روزنامه کیهان **
گزارشی که ارائه آن ضروری است!/حسین شریعتمداری
الف- کمتر از دو هفته به پایان دوره ۸ ساله دولت آقای روحانی (دولتهای یازدهم و دوازدهم) و آغاز به کار دولت سیزدهم به ریاست آقای رئیسی باقیمانده است. آنچه در این جابجایی نباید و نمیتواند نادیده گرفته شود اینکه جناب روحانی دولت را با چه خصوصیاتی به آقای رئیسی تحویل میدهد و طی ۸ سالی که بر کرسی ریاست قوه مجریه نشسته بودند، با امکانات، ظرفیتها، بیتالمال و همه فرصتهایی که در اختیار داشتهاند چه کردهاند؟ این ارزیابی از آنجا ضروری است که علاوهبر رئیسجمهور منتخب، مردم نیز باید از کارنامه دولتی که ۸سال بر قوه مجریه، یعنی با اهمیتترین، پُراختیارترین و تعیینکنندهترین قوه از قوای سهگانه کشور حاکم بوده است، با خبر باشند. از این روی پیشنهاد میشود و لازم است که جناب رئیسی از آقای روحانی بخواهند گزارشی مستند و مبتنی بر آمار و ارقام واقعی از شرایط کنونی و دستاوردها و یا از دستدادهای دولت به جناب ایشان ارائه کنند. دولت جناب روحانی نباید از این درخواست که طبیعی و منطقی و قانونی است شانه خالی کنند و یا، آن را به حساب بیاعتمادی به دولت خود بنویسند! درخواستی است دوستانه و خیرخواهانه.
ب- حالا به چند نمونه از ادعاهای دولت کنونی که فقط اندکی از بسیارها و مشتی از خروارهاست نگاهی بیندازید؛
۱- در این ۷ سال که از عمر دولت ما گذشته است، به اکثر آن وعدههایی که به مردم دادیم عمل کردیم. وعده ما به مردم اعتدال، تعامل سازنده با جهان، رفع تحریمها و رساندن مردم به حقوق حَقهشان، بود. همچنین حق هستهای را به عنوان یک حق قانونی برای ملت ایران تأیید کردیم و از سال ۹۴ به بعد فعالیت هستهای ما قانونی بود. همچنین کشور را از PMD و شرایط سخت آژانس رهاندیم! (رئیسجمهور - ۲۴ آذر ۹۹).
۲- این طور شد که به وین آمدند و ایستادند و مذاکره میکنند و قبول دارند که تمام تحریمهای اصلی را برخواهند داشت. الان بحثهایی که میکنیم روی جزئیات ریز و موارد جزئی است والا آن مسائل اصلی از جمله، تحریم نفت و تحریم پتروشیمی و تحریم کشتیرانی و بیمه و بانک مرکزی و بانکها را قبول کردند این چیزها تمام شده است یعنی گام اصلی و بزرگ را برداشتهایم و توافق اصلی انجام شده البته مواردی هم هست که بحث میکنیم برای اینکه به توافق نهایی برسیم، اما کار را دولت انجام داد. (رئیسجمهور - ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰)
۳- من دو، سه ماه پیش تمام ذهنم مشغول این بود که آیا این دولت و ما میتوانیم. ما دو بیل میخواستیم یک بیل برای اینکه به کمر کرونا بزنیم یک بیل هم میخواستیم به کمر تحریم بزنیم. من همیشه فکر میکردم این دو بیل را پیدا کنیم و این دو بیل را پیدا کردیم و به کمر هر دو زدیم!(آقای روحانی - ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰)
۴- اینکه میگفتیم هم سانتریفیوژها میتواند بچرخد و هم زندگی مردم، در عمل محقق شد و طی سال ۹۵ و ۹۶ و ابتدای سال ۹۷ تورم یک رقمی داشتیم که در تاریخ کشور سابقه نداشته است. همچنین در سال ۹۵ شاهد رشد اقتصادی ۲ رقمی بودیم و در دنیا رتبه اول را داشتیم. این اقدامات بزرگ در سایه مذاکره و تعامل سازنده حاصل شد و هر کسی حرف دیگری بزند، دروغ میگوید.
امروز یک سفره آمادهای است، باید در باز شود و بیایند مردم کنار سفره قرار بگیرند. سفره آماده است کار آماده شده است! (رئیسجمهور - ۲۳ تیر ماه ۱۴۰۰)
۵- به عنوان رئیس دولت به مردم اعلام میکنم تحریم شکسته شده است و اگر همه با هم متحد باشیم به زودی تحریم برداشته میشود و طرف ما میداند راهی جز بازگشت به قانون، مقررات و تعهدات خود و موافقتنامه برجام وجود ندارد! (روحانی - ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰).
۶- ما کشور را بدون نفت اداره کردیم. یک نفر این را نگفت، که به دولت خسته نباشید بگوید که بعد از صد سال که نفت کشور کشف شده برای اولین بار در تاریخ، ایران را بدون پول نفت اداره کردید! (۲ تیر ۱۴۰۰).
