«گرنت» به معنای بودجهای است که به گروه یا نهاد و مؤسسهای برای هدفی خاص، از جمله پژوهش و تحقیق تعلق میگیرد. حالا چند سالی است که طرح گرنت در حوزه کتاب نیز جدیتر از گذشته شده است. طرح «گرنت» یا طرح «حمايت از ترجمه و انتشار کتاب ایران در بازارهای جهانی» یکی از اقدامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در معاونت امور فرهنگی با رویکرد توسعه فرهنگ و ادبیات ایران در جهان است. هدف اصلی طرح گرنت ایجاد و همچنین تقویت بازار برای کتاب ایرانی در جهان است، اما برای بیشتر آشنا شدن با این موضوع مهم به سراغ فرزانه فخریان، فعال فرهنگی، مترجم و مدیر آژانس ادبی ناکتا رفتهایم و با او به گفتوگو نشستهایم:
گرنت کتاب به چه معناست و شامل چه نوع حمایتهایی میشود؟
حمایت از ترجمه و نشر کتابهای یک کشور به زبانهای دیگر و در سایر کشورها. این حمایت سالهاست که به صورت رسمی از سوی بعضی از دولتها بهطور مستقیم یا از سوی نهادها و بنیادهای فرهنگیشان انجام میشود. تعریف روشن آن، این است که «ما هزینه میکنیم تا کتابمان را مردم شما هم بخوانند». در تبادل حقوق ترجمه و طبیعتاً انتشار کتاب در بازارهای جهانی، براساس قوانینی که وجود دارد، مبالغی باید هزینه شود که مهمترین و رایجترین آن، مبلغ حق نشر است، یعنی ناشر مقصد باید متناسب با شرایط کتاب در کشورِ هدفش، مبلغی را به ناشر مبدأ یا هرکسی که دارنده حق نشر اثر است، بپردازد. با اعطای گرنت، این مبلغ به جای ناشر مقصد از سوی آن دولت یا نهاد مبدأ پرداخت میشود تا به نوعی کار برای او آسان شود و البته به این کار نیز ترغیب شده باشد. یک نوع دیگر هم گرنت ترجمه است، یعنی در تأمین هزینههای ترجمه کتاب از سوی مترجم، به ناشر کمک میشود و درواقع کتاب برای نشر لقمه گرفته میشود. معمولاً این حمایت و تشویقها برای کتابهایی انجام میشود که به زبانهای کمتر رایج و در کشورهایی با صنعت نشر غریبتر، نوشته و منتشر شدهاند و با این راهکار قرار است به نوعی راه برایشان باز شود. البته مقاصد مختلف ایدئولوژیک و فرهنگی و سیاسی نیز معمولاً در پس این اقدام وجود دارد.
در کشور ما تا چه حد این موضوع جدی گرفته شده و اصلاً چه پیشینه و سابقهای دارد؟
طرح حمایت از ترجمه و انتشار کتاب ایران در بازارهای جهانی از سال 1393 با تشکیل یک کارگروه تأسیسی متشکل از بعضی مسئولان مربوطه در معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بعضی فعالان خصوصی کتاب و نشر کلید خورد.
فهرست منتشره از کتابهای مصوب این طرح در وبگاه مربوط به دبیرخانه و اخبار مختلف منتشره درباره تخصیص بودجه و برگزاری جلسات و شرکت در نمایشگاههای خارجی میگوید این کار در کشور ما از سال 1394 فعال شده است. یک شیوهنامه اجرایی هم برایش در همان وبگاه در دسترس قرار دارد که مشخص نیست چرا مربوط به سال 1397 است. بر همین اساس از همان ابتدا قرار شد فقط از کتابهایی در حوزه ادبیات، هنر، اسلامشناسی و ایرانشناسی و کودک و نوجوان حمایت شود. بودجههای نهچندان چشمگیری هم به این کار اختصاص داده شد که قابل مقایسه با حجم فعالیت مورد نیاز نیست. در شیوهنامه مذکور به آژانسهای ادبی و نقششان اشاره شده، درحالیکه امروز تنها به تعداد انگشتان یک دست آژانس ادبی فعال داریم که هنوز برای فعالیتشان ذیل این عنوان سازوکار رسمی فراهم نشده است.
