پس از پیروزی جو بایدن، ایالات متحده اعلام کرد به توافق هستهای با ایران باز خواهد گشت. بیشتر بازیگران خارجی و بخشی از جریانهای داخلی از این سیاست اعلامی بایدن برداشت خوشبینانه و فرصت جدیدی تلقی کردند. موضع افرادی مانند راب مالی که گفته بود «هدف بازگشت به برجام بدون درخواستی برای تقویت آن است»، در این خوشبینیها بیتأثیر نبود. به نظر میرسد، همین فضا سبب شد تا دولت ایران، تجربههای بد عهدی آمریکا را کم اهمیت بگیرد و بار دیگر به سیاست اعلامی آمریکا و سه کشور اروپایی برای بازگشت به برجام بدون پیش شرط، اعتماد کند. اکنون 95 روز از اولین دور مذاکرات میگذرد، اما شاهد خواستههایی از طرف آمریکاییها و اروپاییها هستیم که آینده مذاکرات را در هالهای از ابهام فرو برده است. در چنین فضایی رسانههای وابسته به غرب، تلاش دارند ایران را مقصر و مانع پیشرفت مذاکرات القا کنند. واقعیت امر چیست؟
ابراز امیدها در مذاکرات و پافشاری آمریکا بر موضع خودخواهانه
فضای کلی سه دور اول مذاکرات برجامی در وین برای همه طرفهای مذاکره مثبت و رو به پیشرفت ارزیابی میشد. اگرچه در کنگره آمریکا صداهای دیگری شنیده میشد و در کاخ سفید نیز سیگنالهای تردیدآمیزی در خصوص رفع همه تحریمها و راستیآزمایی ارسال میکردند، با وجود این، کاخ سفید، مذاکرات را تأیید و روند آن را پیشرونده توصیف میکرد. تیم ایرانی مذاکرات نیز در تمام این سه دوره میگفتند که مذاکرات در مسیر درستی قرار دارد؛ اما ارزیابیها نشان میداد که آمریکا اراده سیاسی برای رفع کامل تحریمها را ندارد، این در حالی است که نگاه تیم ایرانی این بود که اختلافات موجود قابل رفع است. همین پافشاری آمریکا، باعث شد تا در پایان دور سوم مذاکرات تصمیم گرفته شود «گروه کارشناسی ترتیبات اجرایی» را با هدف کاستن از تفاوت دیدگاهها درباره رفع تحریمها تشکیل دهند.
صریحتر شدن موضع و لحن آمریکا و طرح موضوعات جدید
چهارمین دور از مذاکرات هستهای وین بعد از وقفهای چند روزه، ظهر جمعه ۱۷ اردیبهشت ماه آغاز شد. بعد از دو هفته مذاکرات فشرده طرفین با وجود مثبت خواندن روند مذاکرات، از باقی ماندن اختلافات کلیدی میان طرفین خبر دادند. واقع امر این است که لحن خود را برای عدم برداشتن همه تحریمها، ناممکن بودن راستیآزمایی و... صریحتر کرده و اعلام کردند که «ما کار خودمان را انجام دادهایم، اما نمیدانیم ایران چقدر جدی است.» همچنین همزمان با دور چهارم مذاکرات اعلام کردند «ما کاری نداریم تحریمها مربوط به چه دوره یا چه موضوعی است ما تحریمها را از سال ۲۰۱۷ بررسی میکنیم و آمادهایم هر تحریمی را که مغایر با برجام بود، حذف کنیم و هر تحریمی را که سازگار با برجام بود، حفظ کنیم.» در همین راستا، کلید واژه آشنایی از زبان مقامات آمریکایی مبنی بر «توافقی طولانیتر و قویتر و بهتر» مطرح شد. در حالی که قبل از مذاکرات و در سه دور اول مذاکرات از این حرفها خبری نبود، اما برای اولین بار وندی شرمن در 23 اردیبهشت ماه از اروپا بابت مبنا قرار دادن برای رسیدن به توافقی طولانیتر و قویتر و بهتر جهت پرداختن به همه مسائل محل نگرانی از جانب ایران، رفتارش در منطقه موشکهای بالستیک تجارت تسلیحاتی و سوابق حقوق بشری تشکر کرد. عبارت طولانیتر و قویتر و بهتر همان جمله ترامپ است که برای حصول به آن برجام را پاره کرد و از آن خارج شد و فشار حداکثری را بر ایران تحمیل کرد. یکی دیگر از بحثهای جدیدی که آمریکاییها وارد دور چهارم مذاکرات کردند، موضوع همکاریهای آینده و وابسته کردن رفع بخشی از تحریمهای کلیدی مانند خارج کردن نام سپاه از گروه تروریستی و لغو بخشهایی از تحریمها به آنهاست. عبارت «همکاریهای آینده» جذاب است، اما حقیقت آن، برجامهای موشکی، منطقهای و حقوق بشری است.