۷- در صنعت یک حرکت خوب و بزرگ انجام شده و این حرکت خوب در صنعت افتخارآمیز است، وقتی میگوییم مصرف برق بالا رفته گاهی خوشحالکننده است وقتی میگویند در بخش صنعت، مصرف برق زیاد شده خوشحالکننده است یعنی صنعت توسعه پیدا کرده است. وقتی مصرف برق صنعت ما امسال نسبت به پارسال ۱۰ درصد بالا رفته است معنای آن این است که صنعت توسعه پیدا کرده است و افتخار میکنیم! (رئیسجمهور- ۱۶ تیر ۱۴۰۰).
و دهها -و شاید صدها- نمونه دیگر از این دست که از سوی رئیسجمهور محترم ادعا شده است، ولی با واقعیات محسوس و مستند همخوانی ندارد. از این روی راستیآزمایی آن قبل از تحویل دولت ضروری است و راهکار فوری و فوتی ارائه گزارشی مستند و متکی بر آمار و ارقام واقعی از سوی دولت کنونی به دولت سیزدهم است.
ج- صندوق توسعه ملی با دو مأموریت اصلی تاسیس شده است. اول آنکه بخشی از درآمد حاصل از صادرات نفت، گاز و فرآوردههای نفتی به ثروتهای ماندگار، مولد و زاینده تبدیل شده و سهم نسلهای آینده از این منابع خدادادی حفظ شود و دوم اینکه، بودجه جاری دولتها به تدریج از این منابع که آثار مخرب در شاخصها و متغیرهای کلان اقتصادی دارند، رهایی یابد. با این توضیح به سراغ بخشی از برداشتهای دولت آقای روحانی از این صندوق استراتژیک که در رسانهها منتشر شده است میرویم. بخوانید!
- طرح آبیاری تحت فشار و نوین ۱۰۰ میلیون یورو
- آبخیزداری و آبخوانداری ۱۰۰ میلیون یورو
- مقابله با اثرات مخرب ریزگردها ۲۰ میلیون یورو
- تجهیزات آزمایشگاهی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تا سقف ۳۰ میلیون یورو
- طرحهای نوآورانه جهاد دانشگاهی تا سقف ۱۵ میلیون یورو
- طرحهای نوآورانه معاونت علمی و فناوری رئیسجمهور تا سقف ۷۰ میلیون یورو
- سازمان صدا و سیما در اجرای ماده ۹۳ قانون برنامه ششم و توسعه کمی و کیفی برنامههای تولیدی، پویانمایی، مستند، فیلم و سریال تا سقف ۱۵۰ میلیون یورو
- طرحهای آبرسانی روستایی و عشایری و توسعه شبکههای آن تا سقف ۱۰۰ میلیون یورو
- شرکتهای دانشبنیان معاونت علمی و فناوری رئیسجمهور تا سقف ۳۵ میلیون یورو
- کارخانههای نوآوری معاونت علمی و فناوری رئیسجمهور تا سقف ۲۵ میلیون یورو
- افزایش سرمایه دولت در صندوق ضمانت صادرات تا سقف ۱۰۰ میلیون یورو
- طرح فاضلاب شهر اهواز تا سقف ۵۰ میلیون یورو.
دولت محترم کنونی باید گزارش مستندی از محل هزینه این مبالغ کلان ارائه بدهد. به عنوان مثال توضیح درباره مبالغ کلانی که برای طرحهای آبرسانی به روستاها (مثلاً خوزستان) برداشت شده است که موضوع مهم این روزهاست!
د- گرانی افسارگسیخته کالا و خدمات مورد نیاز مردم. چوب حراج به بیتالمال و تعطیلی صدها کارخانه و مراکز تولید. کاهش دهها برابری و نزدیک به سقوط ارزش پول ملی. سرازیر کردن ۳۰ میلیارد دلار ارز و ۶۰ تن طلا به حلقوم مفسدان و رانتخواران. افزایش ۸ برابری قیمت مسکن، تنزل ۶ رتبهای اقتصاد کشور از هجدهمین رتبه در اقتصاد دنیا. شکستن رکوردهای تورم، رکود و ضریب جینی و گسترش فقر و بیکاری و فاصله طبقاتی؛ و از سوی دیگر؛ تاسیسات هستهای کشور را به مرز نابودی کشاندند و پیشرفت هستهای را متوقف کردند. قرار بود در مذاکرات هستهای تحریمها را لغو کنند، ولی نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد بلکه به علت نابلدی، نفوذ عوامل دشمن و گرایش به سازش، صدها تحریم دیگر نیز به آن اضافه کردند. نقدینگی را که میتوانست و باید روانه عرصه تولید شده و باعث کسب و کار شود، از ۴۳۰ هزار میلیارد تومان به ۳۷۰۰ هزار میلیارد تومان افزایش دادند و تولید و کسب و کار را با رکود شدید و بیسابقه (و نه کمسابقه) روبهرو کردند. کشور را از خودکفایی در تولید گندم و گوشت قرمز و گوشت مرغ به واردات این اقلام ضروری و معیشتی مردم کشاندند. با دیپلماسی انفعالی، راه را برای باجخواهی دشمنان باز کردند و امنیت و اقتدار کشور را به مخاطره انداختند و ...
این موارد ناهنجار و پلشت از کجا پدید آمده و این بار سنگین و کمرشکن چرا و به چه علت بر گرده مردم تحمیل شده است؟! و ... اینها از جمله مواردی است که دولت محترم باید گزارش مستندی از آن به ریاست محترم دولت سیزدهم ارائه کند.
