پس از پایان تعطیلات نوروزی و در حالی که تقریبا دو ماه تا برگزاری انتخابات در 28 خردادماه باقی مانده است، احزاب و گروههای سیاسی تلاشهای خود را برای ورود به عرصه انتخابات، حداکثری کردهاند. در اردوگاه اصلاحطلبان اوضاع از این قرار است که دیدگاههای مختلفی در نحوه ورود به عرصه انتخابات وجود دارد. دسته اول که شاخه افراطیون و رادیکالها باشند، بر این باور تأکید دارند که در این دوره از انتخابات حتما با گزینهای حداکثری که یک اصلاحطلب اصیل باشد در انتخابات شرکت کنند.
آنان معتقدند که در سال 1392 نیز بر خطا رفتند که از گزینهای غیراصلاحطلب حمایت کردند و آن را بر مسند قدرت نشاندند! دولت به روی کار آمده هیچگاه تمام قد در حد و تراز یک دولت اصلاحطلب عمل نکرد و دستاورد چندانی برای آنان به همراه نداشت و امروز تنها عملکرد و کارنامهای غیرقابل قبول از آن برای اردوگاه اصلاحطلبان به عنوان میراث باقی مانده است!
در این میان اسامی مختلفی همچون سیدمحمد خاتمی، محمدرضا خاتمی، مصطفی معین، صفایی فراهانی، و... در جلسات آنان مطرح شده است. در همین راستا جواد امام دبیرکل حزب مجمع ایثارگران که از احزاب رادیکال اصلاحطلب به حساب میآید به تازگی اعلام کرد که این حزب از آقای خاتمی برای حضور در صحنه انتخابات دعوت کرده است. این طیف معتقدند که در صورتی که هیچکدام از گزینههای حداکثری اصلاحطلب تأیید صلاحیت نشوند، ترجیح آنان کنارهگیری از حضور در انتخابات و دنبال کردن «خط تحریم» خواهد بود.
در کنار طیف مذکور، بخش عمده اصلاحطلبان که از آنان میتوان به عنوان «اصلاحطلبان میانهرو» یاد کرد، بر ضرورت شرکت در انتخابات تأکید دارند. آنان معتقدند که یک جریان سیاسی نمیتواند از انتخابات دور باشد و بدون تلاش حداکثری صحنه را برای رقیب خالی گذارد. حیات سیاسی جریان اصلاحطلب بر ماندن در عرصههای سیاسی است و قهر با صندوق رأی تنها به نفع رقیب تمام خواهد شد و نامزد مورد علاقه آنان با آسودگی خاطر پیروز انتخابات شده و برای چهار سال قدرت در قوه مجریه، در اختیار آنان قرار خواهد گرفت، که این مسئله میتواند معضلات فراوانی را برای این اردوگاه به همراه داشته باشد!
لذا باید با همه توان به میدان آمد و اگر شورای نگهبان به هر دلیلی صلاحیت این افراد را تأیید نکرد، به گزینههای معتدلتری که امکان احراز صلاحیت خواهند داشت، تأکید ورزید و آنان را وارد میدان رقابت کرد. طبیعی است که در این میان افرادی چون سیدحسن خمینی، مسعود پزشکیان، اسحاق جهانگیری، محسن هاشمی، سورنا ستاری، محمدرضا عارف و محمدجواد ظریف نیز میتوانند گزینههای مناسبی باشند.
آنچه مشخص است در این مسیر حتی ابایی ندارند که بار دیگر از گزینهای با پیشینه اصولگرایی حمایت کنند و در اینجا است که حتی نام "علی لاریجانی" نیز به عنوان یکی از گزینههای مطرح برای نامزدی از اردوگاه اصلاحطلبان نیز شنیده شده است. اصلاحطلبان برای اجماع سازی در اردوگاه خود، مجموعهای را به عنوان «نهاد اجماعساز»(سرا) که جدیدا به «جبهه اصلاحطلبان ایران» تغییر نام داده است، به راهبری «بهزاد نبوی» سیاستمدار کارکشته اصلاحطلب به راه انداختهاند، که اعضای آن را نمایندگان حقیقی و حقوقی احزاب اصلاحطلب تشکیل میدهد. این نهاد قرار است به عنوان مرجع سیاسی و فصلالخطاب انتخاباتی عمل کند و از میان نامزدهای متعدد، گزینه پایانی را برگزیند و همه احزاب و گروههای سیاسی اصلاحطلب نیز آن را تمکین کنند.
اصلاحطلبان از همه نامزدهای انتخاباتی خود خواسته است که برای ثبتنام در انتخابات اقدام کنند، تا در معرض بررسیهای شورای نگهبان قرار گیرند و در نهایت آنها که توانستند از این فیلتر بگذرند، خود را ملزم به تسلیم در برابر قضاوت نهاد اجماعساز بدارند. با این توصیف باید منتظر حضور گسترده اصلاحطلبان برای ثبتنام در انتخابات بود تا ضمن فشار به شورای نگهبان در نهایت یکی در میدان رقابت باقی بماند.
در سیاستهای رسانهای این جریان نیز آنچه محوریت یافته، فعلا تأکید بر سیاستی سلبی است. لذا با همه توان بر محوریت «رقیبهراسی» کار را پیش میبرند و از خط حضور نظامیان در سیاست، مهندسی انتخابات توسط جریان رقیب، انحصار در رقابت انتخاباتی سخن میگویند و مجددا شعار «انتخابات آزاد» را علم کردهاند.
سخن پایانی آنکه این جریان به شدت از ورود به سیاستهای ایجابی و اعلام برنامه آینده در انتخابات پرهیز دارد، چرا که به خوبی میداند که اگر در این جایگاه قرار گیرد، پیش از آنکه فرصت رونمایی از برنامههای آینده خود را داشته باشد، باید در باب عملکرد هشت سال گذشته خود و دولتی که با حمایت آنان به روی کار آمده، پاسخگو باشد! وضعیتی که نخواهد توانست از آن سربلند بیرون آید.