با این حال، تیم هستهای ایران و رئیسجمهور محترم این نوع مواضع را خیلی جدی نگرفتند و با وجود شکافهای بارز بین رویکرد آمریکا با خواستههای اولیه، دور پنجم بین روزهای ۴ تا ۱۲ خرداد در پایتخت اتریش برگزار شد و پس از گذشت بیش از یک هفته گفتوگوهای فشرده، مذاکرهکنندگان اعلام کردند برای مشورت به پایتختهای خود مراجعه خواهند کرد. اگرچه در این دور از مذاکرات اعلام شد که پیشرفتهایی داشته است، اما باز همان اختلافات کلیدی علت اصلی عدم توافق شده و باعث بازگشت نمایندگان طرفین به کشورشان شد. هرچند آمریکاییها در فاصله بین دور پنجم و ششم مذاکرات، مواضع مخالف صریحتری را مطرح می کردند، دور ششم مذاکرات در روز شنبه ۲۲ خرداد آغاز شد و موضوعات اختلافی باقی مانده به گونهای بود که عراقچی در روز اول دور ششم مذاکرات گفت که به شخصه فکر نمیکنم ظرف هفته جاری ما بتوانیم به جمعبندی نهایی برسیم. پس از پایان دور ششم مشخص شد موضوعات مهم باقی مانده نیازمند تصمیمگیریهای جدی در پایتختها، به ویژه در کشورهای طرف مذاکره است. از این جا شاهد تغییرات جدیتری هستیم که اولین نشانه آن تعیین نکردن تاریخ دقیق برای دور هفتم مذاکرات بود. روند مذاکرات ششگانه به وضوح نشان میداد علت اصلی تطویل مذاکرات و قفل شدن، آمریکاییها هستند، اما در داخل کشور متأسفانه مواضع دیگر یا آدرس دیگری برای موانع به افکار عمومی مخابره میشود. جریان مطبوعاتی اصلاحطلبی عمدتا میگویند خواستههای حداكثری طرفین مانع احیای برجام است و با این بیان ایران را در کنار آمریکا جزء متهمان ردیف اول این مانع معرفی میکنند. یا مانع را به كمیته تطبیق برجام با توافق وین نسبت میدهند. یا به توجیه استنکاف آمریکا از برداشتن همه تحریمها و عدم امکان اجرای درخواست ایران برای راستی آزمایی پرداخته، میگویند «برای آمریکا در شرایط فعلی حتی امكان تبدیل این توافق به معاهده از سوی آمریكا هم واقعا وجود ندارد. آقای بایدن نمیتواند دوسوم كنگره را قانع كند كه با برجام موافقت كنند.» در همین شرایط رئیسجمهور نیز آدرس غلط می دهند و میگوید. «اگر بوروکراسی نبود تحریمها تمام شده بود.»
آمریکا چه چیزهای را حاضر نیست بپذیرد؟!
شش دور مذاکرات و گذشت 95 روز از مذاکرات برای هر ناظری کافی است که نتیجه بگیرد چه چیزهای را آمریکا در مذاکرات حاضر نیست بپذیرد و چه چیزی را خواستار افزوده شدن بر محتوای مذاکرات است. اولین مورد رفع همه تحریمهای 1700 است. «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در گزارش خود به کمیته سنا صریحا گفت، حتی اگر تهران و واشنگتن به توافق هستهای بازگردند، صدها تحریم آمریکا علیه تهران پابرجا خواهد ماند. دومین مورد «راستیآزمایی لغو تحریمها» است. که مجلس شورای اسلامی اعلام کرد، حداقل سه تا شش ماه زمان نیاز دارد. آمریکا و اروپا حاضر نیستند که ایران سانتریفیوژهای پیشرفته داشته باشد. آمریکا و اروپا خواستار تخریب سانتریفیوژهای نسل جدید ایران شدهاند. آنها همچنین حاضر نیستند محدودیتهای تسلیحاتی و موشکی ایران در 2023 برداشته شود. آمریکا و اروپا پافشاری دارند که توافق طولانیتر شود؛ یعنی بخشهایی که زمانش تمام میشود، تمدید شود. آنها اصرار دارند که برجام قویتر شود، یعنی علاوه بر محدودسازی سیاست هستهای ایران، جهتگیریهای سیاست خارجی در منطقه و سیاست دفاعی ایران در زمینه موشکی نیز محدودسازی صورت گیرد.
