رژیم صهیونیستی که بیش از دو سال است که گرفتار بحران سیاسیـ انتخاباتی و تشکیل کابینه و بحرانهای اجتماعی و اقتصادی است، در ماجراجوییهای نتانیاهو برای نجات از حذف سیاسی و محاکمه و زندان با تکیه بر برنامه معامله قرن ترامپ و آمریکا، برای یکسرهسازی اوضاع بیتالمقدس، دست به اقدامات جدیدی زد تا شرایط اجتماعی، حقوقی و امنیتی آن را دگرگون و امکان سلطه کامل بر مسجدالاقصی را فراهم کند. بدین منظور با کارشکنی در روند اجرای انتخابات پارلمان فلسطین و جلوگیری از اجرای آن در بیتالمقدس، یک بنبست سیاسیـ حکومتی برای فلسطینیها رقم زد و بلافاصله با اجرای قانون نژادپرستانهای در محله حیالجراح که در بخش شمال غربی و متصل به مسجدالاقصی قرار دارد، به هر صهیونیست ساکن این شهر که از سال 1948 در آن حضور داشته، این حق را داد تا یک منزل فلسطینی در حیالجراح را اشغال کند.
این محله که ساکنان حدود 2500 نفری آن از آوارگان جنگ 1948 هستند، اقدام به مقاومت کرده و با اینکه تعدادی از منازل را از دست دادند، با برخورد با صهیونیستها، شرایط را برای صهیونیستها سخت کردند. همزمان نیز، صهیونیستها سالگرد اشغال قدس در سال 1967 را بهانه جشن و حضور فعال در مسجدالاقصی اعلام و با مسلمانان فلسطینی که برای شبهای قدر در مسجدالاقصی حضور داشتند، اقدامات به سرکوب برای اخراج کردند. مجموعه این اقدامات موجب شد تا برای اولین بار، از سوی گروههای مقاومت فلسطینی یک هشدار 24 ساعته و سپس دو ساعته برای توقف این اقدامات از سوی صهیونیستها، اعلام شد که از سوی نتانیاهو، مورد اعتنا قرار نگرفت. در پایان مهلت، گروههای مقاومت در دفاع از قدس، مسجدالاقصی و فلسطینیهای حیالجراح، مبادرت به اقدام حمایتی کرده و برخی از مناطق صهیونیستی را هدف قرار دادند، روند جنگ، با سرعت به جغرافیای وسیعی کشیده شد و در مقابل اقدامات ارتش صهیونیستی، به تلآویو و مناطق حساس مرکزی این رژیم و تعطیل شدن فرودگاه بنگورین حمله موشکی صورت گرفت.
رژیم صهیونیستی که از یک ماه قبل برای یک مانور گسترده و همهجانبه و با حضور برخی کشورها، مانند امارات در بخش هوایی، آماده میشد و عمده ثغل خود را در محورهای شمالی و مرز لبنان قرار داده بود با هشدار سیدحسن نصرالله مبنی بر اینکه هرگونه خطا و اقدام با پاسخ جدی مواجه خواهد شد، در شرایط غافلگیری قرار گرفت؛ زیرا این احتمال میرفت که رژیم صهیونیستی به بهانه مذاکرات وین و بیاثر ماندن فشار صهیونیستها در سناریوهای مذاکراتی آمریکا، دست به اقدامات تحریکآمیز بزند و یکی از این اهداف لبنان، سوریه و احتمالاً ایران ارزیابی شد. اقدام گروههای مبارز فلسطینی و نوع واکنش ارتش صهیونیستی، نشان داد که چیزی به نام بانک اطلاعاتی یا آمادگی اطلاعاتی و استخباراتی از سوی این رژیم وجود ندارد و اهداف کور و جنایتکارانه در کشتار شهروندان و ویران کردن زیرساختها و ساختمانها را دنبال میکنند. اولین ویژگی عملیاتی در جنگ غزه، به کارگیری موج موشکی و پرتعداد علیه شهرکها و شهرهای صهیونیستنشین بود که حملات هوایی ارتش صهیونیستی قابلیت ساکت کردن این شلیکها را نداشت؛ چرا که در واقع، گروههای مقاومت با آمادگی از قبل و ایجاد و امکانات زیرزمینی و گسترده در غزه، دسترسی و آسیبرسانی به توانایی موشکی را برای صهیونیستها غیر ممکن کرده بودند. این توانمندی پاسخ با گسترش دامنه و شعاع