به عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی را افزایش داده و با آنها در یک سیاست مداخله گرانه تر نسبت به آمریکا در قبال سوریه همسو شدند. تکرار چنین حرکاتی یا تفسیر نادرست از خودمختاری استراتژیک، هم برای امنیت منطقه و هم برای روابط آمریکا و اروپا مضر خواهد بود.
در عوض، هر دو یعنی هم آمریکا و هم متحدان اروپاییاش باید برای بازیگران خاورمیانه روشن کنند که هیچ یک از آنها نمیتوانند روی حمایت بی قید و شرط آنها حساب کنند. پرورش برخی از کشورها به عنوان متحدان همیشگی و فریب دادن برخی دیگر به عنوان دشمن به تحقق منافع و ارزشهای آمریکا و اتحادیه اروپا کمکی نمیکند.
یک رویکرد محدودترو خویشتندارانه به احتمال زیاد انگیزه رقبای منطقهای برای دستیابی متقابل نسبت به حمایت خارجی را تقویت میکند. اگر آمریکا و اتحادیه اروپا بتوانند در مورد چنین رویکردی توافق کنند، این یک ارزش افزوده نیز به همراه دارد که اختلافات فرا آتلانتیک را از بین میبرد و از بین بردن اختلافات همان چیزی است که هر دو طرف ادعا میکنند در دوره بایدن به دنبال آن هستند. در حال حاضر پارلمان اروپا نمونه مفیدی از رویکرد متعادل را ارائه داده که توصیه میشود دولتها از آن پیروی کنند.