هـ- و بالاخره ارائه یک گزارش شسته و روفته اولاً به دلایل یاد شده بسیار ضروری و گرهگشاست و ثانیاً کار دشواری نیست و صد البته بر کلیگوییهای غیر قابل ارزیابی و گُنگ ترجیح دارد و ثالثاً سندی ماندگار در تاریخ ایران اسلامی خواهد بود.
********************
روزنامه وطن امروز**
مردگان متحرک علیه قهرمان/علی هدایتی
کسب مدال طلای المپیک توسط جواد فروغی در این روزهای سخت، موجی از شادی را در میان ملت ایران به وجود آورد. با این حال، اما همزمان با خوشحالی مردم ایران، عدهای نیز در خارج از مرزها بشدت ناراحت شدند. دلیل اصلی این شبکهها، خوشحالی مردم ایران است. این شبکههای رسانهای و عوامل میدانی که تلاش میکنند فضایی سیاه و یأسآلود از ایران نمایش دهند، هر نوع موفقیت مردم ایران در عرصههای مختلف را خلاف و باطلکننده مقاصد خود میدانند.
به گزارش «وطنامروز»، در همین راستا شبکهها و رسانههای فارسیزبان وابسته به دربار سعودی نهتنها از انتشار خبر کسب مدال طلا توسط فروغی خودداری کردند، بلکه حتی عوامل این شبکهها در فضای مجازی تلاش کردند این قهرمانی و شادی را تحتالشعاع قرار دهند. خبرنگاران و مواجببگیران سعودی که پیش از این سابقه حمایت از تروریستهای وهابی و داعش را در کارنامه خود ثبت کردهاند، اینجا نیز به سوابق پرافتخار فروغی در خدمترسانی به مدافعان حرم اشاره کرده و به این بهانه سعی کردند به زعم خود خوشحالی مردم ایران را زیر سوال ببرند.
تلویزیون وابسته به پسمانده پهلوی نیز در این باره همانند رسانه دربار سعودی اقدام کرد و عوامل این شبکه تلویزیونی، حضور فروغی در بیمارستان «بقیه.. الله» وابسته به سپاه را بهانهای برای مقابله با شادی مردم ایران قرار دادند. برخی توئیتهای عوامل شبکه «من و تو» علیه فروغی نیز در فضای مجازی مورد استهزای طیفهای مختلف ایرانی قرار گرفت و عمده مخاطبان از ناراحتی عوامل این شبکه نسبت به شادی و خوشحالی مردم، ابراز انزجار کردند.
اما اوج حماقت جریان بیوطن، مربوط به توئیتهای یک زن آمریکایی- ایرانی بود که اوج بیوطنی و ایران ستیزی این جماعت را نشان داد. م. علینژاد که در دولت ترامپ پروژهبگیر رله کردن تحریمهای ضدبشری علیه مردم ایران در تلویزیون صدای آمریکا بود و اخیرا نمایش متعفن ربایش را روی پرده برد، در توئیتی تاسفآور نوشت طلای جواد فروغی باید از او پس گرفته شود، چراکه وی پرستار بیمارستان سپاه پاسداران است و مدتی در سوریه در جبهه نبرد علیه تروریستهای داعش خدمت کرده است. این توئیت به وضوح میزان حماقت جریان پروژهبگیر و بیوطن و ایرانستیز را برای مردم ایران آشکار کرد؛ جریان بیاعتباری که هویت خود را از دست داده و به مردگان متحرکی در خدمت دشمنان ایران تبدیل شدهاند.
********************
روزنامه خراسان**
لبنان؛ آوردگاه جدید غرب و شرق؟/احمد کاظم زاده
لبنان و خاورمیانه دوباره آبستن تحولات جدیدی است. سعد حریری پس از گذشت نزدیک به ۹ ماه از پذیرش ماموریت تشکیل کابینه لبنان، انصراف خود را از این مأموریت اعلام کرد تا با دادن آدرس غلط درباره چرایی این انصراف، دور جدیدی از ناآرامیها در این کشور را رقم بزند. همزمان، برخی تحلیلگران از تلاشهایی برای بین المللی کردن بحران لبنان یا بردن این کشور به زیر فصل ۷ منشور ملل متحد سخن میگویند. تحلیلگران همچنین با اشاره به این تلاشها از پیشنهاد فرانسه برای برگزاری کمک بین المللی به لبنان در ۴ اوت برابر با ۲۲ مردادماه آینده به عنوان شاخصی در این زمینه نام میبرند، اما چند نکته در این جا وجود دارد که در این احتمال تردید ایجاد میکند:نخست این که هدف از برگزاری کنفرانس بین المللی فرانسه کمک به کاستن از بار مشکلات اقتصادی مردم لبنان اعلام شده که به دلیل تحریمهای اعمال شده در دوره ترامپ و استمرار آنها در دوره بایدن بی سابقهترین فشارها و جنایات اقتصادی را بر دولت و به ویژه مردم لبنان تحمیل کرده است و با فقیر کردن دو سوم مردم لبنان موقعیت فرانسه را در این کشور بیش از