به نقاط جدید در سرزمینهای اشغالی، بر دشواری و غافلگیری صهیونیستها افزود و با ورود فلسطینیها اراضی اشغالی 1948 و فلسطینیهای کرانه باختری و قدس به درگیری خیابانی با صهیونیستها، پدیده نوین همبستگی فراگیر در جنگ با صهیونیستها ثبت شد. همین امر موجب شد تا دامنه تدابیر رژیم صهیونیستی از مقابله با موشکهای مقاومت در غزه، به ناچار در سراسر مناطق حضور فلسطینیها گسترش یابد و در تنگنا قرار گیرد و آمدن فلسطینیها و شهروندان فلسطینی در کشورهای لبنان، اردن و صحرای سینا در کنار مرزها ابعاد تازهای به همبستگی و سطح فشار به رژیم صهیونیستی بخشید. همزمان با حفظ یک ضربان ثابت از شلیک روزانه و تقریبی 400 موشک که معادله رعب و وحشت را بر جامعه صهیونیستی و تمامی عرصههای حیات آنها حاکم کرد، به تدریج و در روزهای پایانی، از موشکهای نقطهزن و با برد عملیاتی بیشتر نیز رونمایی شد و فرودگاه رامون در نزدیکی ایلات و شهرهای بئر اسبع در جنوب و تمامی شهرکهای پیرامون غزه و شهرهای مهم ساحلی اشدود، عسقلان تا نزدیکی حیفا در شمال و مناطق مرکزی را شامل شد. از روزهای میانی جنگ، بخشی از حملات موشکی مقاومت به مراکز، پایگاهها و پادگانهای نظامی و فرودگاههای نظامی اختصاص یافت و در عملیاتهای پیرامون غزه که در اشراف اطلاعاتی مقاومت قرار داشت، یک جیپ و یک اتوبوس که سرنشینان امنیتی و نظامی داشتند هدف قرار گرفت و سیاست پنهان نگه داشتن تلفات و زخمیها و خسارتهای مادی که رژیم صهیونیستی مدیریت میکرد، با چالش روبهرو شد. انعکاس رخدادها و روندهای جنگ در فضای مجازی و بالا گرفتن اعتراضات در جامعه صهیونیستی و بازتاب جنایات جنگی صهیونیستها در کشتار اطفال و زنان و شهروندان عادی و مراکز مسکونی و ساختمانهای رسانههای ساکن در غزه، به سرعت به پدیده جدید دو کشورهای اسلامی و عربی و جهانی تبدیل و تظاهرات حمایت از غزه و فلسطین و محکومیت جنایات صهیونیستها در نقاط مختلف جهان برپا شد. اثرپذیری کشورهای محور مقاومت که با مقاومت فلسطینی اعلام همبستگی و اعلام آمادگی برای کمک کرده بودند، فضای منطقهای در عراق، سوریه، لبنان، مصر و لیبی و دیگر کشورها را به شکل جدی تحت تأثیر قرار داد. اگرچه در مصر، عربستان و امارات اجازه واکنشهای اجتماعی داده نشد، ولی گستردگی حرکت مردمی در اردن و حرکت به سوی مرزها و آنچه در بسیاری از کشورها شکل گرفت، ابعاد و پیامدهای این جنگ را متفاوت از همه جنگهای گذشته در غزه کرد و دامنه این پیامدها را گسترش داد. به گونهای که در اولین تماسهای حمایتی بایدن با نتانیاهو، از پیامدهای منفی جنگ در غزه و اقدامات صهیونیستها در ابعاد وسیعی که بر روی منافع آمریکایی و غربی ارزیابی شد، تأکید شد که پیامدهای این جنگ در سطح منطقه و حتی بر روی مذاکرات جاری در وین خواهد بود. لذا درخواست پایان دادن به جنگ از سوی آمریکا از چند روز اول، آشکار بود؛ ولی نتانیاهو برای کاستن از زیانهای راهبردی یا کسب دستاوردهای حداقلی خواستار استمرار و ادامه جنگ شد. با اینکه در پایان هفته اول، زمزمه حملات زمینی به غزه را نیز صهیونیستها مطرح کردند ولی به سرعت با تکذیب ارتش صهیونیستی مواجه شد، چرا که آمادگی نیروهای مقاومت برای جنگ زمینی، کابوس خسارتهای راهبردی، تلفات سنگینی، اسارت نیروهایشان و عدم امکان کسب دستاورد نظامی، آنها را از حمله زمینی منصرف کرد.
