از زمان مطرح شدن توافق راهبردی ایران و چین حدود یک سال میگذرد و این توافق در نهایت 7 فروردین 1400به امضای وزرای خارجه دو کشور در تهران رسید. به دلیل اهمیت سند راهبردی (توافق 25 ساله ایران و چین)، گروه بینالملل هفتهنامه صبح صادق مصاحبهای را با دکتر «سیدمحمدحسین ملائک» سفیر اسبق ایران در چین و سوئیس انجام داده است که در ادامه میخوانید:
اهمیت امضای سند ۲۵ ساله با چین در وضعیت امروز برای جمهوری اسلامی ایران چیست؟
امضای این سند از چند بعد برای ایران اهمیت دارد:
اول؛ اعتماد به نفس سیاسی، یعنی سیستم سیاسی حاکم در دهه چهارم حیات برای ربع قرن آینده خود برنامهریزی میکند؛ فراتر از آن، اینکه چین به منزله یک کشور قدرتمند بر این واقعیت مهر تأیید میزند و واکنش کشورهای بزرگ نیز از واقعی بودن چنین شرایطی حکایت دارد.
دوم؛ ما در ایران به دلایل فرهنگی و تاریخی فرهنگ مشارکت راهبردی با دیگران را در عرصه عمومی تجربه نکرده و تمرین آن را نداشتهایم. حتی نوعی ترس و فوبیای مزمن نسبت به آن داریم که مشارکت راهبردی با چین میتواند یک تمرین خوب باشد.
سوم؛ به طور خاص در بعد اقتصادی، ما تاکنون با هیچ کشوری در سطح مشارکت راهبردی همکاری نداشتهایم؛ از این رو نمیدانیم چگونه باید پیوند راهبردی و شبکهسازی در حوزه صنعت و فناوری و زیرساخت ایجاد کرد. چین این مسیر را با سرعت و کیفیت با غرب پیمود و در حال حاضر خود صاحب سبک و ایده است. ما به هنجارسازی در فهم مناسبات توسعهای و رویکرد توسعهای نیاز داریم. بنابراین فرصت مناسبی است که این تجربه را با یک کشور همسو آغاز کنیم.
چهارم؛ به نظر نمیرسد ابعاد توسعه چین در ایران درک شده باشد و صرف ارائه آمار و ارقام هم گویا نیست. این تحول باید عمیقاً درک و لمس شود. چین شریک اقتصادی اول بیشتر کشورهای جهان است. افزون بر این، چین یک فرهنگ و تمدن متفاوت، ولی با غنای بالا و یک تمدن کمنظیر است. اینها باید شناخته شود و این به ظرفیتسازی تعاملی میان دو ملت نیاز دارد.
پنجم؛ اهمیت برنامه جامع همکاری در این است که شاید برای اولین بار، روابط ایران و چین را به معنای واقعی «دوجانبه» میکند. تاکنون این روابط دوجانبه نبوده و طرفهای بیرونی بخشی از روابط دو کشور بودهاند.
ششم؛ این توافق ایران را قادر میسازد که در طول مسیر توسعه و قدرتگیری چین و نه پس از تکمیل آن با او مشارکت داشته باشد و به این ترتیب امکان حصول منافع متقابل متصورتر خواهد بود.
در نهایت میتوان گفت، مشارکت راهبردی با چین اجازه میدهد رفتار سیاسی ایران در صحنه بینالمللی بالغتر و با واقعیات بیشتر درگیر شود. ایران با کشوری برنامه راهبردی تنظیم میکند که در یک منظومه با کشورهای دوست و دشمن ایران همکاریهای راهبردی دارد. چین گسترش همزمان روابط با همه کشورهای کلیدی منطقه را در دستور کار دارد. در حال حاضر چین با ۱۵ کشور خاورمیانه قرارداد مشارکت دارد که شامل پنج توافق مشارکت جامع راهبردی میشود.
