اتحاد و یکپارچگی در صحنههای مختلف رقابت در هر جامعهای مهم و اثربخش است؛ این یکرنگی و اتحاد در میدان انتخابات مهمتر و اثرگذارتر است؛ چرا که اگر از بین برود و شاهد گسست اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در صحنه رقابتهای انتخاباتی باشیم، افزون بر وارد شدن نفوذیهای دشمن و سوءاستفاده آنها از این وضعیت و سست کردن پایههای نظام، شاهد از رونق افتادن انتخابات خواهیم بود که ممکن است در آینده سیاسی کشور تأثیر منفی بگذارد. به همین دلیل و در خصوص مهم بودن و چگونگی حفظ و انسجام در انتخابات با دکتر «مهدی فضائلی»، تحلیلگر مسائل سیاسی و رسانهای گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید:
در زمان انتخابات قاعدتاً چند نامزد انتخاباتی پس از تأیید صلاحیت شورای نگهبان وارد صحنه رقابت میشوند که هر یک طرفداران مردمی و جناحی خاص خود را دارند؛ به نظر شما برای اینکه این صحنه رقابت پرشور و گرم باشد، اما از گسست آرا و وحدت جامعه جلوگیری شود، چه کاری لازم است؟
وحدت ملی در انتخابات، اصل مهمی برای تقویت نظام است و سرمایهای در کنار سایر سرمایههای نظام و انقلاب به شمار میآِید و اگر رفتارهایی صورت بگیرد که این مسئله را تحتالشعاع خود قرار دهد، در حقیقت نقض غرض است. لازم است کسانی که قرار است سکاندار مهمترین دستگاه کشور، یعنی قوه مجریه کشور بشوند و سپس به قانون اساسی سوگند بخورند و در حقیقت از این نظام و انقلاب پاسداری کنند، در مرحله رقابتهای انتخاباتی به جای اینکه به نظام و انقلاب آسیبهایی وارد کنند، افزودهای برای نظام و انقلاب داشته باشند. بنابراین این بحث مهمی است و جا دارد با توجه به تجربههایی که در برخی از دورههای انتخابات ریاستجمهوری داشتهایم، این مسئله جدی گرفته شود و مورد تأکید باشد. اما درباره اینکه چگونه میتوان از این مسئله پیشگیری کرد و از این آفت مصون ماند، چند نکته و مسئله وجود دارد که اگر آنها به درستی رعایت شوند، میتوان از بروز آفتها و آسیبها پیشگیری کرد. یکی از این مسائل، توجه به محکمات انقلاب است؛ انقلاب اسلامی یکسری اصول و محکماتی دارد که از ابتدای تشکیل و آغاز نهضت ازسوی حضرت امام(ره) تا مقطع پیروزی انقلاب اسلامی و در دوره رهبری حضرت امام(ره) و بعد از آن نیز همیشه مورد تأکید بوده است؛ طبیعتاً اگر به این محکمات انقلاب اسلامی توجه نشود و عدهای در رقابتهای انتخاباتی بخواهند با این محکمات به شکل منفی رقابت کنند و آسیب بزنند، خساراتی وارد خواهد شد؛ یکسری از این محکمات انقلاب اسلامی، توجه به مسئله عدالت، مردم و خدمتگزاری به مردم و توجه به محرومان، مبارزه با نظام سلطه و نظام استکبار و حمایت از مظلومان است که در قانون اساسی هم تصریح شده است؛ از این رو یکی از مراقبتها توجه، تأکید و تقویت این محکمات انقلاب اسلامی از سوی نامزدهای انتخاباتی است. نکته دوم بحث توجه به قانون و رعایت قانون است؛ در رأس قوانین کشور ما قانون اساسی قرار دارد که دارای اصول محکم و غیر قابل تجدید نظر است. در قانون اساسی به مواردی که قابل بازنگری است، تصریح شده است؛ طبیعتاً نامزدهای انتخاباتی ریاستجمهوری باید هم بر اصل قانون اساسی پافشاری داشته باشند و هم به اصول دقت داشته باشند؛ به خصوص اصولی که در قانون تصریح شده است، اینها غیرقابل بازنگری هستند و مشخص هم هستند. بخشی از این موارد به محکماتی که گفته شد، برمیگردد که باید روی اینها پافشاری داشته باشند و این موارد را صحنه رقابت قرار ندهند.