آیا در کل گرنت شامل همه افراد متقاضی میشود؟
طبیعتاً بودجه این طرح محدود بوده و هست و برای تصویب اختصاص حمایت به هر کتابی چندین سازوکار در نظر گرفته شده تا بهترین انتخاب انجام شود، مثلاً گروه کارشناسی و داوری، باید متخصص و بیطرف و مسلط به ابعاد مختلف یک کتاب، هم در اینجا و هم کشور و زبان مقصد باشد. کشور ما به طور کلی در این امر و حتی در بخش خصوصی هم ضعیف است و متخصصان زیادی در این حوزه فعال نیستند که حالا وزارت ارشاد بخواهد آنهایی را در این کارگروه به کار بگیرد که خودشان ذینفع و دخیل نباشند. در مورد روش کلی این کار جای بحث بسیار است، چراکه اساس اعطای گرنت در کشورهای دیگر، شناساندن آن به ناشرهای فعال و واقعی در کشورهای مقصد است تا مسیر حرفهای نشر طی شود و کتاب واقعاً به دست مشتری و مخاطب در بازار آن کشور برسد؛ اما عملاً چون حضور در بازارهای جهانی از سوی بازوهای دولتی با قوت و تداوم کافی و نتیجهمحوری همراه نبوده و نیست، ارتباط منتج به نتیجهای با محورها و ستونها و درواقع تصمیمگیران بازار هدف وجود ندارد، پس کار به این شکل پیش میرود که اندک فعالان این حوزه، کتابهایی را که خودشان پسندیدهاند، دستشان گرفتهاند و به این ناشر و به آن ناشر که در ارتباط هستند، نشان میدهند و معمولاً در جا هم میگویند که این کتاب میتواند گرنت ترجمه یا نشر داشته باشد، پس بیا و همکاری کن.
مهمترین مزایای طرح گرنت چیست؟
با توجه به شرایط کشور ما همین که ناشر خارجی نگران پرداخت مبلغ حق نشر نباشد، یک امتیاز مثبت است، اما نقطه قوت طرح گرنت که به نظر من باید تمرکز بیشتری روی آن باشد، حمایت در بخش هزینه ترجمه است؛ چون هم مترجم زبان فارسی کم است و هم ارتباطات فرهنگی بهنسبت محدودتر است؛ پس زمان بیشتری هم برای ترجمه نیاز است که همین به هزینههای معمول اضافه میکند. طرح گرنت در فضای فرهنگی بینالملل در قامت یک آبرو و اعتبار خودش را نشان میدهد که یعنی آن کشور به ارتباطات فرهنگیاش بهخصوص در حوزه ادبیات اهمیت میدهد. به جرئت میتوانم بگویم گرنتی نیست در دنیا که ادبیات برایش مهم نباشد و بهشکلی به آن اهمیت ندهد. وجود گرنت ارتباطات حرفهای بین نمایندگان و آژانسهای ادبی را گسترش میدهد، اما همانطور که گفتم ما هنوز به آژانسهای ادبی در کشورمان رسمیت ندادهایم. به عقیده من طرح گرنت بدون همکاری آژانسهای ادبی به بیراهه میرود.