پیش تضعیف کرده و به مخاطره انداخته است. از یک سو فرانسه که به دنبال بازگشت به غرب آسیاست تلاش کرد از انفجار بیروت و بحران سیاسی و اقتصادی پیش آمده برای اهداف بلند مدت خویش بهره گیرد. از سوی دیگر آمریکا به همراه شرکای منطقهای خود همچون امارات، عربستان و ترکیه کوشیدند از لبنان به عنوان بستری برای به شکست کشاندن رقبایی همچون فرانسه بهره بگیرند. این رقابت به دلیل عدم مسئولیتپذیری آمریکا و فرانسه و اعتیاد آنان به تحریم و فشار برای رسیدن به مقاصد خود منجر به معلق ماندن وعده حمایتهای مالی ادعایی این کشورها به لبنان و برقراری تحریمهای جدید با ادعای مقابله با حزبا... شد. بر این اساس به نظر میرسد یکی از اهداف فرانسه از برگزاری این کنفرانس یا از رایزنیهای اخیر برای خارج کردن این کشور از خلأ سیاسی جلوگیری از ادامه تضعیف موقعیت این کشور بوده است و اگر بنا باشد بحران تشدید یا روند تحولات به جنگ کشیده شود در این صورت این موقعیت نه تنها تقویت نخواهد شد بلکه چه بسا ضعیفتر هم خواهد شد و همچنان که در عراق و سوریه مشاهده شد به هر میزانی که آمریکا در کشورهایی که قبلا فرانسه حضور و نفوذ داشته ورود کرده از نقش و جایگاه این کشور کاسته شده است. دوم این که اگر به فرض بحران سیاسی لبنان بین المللی شود و حتی زیر فصل ۷ قرار گیرد در این صورت لبنان به عرصه جولانگاه شرق و غرب یعنی چین و روسیه از یک سو و فرانسه، انگلیس و آمریکا از دیگر سو تبدیل خواهد شد و باز همچنان که درباره سوریه دیده شد در نهایت به افزایش نقش و حضور روسیه و چین خواهد انجامید و به تبع آن از نقش و نفوذ کشورهای غربی از جمله فرانسه کاسته خواهد شد به ویژه آن که اکنون در بین دولت و حتی مسئولان لبنانی این انگیزه ایجاد شده است که برای رهایی از فشارهای حداکثری آمریکا سیاست نگاه به شرق را در سیاست خارجی اتخاذ کنند و متقابلا در هر دو کشور روسیه و چین نیز این انگیزه و تمایل وجود دارد که از لبنان و موقعیت بی نظیر این کشور در ساحل دریای مدیترانه برای تقویت سیاستهای خود در این حوزه بهره بگیرند. چرا که تا به این جای کار رویکرد غربگرایانه حریری نه تنها ساختار اقتصادی و بانکی لبنان را عملا فلج کرده است بلکه مانع اجرای طرحهای جایگزین مانند تامین سوخت از کشورهایی غیر از کشورهای عربی و غربی شد، تا با ایجاد بنبست در این کشور مقاومت مردم را در برابر استعمار خارجی در هم بشکند. بر این اساس؛ اصلیترین عامل شکست حریری در تشکیل دولت را میتوان انحصارطلبی، غربگرایی و نادیده گرفتن ساختار طایفهای و ملی لبنان دانست که موجب شکلگیری مرحله جدیدی از مداخلات خارجی در امور داخلی اعم از اجرای طرح تحریم علیه لبنان با ادعای حل بحران سیاسی این کشور و بینالمللی کردن پرونده تشکیل دولت نظیر آن چه درباره دادگاه ترور رفیق حریری روی داد، خواهد شد و سوم این که در صورت بینالمللی شدن بحران لبنان، احتمال وقوع جنگ و منطقهای شدن آن اجتناب ناپذیر خواهد بود. به تازگی پایگاه خبری عبری زبان والا در گزارشی اعلام کرده بود که ۱۵ سال پس از جنگ دوم لبنان، حزب ا... روز به روز بیشتر قدرت میگیرد و طبق برآوردهای محافل اسرائیلی، حدود ۱۵۰ هزار موشک دارد که برد آنها بین ۱۵ تا ۷۰۰ کیلومتر متفاوت است؛ بنابراین وقوع جنگ با توجه به زرادخانه تسلیحاتی مقاومت لبنان، عواقب پیش بینی نشدهای برای رژیم صهیونیستی به دنبال خواهد داشت و با توجه به این که علت العلل ایجاد بحران در لبنان یا هر کشور دیگر در منطقه تضمین امنیت این رژیم است بنابراین بعید است که این رژیم و حامیان آن حداقل در این مقطع زمانی حاضر و مایل به اجرای پروژه بین المللی کردن بحران لبنان باشند. حال باید ببینیم نگرانی از انفجار قریب الوقوع وضع با توجه به پیامدهای منطقهای آن میتواند همه بازیگران خارجی در لبنان را به سطحی از مدیریت مشترک بحران وادار سازد یا همچنان تداوم و تعمیق این وضعیت مطلوب آن هاست. گذشت زمان همه چیز را مشخص خواهد کرد.
