اگر چه شاید موضوع مرغ و تخممرغ یا کمبود و گرانی محصولات پروتئینی، مانند ماههای گذشته در سطح مردم و رسانهها مطرح نبوده و مباحث مربوط به آن اندکی فروکش کرده باشد؛ اما گفتوگو با کارشناسان این حوزه میگوید نحوه عملکرد دولت دوازدهم به گونهای بوده که این مشکلات همچنان ادامه داشته و کمبود و گرانی این محصولات حداقل طی ماههای آینده نیز تداوم خواهد داشت. صبح صادق در گفتوگویی با دکتر حسن مهربانی یگانه، استاد دانشگاه تهران و دبیر سابق انجمن جوجه یک روزه این موضوع را بررسی کرده است.
ابتدا اگر ممکن است تصویری از عملکرد دولت یازدهم و دوازدهم در حوزه تولید محصولات پروتئینی داشته باشید. با توجه به مشکلاتی که کشور طی سالهای اخیر در حوزه مرغ و تخممرغ داشته، شرایط امروز ما چگونه است؟
طی سالهای 1392 تا 1397 با مشکل چندانی در بخش صنعت طیور مواجه نبودیم، اما در دو سال اخیر، شاهد بحرانهای خیلی جدی در این بخش بودیم. به گونهای که در سال 1399 بحران جدی را در حوزه صنعت طیور از سر گذراندیم و زیان زیادی به تولیدکنندگان کشور وارد شد. هیچگاه به این بازار توجه نشده و با اینکه کشور ما زیرساختهای مورد نیاز تولید را داشته، اما هیچوقت نتوانسته از بازار محصولات کشاورزی در اطراف ایران، سهم قابلتوجهی را به خود اختصاص دهد. بنابراین ما در صادرات موفق نبودهایم. این موضوع منحصر به دولت آقای روحانی نبوده و دولتهای گذشته نیز همواره فکر کردهاند که میتوانند بازار را از بیرون مدیریت و مسائل آن را حلوفصل کرد، اما هرگز موفق نبودهاند. این بازار مدیریت خاص خود را دارد که اگر به آن توجه نکنیم، حتماً با مشکل مواجه میشویم. برای نمونه، اگر خاطرتان باشد در بهار گذشته قیمتها آنقد زیانبار بود که جوجهکُشی اتفاق افتاد. قیمت جوجه آن مقطع حدود ۷۰۰ـ۶۰۰ تومان بود، اما این رقم الان حدود ۶۰۰۰ تومان است؛ یعنی از سال گذشته تا امروز، قیمت جوجه حدود ده برابر شده است.
چرا این اتفاق افتاده است؟
آمارها به ما میگویند ظرف ده سال گذشته، کمترین جوجه مادر در این مدت، یعنی در سال ۱۳۹۹ ریخته شده است. به گونهای که انتظار داریم در سال ۱۴۰۰، با کمبود مواجه شویم؛ یعنی کشور ما که جزء هشت کشور اول دنیا در میزان تولید مرغ بوده و توان صادراتی داشته، امروز به دلیل سوءمدیریت و ناتوانی در تحلیل تولید و بازار، مجبور شده از سایر کشورها، تخممرغ نطفهدار یا مرغ وارد کند.
موضوع بعدی این است که درباره تعیین قیمت کالاهایی مانند مرغ و گوشت و... همواره اختلافی بین وزارت کشاورزی و صمت وجود دارد؛ به نظرتان متولی تنظیم بازار کدام وزارتخانه است؟
قطعاً تصمیمات دولت در هر حوزهای باید در یک سازمان و مجموعه اتخاذ شود، اینکه معاونت امور دام مدعی است ما متولی تولید هستیم و وزارت صمت وظیفهاش را به درستی انجام نداده یا تعزیرات و ستاد تنظیم بازار باید وضعیت را مدیریت میکردند و...، بهنوعی فرار از مسئولیت و پاسخگویی است. وقتی یک کار به دو مجموعه متفاوت با مدیریتهای متفاوت واگذار میشود، هرکسی کمبود و گرفتاری را به دوش دیگری میاندازد. به اعتقاد من اگر تصمیمات در یک سازمان، وزارتخانه یا مجموعه گرفته میشد، خیلی راحتتر میشد مطالبه کرد. بر اساس نتایج آمارگیری طیور در کشتارگاههای کشور در زمستان سال 1399 که مرکز آمار آن را منتشر کرده و ربطی به وزارت صمت یا وزارت جهاد کشاورزی ندارد، در مجموع، در سه ماه زمستان ۱۳۹۹، حدود ۴۶۰ هزار تن مرغ در کشتارگاهها استحصال شده، در حالی که اگر شما ادعای جوجهریزی و ادعای تولید را از معاونت امور دام جهاد کشاورزی بخواهید، عدد ۴۶۰ هزار تن این گزارش را بالای ۶۰۰ هزار تن اعلام میکند؛ این یعنی اصلا آمار مشخصی وجود ندارد. ما ابتدا باید بازگردیم و یک بازبینی جدی در تولید آمار و ارقام داشته باشیم. بارها در گفتوگوهایی که داشتم، اعلام کردم که ما در سال 1400 چیزی حدود دویست میلیون جوجه گوشتی کم داریم، برای همین هم الآن مرتب داریم تخممرغ نطفهدار و جوجه گوشتی وارد میکنیم؛ اما طبیعتاً اینطور نیست که مثلاً کشوری مانند ترکیه، دویست میلیون جوجه گوشتی برای ما کنار گذاشته باشد که بخواهد کمبود ما را جبران کند. به نظرم ما تا پایان آبان ماه با یک شیب نزولی در تولید روبهرو خواهیم بود و این وارداتی هم که الآن، کموبیش صحبت آن است، چندان مؤثر نخواهد بود. دولت دوازدهم تا کمتر از 20 روز دیگر به اتمام میرسد و کار دولت جدید آغاز میشود، باید به مباحث علمی، فنی و عقلانی این صنعت توجه جدی شود. تصمیمات اتخاد شده نمیتواند سلیقهای و مثلا به سلیقه فلان مسئول یا معاون وزیر باشد.