عدم تمکینها و طرح خواستهها از سوی آمریکا، پیشبینی رهبر معظم انقلاب را تأیید میکند که در فروردین ماه 1400 فرموده بودند: «اینکه آمریکاییهای دائم اسم مذاکره را میآورند... این جور نیست که آمریکا بخواهد مذاکره کند تا اینکه یک حرف حقّی را قبول کند؛ نه، میخواهد مذاکره کند تا یک حرف باطلی را تحمیل کند! اصلاً کار او این جوری است.»
آیا با سناریوی فریب روبهرو بوده و هستیم؟
رفتار و مواضع آمریکا از ابتدای شروع دولت بایدن تاکنون را در کنار هم قرار میدهم، این سؤال را به ذهن متبادر و مآلاً این گمانه را تقویت میکند که آیا ایران از ابتدا با سناریوی فریب روبهرو بود؟ فرضیه این است که بایدن و تیم او برجام را توافق خوب، ولی ناقص میدانند، اما راهی را که ترامپ رفت، شکست خورده دانسته و تنها راه را بازگشت به برجام با کمترین هزینه میدانند تا ضمن محدود نگه داشتن برنامه هستهای ایران، شرایط جدیدی را فراهم کنند تا همه هدفهایی که ترامپ نتوانست، محقق سازند. از این رو، سیاست اعلامی کاخ سفید برای بازگشت به برجام و احیای آن، نوعی عملیات فریب برای دستیابی به چند هدف مقدماتی و سپس سوار شدن بر شرایط ناشی از هدفهای مقدماتی جهت تحقق اهداف نهایی است که تحمیل برجامهای جدید با ماهیت مهار نرم در همه ابعاد قدرت ایران است. آنها برای رسیدن به اهداف خود گامهای زیر را دنبال کرده و در برخی از آنها موفق شدهاند. برخی از هدف های مرحله اول مقدماتی که تاکنون انجام داده شد، عبارتند از: 1ـ نشان دادن جدیت برای بازگشت به برجام، 2ـ نشان دادن حسن نیت ظاهری و فریبنده برای رفع همه تحریمها، 3ـ موجه جلوه دادن مخالفتهای آمریکا با خواستههای ایران در نحوه بازگشت به برجام و غیر معقول نشان دادن خواستههای ایران، 4ـ ایجاد انسجام داخلی آمریکا و تداوم همراهسازی اروپاییها با کاخ سفید و 5ـ انداختن توپ در زمین ایران. این موضع وزیر خارجه آمریکا مؤید این نکته است که گفت: «ما دستکم شاهد پیشرفت در نشان دادن جدیت تلاش آمریکا برای بازگشت به تبعیت دوجانبه از برجام بودهایم و مشخصاً، ببینیم آیا ایران مایل است و قادر است تصمیمات لازم مربوط به خود را برای بازگشت به تبعیت از برجام بگیرد» یا وزیر خارجه فرانسه گفت: «نیاز به تصمیم قوی و شجاعانه از طرف مقامات جدید ایران دارد» مهمترین مرحله دوم مقدماتی، القای فروپاشی برجام به خاطر رفتار ایران. اعلام وزیر خارجه آمریکا مبنی بر اینکه تاریخ خروج آمریکا از برجام نزدیک است یا بیانیه تهدیدآمیز تروئیکای اروپایی و بازیهای غیر فنی دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای این است که روسیه و چین را با خواستههای خود همراه سازند و گروه 1+4 برای فشار بر ایران تبدیل نمایند به گونهای که ایران مقصر و مانع مذاکرات است.
عاقبت داستان
گرچه آمریکاییها تلاش دارند با سناریوی بالا برجام چدنی ترامپ را در قالب برجام مخملی بایدن به ایران تحمیل کنند، ولی آنچه تعیینکننده بازی نهایی است، موازنه قدرت است. ایران اگرچه به دلیل سوء مدیریتها مشکلات اقتصادی عدیدهای دارد، اما شرایط به نفع ایران است. یکی از مهمترین قدرت، توانمندی هستهای است. ارتقای غنیسازی از 5 درصد به 60 درصد، انباشت سه هزار و 241 کیلوگرم اورانیوم غنی شده، وجود سانتریفیوژهای پیشرفته و راهاندازی آنها و خصوصا تولید فلز اورانیوم سیلیساید این پیام راهبردی را به آمریکا فرستاد که عاقبت مسیر مخملی بایدن نیز همان راه چدنی ترامپ است که خود معترف به شکست آن هستند. «و مكروا و مکرالله والله خیر الماكرین»