********************
روزنامه ایران**
استیصال «غنی» در دوراهی امریکا و روسیه/زهره صفاری
حدود دو ماه از تصمیم کاخ سفید برای تسریع در خروج نظامیان امریکایی از خاک افغانستان، اوضاع در این کشور با افزایش حملات طالبان در حالی رو به وخامت گذاشته که دولت افغانستان در تلاش برای جلب حمایت امریکا با نقد شدید روسیه روبهرو است و طالبان نیز تنها شرط مذاکره را برکناری «اشرف غنی» و کابینهاش اعلام کرده است.
به گزارش «دویچه وله» آلمان، رئیس جمهوری افغانستان که به دلیل ضعف قوای نظامی و تجهیزاتی برای تقابل با طالبان پس از خروج نیروهای خارجی، با مشکلات بسیاری روبهرو شده و در تأمین امنیت کشور مورد نقد قرار دارد، در تماس تلفنی با همتای امریکاییاش، توانست تأییدیه بر حمایت «جو بایدن» از دولت افغانستان به رغم خروج نیروهای نظامی امریکایی بگیرد. بنابر بیانیه کاخ سفید «بایدن» متعهد شده است کمکهای بشردوستانه و اقتصادی به مردم افغانستان را قطع نکند و بودجه لازم برای تقویت قوای امنیتی افغانستان را نیز فراهم آورد. دو رئیس جمهوری در این مکالمه با انتقاد از حملات طالبان، آن را ناقض توافق سال گذشته برای آغاز مذاکرات صلح بینالافغانی خواندند. نگرانیهای مقامات افغان از نبود تجهیزات لازم در نیروی هوایی برای تقابل با طالبان نیز در این مکالمه مورد بررسی قرار گرفت. در همین حال کاخ سفید در نخستین گام در دو فرمان جداگانه ۳۰۰ میلیون دلار برای رسیدگی به وضعیت مهاجران افغانستانی و متقاضیان ویزای مهاجرت ویژه تخصیص داد. به نوشته روزنامه «هشت صبح» افغانستان، «جو بایدن» با امضای این دو فرمان ۱۰۰ میلیون دلار از این بودجه را در اختیار صندوق کمکهای اضطراری و مهاجرت امریکا برای تأمین نیازهای جدی مهاجران ویژه شامل مترجمهای نیروهای امریکایی در دو دهه گذشته و قربانیان درگیریها و سایر افرادی که در وضعیت کنونی در معرض خطر قرار دارند، گذاشت و ۲۰۰ میلیون دلار را نیز برای کمک به پناهجویان از جمله متقاضیان ویزای ویژه مهاجرت تعیین کرد. این کمک در حالی از سوی امریکا اعلام شده است که پیشتر نهادهای بینالمللی مانند کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان نسبت به وخامت اوضاع افغانستان هشدار داده بودند.
واکنش طالبان به بمباران مواضعش توسط جنگندههای امریکایی
فرماندهی جدید نیروهای امریکایی در افغانستان در هفته گذشته نخستین حملات هوایی علیه مواضع طالبان را به انجام رساند. اقدامی که به نوشته «نیویورک تایمز» با واکنش این گروه شبه نظامی همراه شد و آن را ناقض توافق سال گذشته امریکا عنوان کرده و هشدار دادند که پاسخ سختی به این اقدام امریکاییها خواهند داد. این در شرایطی است که بسیاری از مقامات سیاسی و نظامی امریکا پیشروی طالبان در دو ماه گذشته در افغانستان را هشدارآمیز میدانند و بسیاری از کارشناسان به رغم تلاشهای امریکا و قدرتهای بزرگ دیگر برای برقراری توافق صلح بین الافغانی، موفقیت این مذاکرات را در شرایطی که طالبان خود را پیروز میدان جنگ افغانستان میبیند، بسیار دور از انتظار خواندهاند.
«آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه امریکا در مصاحبه با شبکه «MSNBC» نیز با ابراز نگرانی از شرایط افغانستان گفت: «ما نگران پیشرویهای طالبان هستیم چراکه آنها با اعمال زور و خشونت در حال تصرف افغانستان هستند، اما اگر این اتفاق رخ دهد افغانستان یک کشور طردشده خواهد شد.»
این اظهارات در حالی است که همزمان ایسنا به نقل از «آر تی» نوشت؛ امریکا، اتحادیه اروپا و ناتو در بیانیه مشترکی از سطح بالای خشونت، حمله نظامی طالبان و نقض حقوق بشر در افغانستان ابراز نگرانی کرده و همزمان حمایت خود را از روند صلح جامع این کشور به رهبری افغانها اعلام کردند. سه طرف همچنین بر لزوم پایبندی به قوانین بینالمللی حقوق بشر و حمایت از غیرنظامیان نیز تأکید و اعلام کردند اجازه نمیدهند افغانستان پناهگاهها تروریستها شود. براساس اعلام وزرات خارجه افغانستان سازمان امنیت و همکاری اروپا نیز خواستار توقف فوری خشونتها در افغانستان شده است.