گاهی نامزدها صحبتهای دوپهلویی میکنند که حداقل ممکن است بخشهایی از جامعه این برداشت را داشته باشند که این فرد، درباره این محکمات و بخشهای اصولی غیرقابل تجدید نظر در قانون اساسی، نظر دیگری دارد؛ یعنی ممکن است نامزدی بحث اصلاح قانون اساسی را مطرح کند؛ البته مشکلی نیست که کسی اصلاح آن را مطرح کند، اما اگر به نحوی بخواهد این اصلاح قانون اساسی را مطرح کند که اصولی از این قانون مورد تعرض قرار گیرد که در قانون اساسی، آن اصل یا اصول غیر قابل بازنگری هستند، در اینجاست که اشکال به وجود میآید. غیر از قانون اساسی، قوانین عادی کشور هم باید در انتخابات مورد تأکید و رعایت نامزدها و طرفداران آنها باشد.
نکته آخر که به پیشگیری از تعارضاتی که سبب یکسری آسیبها میشود، کمک میکند بحث رعایت اخلاق است؛ در اخلاق هم بحث انصاف مطرح است، انصاف نسبت به رقبا، مجموعه نظام و بخشهای مهمی که در نظام وجود دارد که باید این نکته مورد توجه باشد. در برخی از انتخابات گذشته شاهدی این بودیم که نامزدهای انتخاباتی مثل یک میدان نبرد گلادیاتوری وارد میدان مبارزه شدهاند و به نحوی با رقبای خود برخورد کردهاند که انگار میخواستند آنها را نابود کنند، نه اینکه با آنها رقابت کنند؛ برای همین بدون رعایت مسائل اخلاقی، نسبتهای ناروا به همدیگر دادند یا مسائل اثبات نشدهای را مطرح کردند. بنابراین اگر این موارد مورد توجه و تأکید قرار گیرند، کامل یا تا حدود زیادی از آفتها و آسیبها مصون میمانیم.
بر اساس همین نکاتی که مطرح شد، ادوار انتخابات ریاستجمهوری را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر بخواهیم انتخابات دورههای گذشته ریاستجمهوری، مانند سالهای 1388،1392 و 1396 را یک آسیبشناسی داشته باشیم؛ از این منظر که چه عاملی موجب شکاف در انسجام ملی در بین مردم و جناحهای سیاسی می شود(با توجه به اینکه در این دورههای انتخاباتی برخی از نامزدها کارهای غیراخلاقی مثل تهمت زدن به یکدیگر را انجام دادند)؛ فکر میکنم خود نامزدها، سهم قابل توجهی در این اتفاقات داشتند، به ویژه در انتخابات ریاستجمهوری سال 1388؛ وقتی یک نامزد انتخاباتی که قبل از انتخابات گفته است من قانون را قبول دارم و نتیجه انتخابات را هر چه شد قبول دارم، اما بعد از رأیگیری و قبل از اینکه دستگاههای رسمی و قانونی کشور نتیجه انتخابات را اعلام کنند، خود را پیروز میدان معرفی میکند و میگوید هر نتیجه دیگری غیر از این باشد را قبول نمیکنم و به مثابه تقلب در انتخابات است و سپس بر این رفتار غیرقانونی خود پافشاری میکند و نظر نهادهایی که در قانون اساسی برای نظارت و اعلام نتایج انتخابات در نظر گرفته شدهاند تمکین نمیکند و حتی حاضر نمیشود مسیر قانونی را برای اثبات ادعاهایش طی کند، کاملاً مشخص است که بیقانونی کرده و قانون رعایت نشده است و لذا فتنه 88 را شاهد بودیم. بنابراین هم خود نامزد سهم بسیار بالایی در این تخلف و دامن زدن به آن داشته است و هم متأسفانه احزاب و چهرههای سیاسی حامی او نیز اگر نگوییم صد درصد، اما بخش قابل توجهی در زمینهسازی این بحث و دامن زدن به این آتش، نقش بسزایی داشتند. بعد از انتخابات، مسائلی اخلاقی و انصاف رعایت نشد و نامزدها نسبتهایی به همدیگر دادند که نادرست بود یا حداقل اینکه اثبات نشده بود و طبیعی است که در اذهان مردم سؤالات بسیاری به وجود آورد.
به نظر شما قانون انتخابات ایراداتی دارد؟
در بحث قانون انتخابات حتماً کاستیهایی داریم؛ حتی اگر به سیاستهای کلی حضرت آقا در موضوع انتخابات که چند سال قبل ابلاغ شد، مراجعه کنید، متوجه میشوید که یک بخشی ناظر به همین کاستیهاست که بخشهایی از آن سیاستها دنبال نشده است؛ قوه مجریه، شورای نگهبان و بخشهای دیگر مانند مجلس در این امر دخیل هستند و مسئولیتی دارند که سیاستهای کلی را دنبال کرده و به قوانین مشخصی تبدیل کنند تا بتوانند تا حدود زیادی از برخی از مشکلاتی که در اجرا به وجود آمده یا میتواند به وجود بیاید، پیشگیری کنند.