حملات هوایی و تدریجا توپخانه و ناوچههای ارتش صهیونیستی بدون اینکه قابلیت ثبت یک دستاورد نظامی از خود داشته باشند، یک جنگ جنایتکارانه با کشتار عمدی مردم عادی و هدف قرار دادن مراکز مسکونی و زیرساختها، از خود نشان دادند. این امر دلالت روشنی داشت که دستگاههای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی فاقد بانک اطلاعاتی و یا اشراف اطلاعاتی در غزه بوده و از وجود هزاران موشک در شهر زیرزمینی نظامی و موشکی مقاومت غافل هستند که رسوایی جدیدی را ثبت کرد. از سوی دیگر ارتش صهیونیستی که در پروژه اشغال فلسطینی و توجیه مهاجران یهود، وعده توان امنیتسازی داده بود، اکنون با گنبد آهنین ناکارآمد، پاسخی در مقابل جامعه صهیونیستی نداشت. گنبد آهنین که قرار بود برای جبران شکست پاتریوتهای آمریکایی در مناطق عربستان سعودی یا دیگر نقاط در امارات و کشورهای حاشیه خلیجفارس مستقر و کاستیهای آنها را پاسخگو باشد، با رسوایی مشابه تانکهای میرکاوا در جنگ 33 روزه روبهرو شده و مهمتر از همه در مفاهیم راهبردی امنیت و دفاع، توان بازدارندگی خود را در مقابل موشکهای مقاومت و تاکتیکهای به کارگیری انواع آن، از دست دادند. گزارشهای منابع اعلامی صهیونیستی حاکی است، میزان تلفات و کشتههای صهیونیستها از یکصد نفر تجاوز میکند که تعداد بیش از ده نفر آنها نظامی و بقیه از شهرکنشینان صهیونیست هستند که آمار زخمیها از چند صد نفر و خسارتهای مادی، سقوط بورس، کاهش ارزش ارزی و خسارتهای اقتصادی و تعطیلی کامل مراکز فرودگاهی و اقتصادی و توزیع و... ارقام قابل توجهی را شامل میشوند.
با اینکه جنگ جنایتکارانه علیه مردم مظلوم غزه در 12 روز ادامه داشت و 250 کشته و چند هزار زخمی بر جای گذاشت و ویرانیهای زیادی به جای ماند؛ ولی روحیه قدرتمند مردم که آستانه تحمل بالا و جدی در حمایت از مقاومت از خود نشان دادند، در مقابل آستانه تحمل فرو پاشیده در جامعه صهیونیستی، از عوامل مؤثر در شکاف و اختلاف بین نظامیان، سیاسیون حکومتی و جامعه صهیونیستی بود که از پسلرزههای فوری این جنگ، باید به موج مهاجرت معکوس و قابل توجه تأکید کرد.