حمایت و انتقاد روسیه از طالبان و غنی
اما در روزهایی که غرب و در رأس آنها امریکا نمایش حمایت از دولت «اشرف غنی» را به صحنه آوردهاند، روسیه مسیری متفاوت را میپیماید. پس از اظهارات «سهیل شاهین»، سخنگوی طالبان که در گفتگو با «آسوشیتدپرس» تأکید کرد: «طالبان در صورتی سلاحش را زمین میگذارد که دولتی قابل قبول برای همه طرفها بر سر کار باشد.» «سرگئی لاوروف»، وزیر خارجه روسیه با منطقی خواندن طالبان، دولت «اشرف غنی» را به دلیل ممانعت از مذاکرات برای تشکیل دولت مشترک مورد نقد قرار داد. به نوشته «مسکو تایمز»، «لاوروف» همچنین تصرف نواحی مرزی را برای امنیت منطقهای مثبت ارزیابی کرد. لاوروف در حالی این اظهارات را بیان کرد که هیأت اعزامی طالبان در نشست اخیر مسکو بر حفظ امنیت روسیه و همسایگان ضمانت کرده است. وزیر خارجه روسیه در وبینار سیاست خارجی روسیه گفت: «بیانیه اخیر طالبان حاوی نشانههای مهمی است که نشان میدهد طالبان افراد منطقی و معقولی هستند.»
به نوشته «طلوع نیوز»، «لاوروف» در مصاحبههای پیشین خود نیز بر مذاکرات صلح با شرایطی منطبق بر خواست همه طرفها تأکید داشته و تماس مسکو با طالبان را در همین راستا خوانده، اما در عین حال اعلام کرده روسیه حامی طالبان نیست.
اما همزمان با تداوم ناامنیها در شمال افغانستان، گفته میشود روسیه برای انجام مانورهای نظامی، تجهیزات و ادوات جنگیاش را در مرز تاجیکستان با افغانستان مستقر کرده است.
********************
روزنامه شرق**
حکومت سدّ و سیل/کیومرث اشتریان
در سیاستگذاری عمومی برخی مسائل را ذیل عنوان «مسائل بغرنج» یا «مسائل بدصورتبندیشده» طبقهبندی میکنند. اینگونه مسائل، ذینفعان گوناگون، ذیربطان گسترده و گزینههای متعارضی برای سیاستگذاری دارد و پیامدهای سیاستهای پیشنهادیاش ناموزون و نامعلوم است. آب از جمله مسائل بغرنج هر حکومتی است. اگر سد بسازید، زیستبوم طبیعی را نابود میکنید و اگر نسازید، سیل شما را نابود میکند. حکومت، درگیر تعارض سد و سیل است. اگر آب را از خوزستان دریغ کنید، مردم آن دیار را نابود کردهاید و اگر نکنید، کشاورزان چهارمحال نابود میشوند یا کارگران صنعتی اصفهان به خاک سیاهِ بیکاری مینشینند. به همین سان تعارضی میان بهرهبرداران از یزد و اراک تا قم و کرمان وجود دارد. از سوی دیگر مسئله آب در ایران آبشخوری از اعمال غیرمسئولانه ترکیه دارد. چاره چیست؟
یکم. نظام تصمیمسازی را به شکلی ساختاری تغییر دهید. یک گام به عقب برگردید و قبل از اینکه به بحران آب فکر کنید، ببینید که چگونه و با چه روشی تصمیم میگرفتید. انصاف نیست که همهچیز را به گردن نظام تصمیمگیری در داخل بیندازیم. همانگونه که بعدا شرح خواهم داد، نباید از ریشههای جنگ ۳۰ساله آب که توسط ترکیه، اسرائیل و برخی کشورهای عربی بر ایران و عراق تحمیل شده است، غفلت کرد. اما باید آنچه را مربوط به خود ما میشود، با جدیت بیشتری در نظر گرفت. ازاینرو میگویم باید روشها و نظامهای تصمیمگیری را بیپرده و سختگیرانه مورد بررسی قرار داد. روش ما؛ بیتوجهی به ضعیفترین و فقیرترین طبقات اجتماعی، تصمیمگیری در شوراهای ناکارآمد و اتاقهای دربسته، توسعه آبمحور، نگاه امنیتی، محدودکردن تشکلهای مردمنهاد محیطزیستی، بیتوجهی به روشنگری عمومی و توجیه مردم و بهجای آن تأثیرپذیری از جهالت مدرن رسانههای اجتماعی، میداندادن به قدرتمندان صنعتی و بساز-بفروشهای توسعهای، تصمیمسازی در چارچوب «فن-رانت» بومیگرا، لابیهای قدرتمند برخی استانهای مرکزی، پنهانکردن تصمیم از حوزه عمومی، فقدان عرصه عمومیِ تصمیم و... بوده است. از درون چنین ساختار تصمیمگیریای چه بیرون میآید؟ حکومتی در نوسان بحران؛ بین سد و سیل.
دوم. ارکان سهگانه تصمیمگیری باید بر همه جنبههای سیاستگذاری حاکم باشند. ارکان و مبانی سازهای سیاستگذاری مهم است و پیش از هر چیز باید آن را تعیین کرد. تصمیمگیری درباره مسائلی مانند سیاست توسعهای، آب خوزستان، راهسازی در کردستان یا پروژههای سیستانوبلوچستان نخست باید رکن زیستمحیطی، سپس توسعهای و درنهایت ملاحظات امنیتی را در نظر گرفت. این سه رکن باید مبانی سیاستگذاری توسعهای و چارچوب اصلی برای سیاستسازی باشد. سیاست، با رکن امنیتی، حکومت را بر پوشالی از قدرت مینشاند که دائما در نوسان سد و سیل، باد و باران و آب و آزادی است. آن دو رکن دیگر مقدماند.