چرا قانونی شدن سیاستهای کلی انتخابات آنقدر طولانی شده است؟آیا به نفع گروه یا جریان خاصی است؟
حقیقتاً دلایل این موضوع را بررسی و ریشهیابی نکردهام و در حال حاضر نمیتوانم اظهار نظر دقیقی داشته باشم؛ اما ممکن است بخشهایی پیچیدگیهایی داشته باشد و نمیتوان دقیق گفت وزارت کشور یا شورای نگهبان قصوری داشتهاند؛ الآن مهمتر از اینکه دنبال مقصر باشیم، باید تأکید کرد این سیاستهای کلی دنبال شود و اقداماتی که برای تحقق آنها لازم است، پیگیری شود. رسانهها هم آنطور که لازم بوده، پیگیر این سیاستها نبودهاند؛ چراکه رسانهها در پیگیری این سیاستها مؤثر هستند. در حوزههای دیگر هم سیاستهای کلی داریم که جزء وظایف رهبری است تا آنها را آماده یا ابلاغ کنند و جزء بخشهایی است که این کار با زحمت بسیار انجام شده، یعنی مجمع تشخیص مصلحت نظام جلسات متعددی را برگزار کرده و به مرحلهای رسیده که رهبری این سیاستها را بپذیرند و ابلاغ کنند؛ لذا وقتی این فرآیند طولانی برای تهیه این سیاستها طی شده، در مرحله اجرا هم باید از سوی رسانهها و مجموعههای دیگر دنبال شود تا این سیاستها به منصه ظهور برسند.
نقش نهادهای مجری انتخابات مانند وزارت کشور و شورای نگهبان در حفظ انسجام و وحدت ملی انتخابات چیست؟
حتماً رفتار این نهادها مؤثر است؛ یکی از کارهایی که باید با جدیت مورد توجه قرار گیرد، این است که این نهادهای برگزارکننده انتخابات، به نحوی رفتار نکنند که شائبه جانبداری از جریانی به وجود بیاید، البته اینکه میگویم فراتر از نسبتهایی است که جریانهای سیاسی همیشه بدون دلیل و سند و مدرک، به عنوان امر سیاسی و سیاسیکاری به صورت کلی مطرح میکنند، اما این توقع و مطالبه از نهادهای قانونی و برگزارکننده انتخابات، مطالبه بحقی است که باید مراقبت کنند تا از رفتار آنها شائبه جانبداری برداشت نشود. بحث دیگر ارتباط و صحبت کردن با مردم است، به هر حال باید این دستگاهها برای مردم موارد لازم را توضیح دهند تا روشنگری و آگاهسازی درباره این موضوع حساس و مهم در حد مناسب از سوی شورای نگهبان و وزارت کشور اتفاق بیفتد. بخشی از این مسائل هم به همان اقدامات زمینهای برمیگردد که به سیاستهای کلی مربوط میشود و باید بعضی از مسائلی که در قانون اساسی آمده است، مانند تعریف رجل سیاسی و مدیر و مدبر بودن را مقداری روشنتر کنند تا هم افرادی که میخواهند خود را در معرض قرار دهند با یک تعابیر کلی روبهرو نشوند و هم خود شورای نگهبان برای ارزیابی و هم افکار عمومی برای تطبیق این ویژگیها با افرادی که وارد صحنه شدهاند،آگاه باشند، چراکه این تعاریف خیلی کلی است و ممکن است دقت ممکن صورت نگیرد. بخشی از تبیین این ویژگیها هم در سیاستهای کلی است که باید انجام گیرد.
نقش رسانه ملی در انتخابات چقدر مهم است؟ آیا رسانه ملی هم میتواند در ایجاد این وحدت نقش مؤثر داشته باشد؟
رسانه ملی رکن مهمی در انتخابات دارد و برگزارکننده مناظرههای انتخاباتی است؛ بخشی از تخلفاتی که عرض کردم در همین مناظرههای انتخاباتی رخ داده است و التهابها، تنشها و آسیبهایی که مطرح شده، در دل همین مناظرههای انتخاباتی بوده است که به نظر بنده باید برای این مناظرهها چارچوب دقیقتری در نظر گرفته شود. صدا و سیما، وزارت کشور و شورای نگهبان باید از قبل و با همفکری هم و مشورت گرفتن، چارچوبهایی را برای این مناظرهها تعریف و روشهایی را انتخاب کنند که امکان پیشگیری این آسیبها وجود داشته باشد، نه اینکه امکان آن باشد که صد درصد جلوی آن گرفته شود؛ اما میتواند درصد قابل توجهی را پیشگیری کرد. در انتخابات سال 1388 و 1396 شاهد اتفاقاتی در مناظرهها بودیم که راهکاری برای پیشگیری از آنها پیشبینی نشده بود.