آنچه این جنگ و نتایج و گسترده پیامدهای آن را از جنگهای گذشته متمایز میکند، یک الگوی مورد تأکید قرار گرفته در پیام روز قدس رهبری معظم انقلاب و به زبان عربی است که مقاومت و تمامی مردم فلسطین در داخل و سپس در کشورهای پیرامونی و یک پیوند روشن با محور مقاومت منطقهای، بر قدرت، اعتماد به نفس و کارکردها و پیامدهای آن آثار وسیعی داشت. به نحوی که حتی عربستان و امارات و بحرین و دیگر کشورهای سازشکار، مجبور به محکومیت اقدامات صهیونیستی شده و خواستار توقف جنایتهای آن شدند، دامنه نگرانی صهیونیستها به حدی بود که از روزهای اول و از طریق روسیه، خواستار عدم مداخله حزبالله شده یا از مصر و ترکیه و قطر و دیگر ظرفیتهای بینالمللی، خواستار میانجیگری شدند تا حتی مهار آسیبهای مومشکی مقاومت و انتفاضهای که در اراضی 1948 و 1967 (کرانه باختری و قدس) آن را همراهی میکرد، در امان بمانند و در صورت امکان، به دستاورد جدیدی هم دست یابند و اقدامات خود در قدس و مسجدالاقصی را متوقف نکنند.
حکومت اردن که به تازگی از امارات و عربستان زخم خورده کودتایی بود، در مقابل اعتراضات و انتفاضه مردمی به سمت مرزها قرار نگرفت.و رخداد دلهرهآوری برای صهیونیستیها ثبت کردند. فضای عمومی عراق از زمزمههای عادیسازی با صهیونیستها و قلدری آمریکاییها برای ماندن در عراق به فضای مقاومت و آمادگی برای کمک به مقاومت فلسطینی و تظاهرات مکرر در شهرهای مختلف تبدیل شد و مصطفی کاظمی هم موضع محکومیت صهیونسیتی را اتخاذ کرد. با گرفتار شدن صهیونیستها در جنگ غزه و در سراسر فلسطین اشغالی، نه تنها ناتوانیها و آسیبهای راهبردی در جبهه داخلی صهیونیستها و دستگاههای نظامی و امنیتی آنان و قابلیتهای بازدارندگی آنها آشکار شد، بلکه از شرارتهای جاری صهیونیستها در سوریه یا فعالیتهای آنان در سطح منطقه کاسته شد.
این آسیبها و شکنندگیها و خسارتهای راهبردی موجب شد تا آمریکا در چهار نشست شورای امنیت سازمان ملل، از صدور قطعنامه یا بیانیه رئیس نوبهای این شوراها ممانعت ورزیده و موجبات سرزنش در مجامع بینالمللی و واکنش چینیها و روسها را برانگیزد. در محیط داخلی رژیم صهیونیستی، با اعتراف علنی رسانهها به شکست در جنگ غزه و لکه ننگ توصیف کردن آتشبس بر چهره اسرائیل و شرمآور دانستن آن توسط پارلمان صهیونیستی، لیبرمن، به وزرای کابینه تأکید کرد که اگر این رژیم در مقابل غزه و مقاومت آن تا این اندازه ناتوان و شکست خورده است، در مقابل حزبالله و ایران، چه میتواند بکند.
بدیهی است که بخشهای دیگری از آسیبهای عمیق و راهبردی در این رژیم و دستگاههای امنیتی و نظامی و نظام اجتماعی و اقتصادی آن به تدریج خودنمایی میکند که کمترین مفهوم آن این است که ارتش مدعی غیر قابل شکست بودن، امروز به ارتشی تبدیل شده که دیگر قادر به پیروزی نیست و جایگاه کارکردی آن برای نظامهای استعماری غربی، به شدت آسیب خواهد دید که به میزان حمایتهای آنان درآینده از این رژیم، اثرات جدی به بار میآورد.
الگوی همبستگی مقاومت و مردم فلسطین در داخل و خارج و پیوند راهبردی محور مقاومت با آنها که پیکرهای راهبردی و قدرتمند را در این جنگ به نمایش گذاشت، به قول رهبر معظم انقلاب، هسته اصلی پیروزیهای راهبردی و جدید برای فلسطین و شکست مستمر و ناتوانی مهلک برای صهیونیستها خواهد بود.
