پادشاه اردن که خود نیز میدانست تایید ادعاهایش به دلیل نبود هرگونه دلیل درباره نقش ایران یا گروههای مقاومت در منطقه برای حمله ادعایی به اردن، دشوار است، تلاش کرد به صورت زیرکانه بر این اتهاماتش سرپوش بگذارد؛ لذا گفت: " هواپیماهای بدون سرنشین و موشک از سوریه یا لبنان به سمت اسرائیل پرتاب میشوند و گاهی در اردن فرود میآیند. بنابراین ما این نگرانی را در مورد حملات ایران داریم."
او برای ابراز همدردی با نگرانی آمریکا، سعودی و اسرائیل، گفت:"برنامه هستهای ایران، اسرائیل و خلیج فارس را تحت تاثیر قرار میدهد. فناوری بالستیک به طرز چشمگیری گسترش پیدا کرده است. ما این را در پایگاههای آمریکا در عراق شاهد بودهایم و حتی موشکهایی از مبدا یمن به عربستان اصابت کرده و موشکهایی هم از سمت سوریه و لبنان به اسرائیل شلیک شده است."
پادشاه اردن برای توجیه نگرانی اردن به روشی قانعکنندهتر درباره حملات موشکی یمن و حملات به پایگاههای آمریکایی در عراق، گفت: "اگر یکی از موشکهای شلیکشده به اسرائیل از مسیر خود منحرف شود، به اردن میرسد و لذا ما نگرانیهایی داریم.!!"
بدیهی است که اظهارات اخیر پادشاه اردن اعترافی صریح است به این مساله که، چیزی وجود ندارد که اردن را تهدید و یا به امنیت ملی آن خدشهای وارد کند و تهدیدی که او درباره آن سخن میگوید صرفا موشکها و خمپارههایی است که احتمالا به صورت غیر عمد در مسیر خود، در خاک اردن فرود آیند. با این حال، به نظر میرسد او میخواهد به هر نحوی درگیر در "نگرانیها و ترسهای" آمریکا، سعودی و صهیونیستی شود. ملک عبدالله در سال 2004 در گفتوگو با روزنامه آمریکایی "واشنگتنپست" از به اصطلاح "هلال شیعی" ابراز نگرانی کرده بود که بعدا از آن به عنوان "هلال ایرانی"!! یاد کرد. با این حال، پادشاه اردن در این مصاحبه گفت منظور وی از تشکیل هلال شیعی در منطقه توسط ایران که چند سال پیش مطرح کرده بود تشکیل هلال شیعی از دیدگاه سیاسی بوده است.
منظور پادشاه اردن از "هلال شیعی" و یا "هلال ایرانی"، ایران، عراق، سوریه و لبنان است؛ هلالی که حتی یک بار تهدیدش علیه اردن مشاهده نشده است. حتی اگر چنین هلالی، طبق ادعای ملک عبدالله وجود داشته باشد، ولی مشاهده نشده که ایران به رغم مشارکت کامل اردن در جنگ رژیم بعثی صدام علیه جمهوری اسلامی، حتی یکبار موضعی خصمانه علیه اردن اتخاذ کند. در مورد عراق نیز باید گفت که این کشور منبعی برای تامین انرژی ارزان و رایگان برای اردن است. در مورد سوریه نیز اینگونه میگوییم در حالیکه سوریه اردن را به عنوان عمق استراتژیکی خود میدید، ولی اردن از "اتاق عملیات الموک"، که مقر فرماندهی و هماهنگی برای گروههای تکفیری و تروریستی بهویژه در درعا، قنیطره، حومه دمشق و حومه شمالی حلب محسوب میشد، میزبانی کرد. این اتاق عملیات با مدیریت آمریکا، فرانسه، انگلیس و اردن و نیز برخی کشورهای عربی خلیجفارس در سال 2013 تاسیس شد تا از اسرائیل حمایت و نبردها میان تروریستها و ارتش سوریه را به نفع اردن رهبری کند. این اتاق همچنین از گروههای تکفیری و تروریستی انواع حمایتها و پشتیبانیها را به عمل میآورد مشروط بر اینکه از "خطوط قرمزی" که این اتاق وضع کرده، عبور نکنند، از جمله:
-هرگز به مرزهای "اسرائیل" نزدیک نشوند و این مرزها را تهدید نکنند.
-محافظت از مرزهای مشترک با جولان اشغالی در مقابل هرگونه نفوذ به داخل "اسرائیل".
- عدم نزدیک شدن به استان السویداء و برخی روستاهای قنیطره.
-پایبندی به دستورات اتاق موک، مانند دستور به عقبنشینی یا حمله.
-اگر گروهکی این شروط را زیر پا بگذارد، به نحوی مجازات میشود از جمله قطع راههای امدادرسانی و یا تعلیق پرداخت حقوق جنگجوهایش.
بالاخره اینکه ما فقط میتوانیم"حس میهنپرستی" پادشاه اردن را تمجید کنیم. او که بدون ارائه هیچ سند و مدرکی، ایران را متهم به دست داشتن در حملات پهپادی به اردن میکند در حالیکه از حکومت سعودی به رغم نقشآفرینی در قضیه "فتنه در اردن" که تاج و تخت او را هدف قرار داد، همچنان دفاع میکند.
خلاصه آنکه ما امیدوار بودیم پادشاه اردن بدون مدرک و سند انگشت اتهام را به سمت ایران نشانه نگیرد؛ زیرا چالشهای کافی در منطقه وجود دارد. ما همچنین امیدوار بودیم که ملک عبدالله با همان "احساسات ملیگرایی" با ملت یمن تعاملی مشابه با تعامل با حکومت سعودی داشته باشد بهویژه اینکه همگان میدانند یمن عرب اصیل است.