ممکن است مصداقی بفرمایید؟
برای نمونه، یکی از تصمیمات بسیار سلیقهای و رنجآوری که در این صنعت گرفته شده، این بود که به بیش از ۷۰۰ کارخانه تولید خوراک دام و طیور نهاده ندهند و نهادهها را مستقیم به خود مرغدار یا کسی که تخممرغ تولید میکند یا کسی که جوجه تولید میکند، بدهند. اولین ضرر و زیان این تصمیم، این است که محصول و خوراکی که در مزارع ساخته میشود، نسبت به خوراک استانداردی که در کارخانهها ساخته میشود، از ضریب تبدیل نامطلوبتری برخوردار خواهد بود. سرمایههای بسیار سنگینی در صنعت تولید خوراک گذاشته شده که این سرمایهها بلاتکلیف رها شدهاند. اگر بنا باشد به آنها هیچگونه نهادهای داده نشود، اولین ضرر این کار این است که مرغدار، خوراکی را خواهد ساخت که این خوراک از کیفیتی مطلوب، برای موجودات بسیار حساس امروز برخوردار نیست. دومین آسیب این است که بالاخره این کارخانهها در کشور، با مجوزهای رسمی ساخته شدهاند و طبیعتاً سرمایههای این کشور هستند. اگر شما امروز کارخانههای نسبتاً متوسط را حدود صد میلیارد تومان قیمتگذاری کنید، این کارخانهها چیزی حدود 60 هزار میلیارد تومان، سرمایه ثابت روی زمین هستند که دارند خاک میخورند. این یکی از گرفتاریهایی است که دولت آقای رئیسی، باید تکلیف آن را روشن کند. ما هرچه به سمت دولتی کردن پیش برویم، اختلال در درون این صنعت را افزایش میدهیم. شک نکنید که رابطه مستقیمی بین میزان دخالت دولت در صنعتی که خردهمالکی است، با اخلال و اختلال در درون سیستم وجود دارد. وگرنه چطور میشود ذرتی که باید حدود ۷۰۰ـ۶۰۰ تومان فروخته شود در بازار آزاد به قیمت ۵ـ۴ هزار تومان میرسد! یکبار باید مسئولان دولتی از خودشان بپرسند که ما داریم چهکار میکنیم که این مقدار اختلال در صنعت ایجاد شده است؟ در گذشته هم این واردات انجام میشد؛ ولی چرا چنین اتفاقاتی نمیافتاد؟
به نظرتان کشور قابلیت خوداتکایی در تأمین و تولید نهادههای دامی را دارد؟
ببینید بالاخره ما در سال به حدود چهار میلیون تن کنجاله سویا نیاز داریم که یا بهصورت کنجاله یا بهصورت دانه وارد کشور میشود. از طرفی به بیش از نه میلیون تن ذرت نیاز داریم که یا از کشورهای آمریکای لاتین یا روسیه و اکراین وارد میکنیم. اینها، کالاهای آببر هستند و مصرف آبشان بالاست. اگر بنا شود تمام اینها در داخل کشور تولید شوند، باید بتوانیم مشکل آب مورد نیاز آنها را نیز مدیریت کنیم. مشکل مدیریت آب، مشکل سادهای نیست که همینطوری بتوانیم انجام دهیم. من فکر میکنم وزارت جهاد باید با تدبیر روی الگوی کشت کشاورزی کار کند. این طور نباشد که ما ناگهان اعلام کنیم در ذرت و سویا، خودکفا شدهایم؛ یعنی تحقق این هدف به این راحتیها یا همین طوری نیست. اما با مطالعه روی الگوی کشت و با برنامهریزی میتوانیم به آن نقطه هم برسیم. برای نمونه، ما الآن این مقدار هندوانه که یک محصول آببر است، تولید میکنیم حالا کسی هم هندوانه نخورد، اشکالی پیش نمیآید؛ ولی اگر ذرت و سویا نباشد، دامهای ما گرسنه میمانند و ما نمیتوانیم از پروتئینهای حیوانی استفاده کنیم. بنابراین باید حداقل الگوی کشت را بررسی کنیم و بهتدریج و با تدبیر کار را جلو ببریم. همان طور که گفتم ما جزء هفت، هشت تولیدکننده بزرگ دنیا در تولید مرغ و تخممرغ هستیم. خب این مرغها خوراک میخواهند. اگر بنا باشد نامی از خودکفایی بیاید، باید بسیار عاقلانه و عالمانه به تغییر الگوی کشت بیندیشیم و متخصصان در این زمینه نظر دهند که آیا ما میتوانیم الگوی کشتمان را بهسادگی تغییر دهیم؟ اصلاً کشور چنین ظرفیتی چه از نظر آب و چه از نظر زمینهای تحت کشت دارد یا نه؟ بنابراین به نظرم وزیر کشاورزی در دولت سیزدهم حداقل باید در یکی، دو مورد از مسائل عمده بخش کشاورزی تخصص و فهم کارشناسی بالایی داشته باشد. اگر چه وزارت یک پست سیاسی است، اما قبل از هر چیزی وزیر این حوزه باید فهم کارشناسی داشته باشد و خودش قادر به درک مسائل کارشناسی، فنی و علمی باشد.