آیا ممکن است در این میان این گرنت به کسانی که نباید تعلق بگیرد و یا یک نوع مافیا در این رابطه به وجود بیاید؟
بههرحال در هر حرکتی لغزشهایی وجود دارد تا وقتی مسیر اصلح را پیدا کند. موضوع تضاد منافع یکی از این مشکلات است. مسئله انفعال دبیرخانه طرح گرنت و اینکه میتوان گفت نشسته تا کسی پیشنهادی بیاورد و بررسی و تصویب کند، یکی دیگر از مسائل است. طرح حمایتی با شرکت در یک نمایشگاه خارجی و برپایی غرفه در نمایشگاه کتاب داخلی راه به جایی نمیبرد. تجربه کشورهای دیگر در این بخش را باید بادقتتر و عملیتر پی بگیریم. نمیشود جستوجوگر ریخته پیش رفت. این تسلط ناکافی به ابعاد در متن شیوهنامه هم به نظر من دیده میشود. برای نمونه، گفته شده است، «کتابهایی که بار دوم و بیشتر مورد تقاضای حمایت هستند، فقط در صورتی مشمول حمایت میشوند که به زبانهایی غیر از زبان بار اول ترجمه و منتشر شوند.» پرسش این است که منظور از حمایت در اینجا حمایت در ترجمه است یا نشر؟ یعنی اگر کتابی یک بار به اسپانیایی در آمریکای لاتین منتشر شود و بعد بخواهد در کشورهای اسپانیاییزبان اروپا منتشر شود، دیگر از آن حمایت نمیکنیم؟ در بخش دیگری از الزامات اجرایی این طرح موارد متعددی برای معرفی طرح مشخص شده است که لازم است اصحاب رسانه سراغ مسئولان مربوطه بروند و میزان انجامش را جویا شوند، که البته برای فعالان این حوزه از همان وبگاه هم عیان است.
اینکه از ظرفیتهای رسانههای دیداری و شنیداری، فضای مجازی و مطبوعات، به چه شکل و چقدر استفاده شده است، جای سؤال کلیدی دارد. در مورد انجام بند مربوط به ارزیابی «اعتبار ناشر و برنامه و استراتژی وی برای معرفی و توزیع کتاب» لازم است روشنگریهایی انجام شود که مستندات ارائهشده اولیه چه بودهاند و چطور پیگیری و اثبات شدهاند. اصل ماجرا این است که کتاب وارد چرخه توزیع و عرضه کتاب در یک کشور بشود و به دست خوانندگان واقعی برسد. اما آیا گزارش روشنی از توفیقات آثار مشمول گرنت در این حدود پنج شش سال، منتشر شده است؟ من به عنوان فعال و پیگیر این حوزه، انتشار چنین اطلاعاتی را برای گسترش این طرح شاهد نبودهام. از طرفی گزارشهای روی کاغذ فایدهای ندارد؛ شما باید کتاب کشورت را با حمایت از این طرح حداقل در عمومیترین کتابفروشی پایتخت کشور مقصد بهراحتی پیدا کنی.
کرونا، چه تأثیری بر این حوزه گذاشت؟
نمایشگاههای بینالمللی کتاب در طول سال در نقاط مختلف دنیا به نوعی میعادگاه فعالان تجارت نشر بودهاند که البته در طول سال همواره ارتباط کاری و حرفهای معمولشان با هم را دارند؛ اما در سالنهای تبادل و تبلیغ این نمایشگاهها ارتباطهای رودررو و گفتوگوهای گرم حضوری نوع دیگری از دستیابی به نتیجه همکاری را ممکن میکرد که با شیوع کرونا و لغو نمایشگاهها و تبدیلشان به رویدادهای برخط از دست رفت. علاوهبراین در همه کشورهای درگیر و بهخصوص ضعیفترها، فشار کرونا سبب شد تمرکز از روی افزودههای فرهنگی برداشته شود. مسلماً با این وضعیت جدید هم، باید کنار آمد و راهکارهای متناسبی پیدا کرد. دقت کنیم که سهم تولید و خرید و فروش و مطالعه کتاب الکترونیک نیز در این ایام افزایش پیدا کرد و در این عرصه باید مطابق با ملزومات خودش به فکر تشویق و حمایت باشیم.