وظیفه و نقش مردم، جناحها و جریانهای سیاسی در حفظ انسجام و وحدت ملی در انتخابات به خصوص انتخابات مهم پیشرو چیست؟
یکی از مهمترین وظایف مردم و جریانها افزایش مشارکت است؛ یعنی هم مردم، هم جریانهای سیاسی و هم چهرههای سیاسی باید این صحنه را یک صحنه انجام وظیفه ملی و مذهبی بدانند و باید به این آگاهی و رشد برسند که مشارکت در انتخابات به ویژه انتخابات ریاستجمهوری، چه آثار و پیامدهای مثبتی هم برای رئیسجمهوری که انتخاب میشود و هم برای مجموعه کشور دارد. یک نشاط و فرصتی بر اساس قانون اساسی فراهم شده که مردم نظر و رأی خود را بدهند، نظری که آثار آن حداقل چهار سال و تا سالهای سال پابرجا خواهد بود؛ لذا مردم باید به این نکته توجه داشته باشند. از سوی دیگر مردم و جریانهای سیاسی باید متوجه آثار و پیامدهای منفی مشارکت نکردن در انتخابات باشند و بدانند کاهش مشارکت چه خسارتها و آسیبهایی میتواند برای کشور به دنبال داشته باشد. طبیعتاً هر چه مشارکت بالاتر باشد و با رعایت موارد گفته انسجام کشور را افزایش میدهد و تقویت میکند. البته مقاطعی در کشور داشتهایم که با وجود مشارکت بالا، منجر به وحدت نشده که به دلیل شکافهای به وجود آمده بوده است. نکته دیگر رعایت همان مواردی است که در پاسخ سؤال اول عرض کردم و علاوه بر نامزدها که خیلی نقش مهمی دارند، جریانها، احزاب سیاسی حامی آنها، چهرههای سیاسی و مردم نیز در رعایت آنها نقش و مسئولیت مهمی دارند و اگر رعایت کنند، طبیعتاً وحدت و انسجام در جریان انتخابات حفظ میشود و چه بسا تقویت هم میشود.
اگر نکتهای دیگر باقی مانده است، بفرمایید.
انشاءالله شاهد یک انتخابات خوب، پرشور و با مشارکت بالا و انتخاب یک فرد واقعاً مناسب باشیم؛ فردی که هم درک صحیحی از مشکلات کشور و هم برنامه و راه حلهای مناسبی برای رفع آنها داشته باشد. انتخاب درست در انتخابات نسبی است، یعنی در بین نامزدهایی که مراحل قانونی را طی میکنند و در معرض انتخاب قرار میگیرند یکی قویتر، یکی ضعیفتر، یکی در جهت دیگر قویتر و دیگری ضعیفتر است و اینطور نیست که صفر و صدی ببینیم و بگوییم یک نفر صد یا صفر است. مهمترین نیاز امروز کشور، بحث کارآمدی است؛ مردم به خصوص در دورههای اخیر ناکارآمدی را دیدهاند و همه، آثار و نتایج خسارتبار آن را در زندگی احساس کردهاند که اگر تجربه برای ما درسی شده باشد، طبیعتاً باید تلاش کنیم در بین نامزدها، کسی را انتخاب کنیم که با توجه به سوابق و فعالیتهایی که در گذشته داشته و کارنامه کارآمدی و توانمندیهایی که داشته، همچنین با انگیزه بودن، با کفایت بودن و جهادی بودن را در پروندههای او دیده باشیم، البته نه اینکه بگوییم بدون هیچ اشکال یا ایرادی است و ممکن است از جهاتی ضعفهایی هم داشته باشد، که اگر چنین فردی انتخاب شود، میتوان پیشبینی کرد شاهد یک شرایط خیلی بهتر از امروز باشیم؛ انشاءالله در نتیجه کارآمدی، تلاش، انگیزه و کار جهادی که رئیسجمهور و دولت منتخب انجام خواهند داد، مشکلات حل میشود تا مردم روزهای بهتری را شاهد باشند.