ناکامی جریان اصلاحات در انتخابات 1400 و از دادن سبد آرای مردمی در آن، سبب شده است تا از یکسو نقد درون گفتمانی شکل گیرد و از سوی دیگر احزاب میانهرو و تندروی اصلاحطلب تیغ اتهام را به سمت هم بگیرند!
گزاره خبری: 1- کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران بهصورت مصداقی انتقادات خود را متوجه بیعملی سید محمد خاتمی از یکسو و رفتارهای تند و ساختارشکنانه تاجزاده از سوی دیگر کرده است. او با حمایت تلویحی از نظر شورای نگهبان در رد تاجزاده که بهصورت علنی برخی اصول جمهوری اسلامی را زیر سؤال میبرد، میگوید: «تاجزاده فقط حرف میزند. ما نمیتوانیم همزمان هم در انتخابات شرکت کنیم و هم بگوییم میخواهیم قانون اساسی را زیرورو کنیم. کسی که در انتخابات میآید میخواهد در ساختار فعلی کار کند». 2- آذر منصوری عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیز کارگزاران را به قدرتطلبی به هر قیمت متهم میکند. 3- محمدعلی وکیلی عضو لیست امید در مجلس دهم، شکست اصلاحطلبان را متوجه هر دو سوی این جبهه معارض، یعنی اصلاحطلبان افراطی و کارگزاران سازندگی میداند.
نکات تحلیلی: 1- جریانات سیاسی اصلاحطلب سالهاست که با براندازان همنوا شدهاند و برخی از آنان همچون تاجزاده علناً بیان میکند که قانون اساسی و رهبری را قبول ندارد، اما جبهه اصلاحات بهصورت یکپارچه به تندروها بهمنظور گزینههای کاندیدای ریاست جمهوری رأی میدهد؛ طبیعی است که شورای نگهبان مطابق قوانین کشور میبایست چنین افرادی را رد کند؛ بنابراین مهمترین چالش امروز اصلاحطلبان، خطکشی با جریانات تندرو و برانداز این جریان است 2- ناکارآمدی چالش دوم اصلاحطلبان است. اگرچه اکثریت این جریان تلاش داشتند تا ناکارآمدی دولت روحانی و شرایط فعلی جامعه را به نهادهای انتصابی نسبت دهند، اما شعارهای انتخاباتی آنها در سالهای 92 و 96 و وعدههایی که به سرانجام نرسید و سفره مردم را کوچکتر از قبل کرد، باعث رویگردانی مردم از این جریان شد. بهطوریکه وکیلی، مدیرمسئول روزنامه ابتکار وابسته به این جریان در این خصوص میگوید: «واقعیت آن است که حتی اگر همتی امضای خاتمی و جبهه اصلاحات را نیز میگرفت، رأی او بیش از نتیجه لیست جمهور در انتخابات شورای شهر تهران نشده و حتی ممکن بود سبدش از همین رأی فعلی نیز کوچکتر شود»