باید در انتظار کارکردهای این شکست بزرگ صهیونیستها در عرصههای مختلف نیز باشیم، چرا که به جز به حاشیه رفتن نتانیاهو در رقابتهای حزبی و سیاسی، مسئله پیگیریهای حقوقی در خصوص اقدامات جنایتکارانه و جنایت علیه بشریت از سوی وی و مقامات نظامی و امنیتی در محاکم بینالمللی مطرح است و چهره منطقه از پیامدهای این رخداد مبارک، تغییر خواهد کرد. اگر قرار بود صهیونیستها از امارات، بحرین و عربستان حفاظت کنند و جنگافزارهای این رژیم، بهانه چپاول و غارت اموال این کشورها باشد، امروز این رژیم را ناتوانتر از اینکه حتی از خود امکان دفاع داشته باشد، نشان میدهد. شمشیر غزه نه تنها در ابعاد پیش گفته دستاوردهای خود را ثبت کرد؛ بلکه با شروط خود در مورد حیالجراح و مسجدالاقصی، رژیم صهیونیستی را مجبور به درخواست آتشبس بدون شرط کرد و آن را در میانجیگریهای سیاسی نیز تحقیر و بر این واقعیت تأکید کرد که تکرار اقدامات تجاوزکارانه جدید از سوی صهیونیستها، تکرار کابوس شمشیر غزه برای آنها و با قدرت بیشتر خواهد شد، که این رژیم را به نقطه زوال نزدیکتر میکند.
فرمانده
فلسطینیان صاحب شمشیرند
در گفتوگوی تلفنی فرمانده کل سپاه با فرماندهان مقاومت فلسطین، سردار سلامی بر همراهی سپاه با ملت فلسطین تا فروپاشی اسرائیل غاصب تأکید و رهبران مقاومت از مواضع قاطع و حمایتهای جمهوری اسلامی ایران قدردانی کردند.
به گزارش صبح صادق درپی پیروزی مقاومت فلسطین در جنگ 12 روزه با رژیم صهیونیستی؛ سردار سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه در گفتوگوهای تلفنی جداگانه با اسماعیل هنیه، رئیس دفتر جنبش مقاومت اسلامی فلسطین(حماس) و زیاد نخاله، دبیرکل جنبش جهاد اسلامی با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای والامقام مقاومت به ویژه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و تبریک این پیروزی بزرگ به مردم مقاوم و عزتمند و مجاهدان شجاع و غیور فلسطینی، بر همراهی با مقاومت تا زوال و فروپاشی اسرائیل غاصب و تنها نگذاردن ملت فلسطین تأکید کرد.
سرلشکر سلامی در این گفتوگوهای تلفنی از پیروزی مقاومت فلسطین به عنوان معجزهای الهی و احیاکننده شرف و کرامت انسانی نام برد و اظهار کرد: «شکست اسرائیل غاصب تنها شکست صهیونیستها نبود؛ بلکه شکست آمریکا، انگلیس و رژیمهای حقیری بود که در فرآیند عادیسازی روابط با این غده سرطانی سبقت میگرفتند.»
فرمانده کل سپاه ظهور و شکلگیری فلسطین جدید، بزرگ، جهانی و با دستهای برتر را ثمره این حماسه و رخداد عظیم برشمرد و اظهار کرد: «در عرصه پیروزی اخیر مقاومت فلسطین همگان شاهد اسرائیلی رو به زوال، شکستپذیر، محوشدنی، سست و آماده فروپاشی بودند.»
وی با بیان اینکه حماسهآفرینی اخیر به صهیونیستهای غاصب فهماند که فلسطینیان مقاوم بیپناه نیستند؛ بلکه صاحب شمشیرند و نباید به آنان تعرض کرد، بر لزوم قدرتافزایی مقاومت در مسیر قوی شدن و همراهی سپاه با ملت فلسطین تا زوال و فروپاشی اسرائیل غاصب و نیزآزادی قدس شریف تأکید کرد.