سوم. دولت را از تسخیر لابیهای بساز-بفروش توسعهای نجات دهید. دولت در تاریخ ایران همواره در معرض تسخیر بوده است. رئیسجمهور در معرض تسخیر دستگاه اداری است. فرهنگ در معرض تسخیر عوامگرایان است. سیاست در معرض تسخیر نفوذیهاست. صنعت و توسعه در معرض تسخیر باندهای ثروت است و بدینسان، اقتدار رسمی، تسخیری میشود و معمولا قدرت ندارد. سیاستگذاری در دولت تسخیری در نوسانِ بین وکیل سد و کفیل سیل است. سیاستهای توسعه همواره در معرض تسخیر «فن-رانت» بومیگرا هستند. فنسالاران و ثروتسازان در ساختار فرهنگی-سیاسی معیوب بهسوی رانتجویی میروند. انتخابهای سیاستی در ساخت سد، تونل، اتوبان، بیمارستان و... در معرض چنین خطری هستند. انصاف به این است که همه اقدامات توسعهای کشور را با یک چوب نرانیم. اینکه کدام در این چارچوب صورت گرفته و کدام نه، نیازمند مطالعات موردی است. مسئله آب نیز از این وضعیت مستثنا نیست. لابیهای استانی، سوءمدیریتهای دورهای، منافع بساز-بفروشهای توسعهای و... سیاستها را در معرض تسخیر «فن-رانت» بومیگرا قرار داده است. نتیجه پیشروی ما و بر دوش فقراست.
چهارم: دیپلماسی آب را فعال کنید. حداقل در ۳۰ سال گذشته جنگی مهمتر از تحریمها بر ایران و عراق تحمیل شده است؛ «جنگاب». ترکیه، اسرائیل و برخی رژیمهای عربی عامل اصلی این «جنگاب» هستند و این، دیپلماسی آب را بیشازپیش در دستور ضرورت قرار داده است. «جنگاب»، جنگ خشکی و تشنگی است که اعمال نفوذ و قدرت را جایگزین جنگ نظامی کرده است. گفته میشود سد بزرگ آتاتورک که بر رود فرات احداث شده است، ظرفیتی معادل ۶۵۰ سد ایرانی دارد. «ایلیسو» سد دیگری است که زمانی محمد درویش درباره آن گفته بود اگر ساخت آن به اتمام برسد، کار همه ما تمام است و همه نقاط کشور ما درگیر ریزگرد خواهد شد. دیپلماسی آب به دلیل قرارگرفتن حوزه این سدها در مرزهای حاکمیت ملی ترکیه از کارآمدی محدودی برخوردار است، اما بههرحال باید از آن بهره برد و تلاش مضاعفی بر آن متمرکز شود.
پنجم. «گفتمانی عمومی-سیاستی» از مسئله آب بسازیم. آزادی غبار تردید را تا حد زیادی از سیاستهای عمومی برطرف میکند و همگان میتوانند به یک جمعبندی اجتماعی کموبیش واقعبینانهای از ریشه مشکلات خود برسند. خودآگاهی به ماهیت تعارضی مسائل غامض حکومتی و بحث عمومی از آن و روشنگری برای مردم بسیار مهم است. این روشنگری باید بسیار حرفهای و صادقانه صورت بگیرد: به حکمت و درایت «گفتمانی عمومی-سیاستی» از مسئله آب بسازیم؛ آب، مسئله همه ماست، تاریخی است، زیستمحیطی است. سازههای مفهومی این «گفتمان عمومی-سیاستی» عبارتاند از: «خشکسالی، تقدس محیط زیست، مدیریت، عدالت، تفاهم، همدردی، سازش و سازگاری، رسیدگی به فقیران و محرومان و...». این سازههای مفهومی باید به شکل منظومهای معنایی در جامعه ترویج یابد و تفاهم مدنی بر آن صورت گیرد تا جنگ دامنگستر داخلی دامان عصمت ملی را نگیرد و قحطی آب قتل و نزاع برنینگیزد و تا مدیریت عمومی کشور مجبور شود که در چارچوب این گفتمان کیاست کند و سیاست بورزد. اداره کشور با عوامزدگی نمیشود. «گفتمان» یک فن مهم است. اجازه ندهیم که مدیریت کشور به کلید واژگان «گفتمان سیاستی» خنده ناآگاهی یا تمسخر صباوت کند. این، یک زیربنای فرهنگی سازش و سازگاری ملی و یک روش مهم و شناختهشده برای کشورداری است و نباید با یک خیالبافی آکادمیک یکسان انگاشته شود. همه ما در برابر هجوم جهالت مدرن و شبهروشنفکری در فضای مجازی مسئولیم. دلسوزی بسیار مفید است، اما کینهورزی نه. از رنج مردم گنج شهرت و خوشنامی برای خود نسازیم. عقدهگشاییهای رسانهای ظلم مضاعفی بر مردم است. به سخنان یک پیرزن عرب خوزستانی توجه کنید: «دامهایمان مردهاند/ سه تا از گاومیشهایمان مردهاند/ بقیه در تالاب ماندهاند/آب نداریم/ چاره نداریم/ به پایتان میافتم/ به خدا پناه میآوریم به شما/ برایتان دفع بلا بشود...». شرم بر ما اگر از این اندوه بیپایان برای خود کلاه سیاسی بدوزیم. ترویج کینه در فضای مجازی در بهترین حالت «حرص را راضی میکند و نه عقل را».