در زمان امضای این سند مشاهده شد که کشورهایی، همچون آمریکا و برخی کشورهای عربی و اروپایی به طور جدی با آن مخالفت کردند. علت مخالفت و مواضع منفی این بازیگران علیه سند راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین چیست؟
واکنش منفی کشورهای کلیدی غرب، از جمله آمریکا و رژیم صهیونیستی با توافق ایران و چین از دوجنبه قابل درک است:
اول، جنبه تئوریک؛ این همکاری کاملاً منطبق با پیشبینی آقای هانتینگتون در فرضیه «جنگ تمدنها» است که حدود سه دهه پیش ایشان مطرح کرده بود. نظریه هانتینگتون بر این است که با پایان یافتن جنگ سرد، دوران نزاع ایدئولوژیک خاتمه یافته و دیگر مناقشه اصلى میان تمدنها خواهد بود. او هفت تمدن اصلى و یک تمدن حاشیهاى را نام میبرد: تمدن غربى، تمدن کنفوسیوسى، ژاپنى، اسلامى، هندى، اسلاوـ ارتدوکس، آمریکاى لاتین و تمدن حاشیهاى آفریقایى. به نظر هانتینگتون کانونهاى اصلى منازعات تمدنى، میان تمدن غرب از یک سو و دو تمدن کنفوسیوسى و اسلامى از سوى دیگر خواهد بود.
از نظر هانتینگتون، دو تمدن اسلامى و کنفسیوسى با جدیت بیشترى درصدد دستیابى به قدرتهاى برتر نظامى هستند.
نظریه برخورد تمدنها که به سرعت جای خود را در بین تندروهای آمریکایی باز کرد و کیسینجر و برژینسکی و سپس نیکسون بر آن تأکید کردند، به تئوری مسلط بر تفکر آمریکایی و غربی تبدیل شد و نام ایران و چین به عنوان خطر از اوایل دهه 90 مورد توجه استراتژیستهای غربی قرار گرفت.
بنابراین واکنش یا مخالفتهایی که از طرف غرب با امضای «برنامه همکاری 25 ساله» بین وزرای خارجه دو کشور ایران و چین در 7 فروردین 1400 مشاهده میشود، واکنشی طبیعی و آگاهانه و با مبنای تئوریک است.
دوم، واقعیت میدانی؛ اگر این توافق با جدیت و در کوتاهمدت مورد توجه قرار گرفته و در مسیر اجرای آن مانعی به وجود نیاید، کل پارادایم های ژئوپلیتیکی در خاورمیانه باید بازنگری شود. در پارادایم فعلی ادعا شده است، جمهوری اسلامی ایران از نظر اقتصادی تضعیف شده، ظرفیت تحمل نظامیگری را نداشته و به فروپاشی داخلی دچار میشود. اما اگر ایران بتواند اقتصاد خود را سر و سامان بدهد، محیط برای کلیه دشمنان ایران که رقبای چین هم به شمار میآیند، بسیار تنگ شده و خود با بحران روبهرو خواهند شد.
فرصتها و دستاوردهای سند ۲۵ ساله برای ایران چیست؟
این سند در صورت اجرا مواهب زیادی را نصیب کشور خواهد کرد. در ابعاد سیاسی و امنیتی با نزدیک شدن دو کشور به یکدیگر اعتماد دوجانبه افزایش خواهد یافت که سبب عمقبخشی به روابط میشود. در این مسیر شاید چین بیش از ایران به این عمقیابی در روابط احتیاج داشته باشد. توجه داشته باشیم که این مشارکت برای چین هم اهمیت راهبردی دارد و این شاید بزرگترین امتیاز چین در رقابت با آمریکا در خاورمیانه باشد که چین مشارکت راهبردی با یک قدرت مهم منطقه، یعنی ایران دارد؛ در حالی که آمریکا حتی از یک تعامل ابتدایی با آن محروم است.
در ابعاد اقتصادی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
اول؛ همکاری در پیوند دادن ایران به زنجیره ارزشمحور فرآوری و تولید مشترک به منظور تأمین بازارهای داخلی دو کشور که در توافق آمده، تضمینی برای ایجاد مشاغل دائمی در کشور است.
دوم؛ همکاری در توسعه معادن در چارچوب توسعه پایدار با رعایت محیط زیست به مفهوم کاهش خامفروشی و افزایش مشارکت مردم محلی در توسعه اقتصادی محیط خود.
سوم؛ بهرهبرداری از مزایای ژئو اکونومیکی و ژئوپلیتیکی در برنامه «کمربند راه» چین به مفهوم سرعتگیری ساخت زیرساختهای ریل و جاده در کشور است که کلیه شرکتهای پیمانکاری تخصصی ایران را برای سالهای زیادی درگیر خود خواهد کرد؛ از جمله اجازه خواهد داد که این شرکتها در 45 کشور مسیر این برنامه امکان حضور بیشتر داشته باشند.