«جن ساکی» سخنگوی کاخ سفید تصریح کرد: «آمریکا دیگر هیچ مأموریت نظامی تعریفشدهای در افغانستان نخواهد داشت. ما نتوانستیم پیروز نبرد نظامی افغانستان باشیم». این جمله حقیقت شکست آمریکا پس از 20 سال اشغالگری و میلیاردها دلار هزینه بیحاصل در افغانستان و مضاف بر آن، در کل منطقه را نشان میدهد؛ اما تمام واقعیت صحنه روابط بینالملل و جبهه سلطه و مقاومت در منطقه غرب آسیا نیست. آنچه واقعیت حضور اشغالگرانه آمریکا و کشورهای غربی برای منطقه است؛ خسارتهای بیشمار مادی به زیرساختها، تضییع منافع ملتها، عقبماندگی علمی و صنعتی کشورها و تلفات انسانی خارج از شمارش است که تا سالها ادامه خواهد داشت. بااینهمه، هنوز آمریکا تمام علایق خود را از این منطقه استراتژیک نبریده است. تأمل در نکات زیر روشنگر سیاست خارجی دولت بایدن در آرایش جدید منطقه است:
نکات تحلیلی: 1- عمده نیروهای آمریکا از افغانستان خارج شدهاند اما بهجای آن بسترها و زمینههای بحران ازجمله جنگ داخلی در افغانستان و کل منطقه پهن شده است تا به نیابت همان کارکردهای اشغالگری و سلطهجویی آمریکا که درنهایت سایش توان مادی و معنوی جهان اسلام است، پی گرفته شود. 2- اینکه با توسل به بحرانسازیها بهگونهای وانمود میشود که امنیت افغانستان و عراق و کل منطقه تنها با حضور آمریکا تأمین میشود و کسانی هستند که در این کشورها همین را تکرار میکنند، نشان میدهد که بسیار لازم است از حیث فکری به تبعات ویرانگر اشغالگری، توجه و برای مردم این مناطق تبیین و تعمیق شود. بساط اشغالگری زمانی جمع میشود که بزرگترین عامل ناامنی نتواند خود را عامل امنیت جا بزند. 3- امنیت منطقه تنها به دست کنشگران و بازیگران منطقه تأمین میشود. امنیت افغانستان زمانی تأمین میشود که همه گروههای افغانی با یکدیگر مذاکره کنند و به الگویی بومی برای تشکیل دولت و ساختار سیاسی جدید با لحاظ حقوق همه مردم افغانستان نائل شوند.
نکته راهبردی: آمریکا راهبرد «جنگ داخلی و نیابتی» در منطقه را جایگزین راهبرد «حمله و اشغال نظامی مستقیم» قرار داده است تا هم هزینهها را مدیریت کند و هم تمرکز راهبردی خود را با حفظ بحران در منطقه، معطوف به شرق نماید. افزایش هزینههای دفاعی- امنیتی جمهوری اسلامی ایران هم از پیامدهای این اقدام است. ازاینرو، فعالیتها و اقدامات اخیر دستگاه دیپلماسی کشورمان در زمینه ابتکار حل بحران افغانستان از طریق برگزاری نشست میان طرفهای مختلف افغانی، اقدام مناسبی است که تا حصول نتیجه و برقراری ثبات و آرامش در کل منطقه باید تداوم یابد.