ششم. فعالیت تشکلهای مردمنهاد و فعالیتهای زیستمحیطی مردمی را آزاد کنید. این تشکلها میتوانستند نیازهای مردم و مطالبات آنان را صورتبندی کنند؛ شکل و شمایل فنی به آن ببخشند و فریاد این مردم محروم را به شکل تخصصی به فضای عمومی بیاورند. آقایان! حکمرانی یعنی تولید بایدها و نبایدهای عمومی و نه صرفا فرمانهای از بالا. این بایدها و نبایدها از دل مردم درمیآید و توسط این نهادها صیقل مییابد. اگر این تشکلها و نهادها نباشند، حکم عاری از حکمرانی میرانیم. آنهایی که فکر میکنید ضدامنیتیاند در زمانه بحران، عقلانیت و حلم و مدارا را به ارمغان میآورند. جلوی اینها را گرفتیم، به انواع تهمتشان نواختیم و کشور را به کژیِ حکمرانی و کژراهه شورشِ کور بردیم و همه اینها را با تحلیلهای اشتباه شبهامنیتی به انجام رساندهایم. آنها خدمتی بزرگ به کشور میکنند و روشی مدرن و کارآمد برای اصلاح دولتها هستند. مگر میشود کشوری بزرگ مانند ایران را به سیاق قجری و پهلوی اداره کرد؟ همه چیز را همگان دانند و همه کار را همگان کنند. تشکلهای مردمنهاد زیستمحیطی یک رکن مهم و تخصصی این «همگان» است. چرا آنها را محدود کردیم؟ آنها نبودند که ما را از سیاستهای غلط در خوزستان تنبه میدادند؟ حال بفرمایید چه کسانی کارکرد ضدامنیتی داشتند؟
«سمن»های آب یا ...؟ همینکه آزادیشان گرفته شود، آبادی از دست میشود. میبینید که آزادی چه پیوندی با کارآمدی دارد؟
هفتم. نفوذ قدرت رسمی را در کارشناسی سیاستگذاری کاهش دهید. قدرت سیاسیِ سلسلهمراتبی برای نظام کارشناسی سیاستگذاری مهلک است. آزادی کارشناسی مهمترین رکن «عقلانیشدن» اداره کشور است. «علم اداره» یک حقیقت مطلق نیست. «مدیریت علمی» یک توهم است. در مقابل، آزادی و امنیت و گفتوگوی کارشناسی، مؤثر و کارآمد است و میتواند تصمیمسازیها را بسامان و عقلانی کند. هرچه قدرت سیاسی و ریاست اداری غلبه یابد، کارشناسی به کنار میرود. رجال سیاسی و قدرتمندان کشور نباید درخصوص طرحهای بزرگ با اظهارنظرها یا دستورات خود کارشناسی را به حاشیه برانند. به همینسان، تصمیمگیریهای سیاستگذاری باید کمینه تأثیرپذیری را از نگاههای امنیتی داشته باشد. برخی از مهمترین فاجعههای کشور از همین راه بر ما تحمیل شده است.... به این سخن دکتر احمد میدری که یک کارشناس برجسته و دلسوز در امور خوزستان است، توجه کنید: «در کشور، سرمایهگذاریها نه براساس منطق اقتصادی و زیستمحیطی بلکه براساس قدرت چانهزنی گروههای ذینفع که در رأس آن نمایندگان مجلس، سازمانهای دولتی و پیمانکاران هستند، اختصاص مییابد. از فولاد مبارکه گرفته تا استقرار صنایع فولادی و پتروشیمی در اقصینقاط ایران، براساس توزیع قدرت نمایندگان مجلس و سازمانهای دولتی و پیمانکاران تعیین میشود».
هشتم. شورای جدیدی تشکیل ندهید، آزادی و امنیت کارشناسی «سمن»ها را تضمین کنید. رئیسجمهور منتخب گفته است شورای راهبردی برای مسائل استان تشکیل میدهد. نکنید! آقای رئیسی نکنید. شوراها در کشور ناکارآمدند، ربطی به این دولت و آن دولت ندارد. ساختار برنامهریزی، حقوق اداری و نظام متمرکز و درعینحال واگرای کشور سبب شده است که اولا بسیاری از این شوراها اساسا تشکیل جلسه ندهند و ثانیا، تصمیمات آنان در چنبره دستگاههای گوناگون به درآید و جامه کردار نپوشد. شوراهای راهبردی پاسخگوی حل اینگونه مشکلات نیست. بهجای آن آزادی و امنیت کارشناسی را تضمین کنید، عرصه عمومی تصمیم را دامن زنید و نهادهای مدنی را فعال کنید؛ اینها میتوانند رابط بین حکومت و مردم باشند. مهمترین کاربرد سمنها این است که خواستههای مردمی را غنای فنی میبخشند و یک پله کارشناسی بالا میبرند. درعینحال میتوانند افشاگر فساد و مخاطرات در فرایندهای توسعه باشند.
***********************************************