یکی از سرفصلهای مهم رسانههای فارسیزبان و بیگانه در خصوص تحولات داخلی افغانستان که بعضاً به افکار عمومی داخل نیز رسوخ کرده، تمرکز روی این موضوع است که جمهوری اسلامی ایران ضمن حمایت از طالبان و با یکسان پنداری آن با گروههای تکفیری و تروریستی مانند داعش، القاعده و غیره، در حال تطهیر سوابق و پیشینه این گروه است.
گزارههای تحلیلی: 1- سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات داخلی افغانستان، منطقی و با در نظر گرفتن تمام ملاحظات سیاسی، امنیتی و غیره است. تهران بهعنوان صادقترین بازیگر تحولات افغانستان، خواستار برقراری امنیت و ثبات در این کشور است و برای نیل به این منظور، تعامل و تماس با تمام گروههای داخلی ازجمله دولت مرکزی و طالبان را در دستور کار قرار داده است؛ تشکیل یک دولت وفاق ملی و با مشارکت گروههای مختلف سیاسی در افغانستان، گزینه مطلوب و مورد حمایت تهران است. 2- جمهوری اسلامی ایران همسو با «منافع و امنیت ملی» خود و همچنین ایجاد امنیت و ثبات در افغانستان، تنها به برقراری «تماس» با طالبان که با هماهنگی و اطلاع دولت مرکزی افغانستان است، بسنده کرده است. تهران در عین بیاعتمادی به طالبان، نه دنبال ائتلاف و پیمان با این گروه است و نه جنگ و درگیری با آن. جمهوری اسلامی بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد که هماینک تمام آن در اختیار طالبان است. لذا نمیتواند و نباید نسبت به آنچه در افغانستان میگذرد، بیتفاوت باشد. 3- اینکه برخی جمهوری اسلامی را متهم به مشروعیتبخشی به طالبان میکنند، آدرس غلط دادن است و از منطق درستی برخوردار نیست. ریشههای قبحزدایی از طالبان و مشروعیتبخشی به آن را نه در تهران، بلکه باید در گفتگوهای این گروه با آمریکا در دوحه جستجو کرد؛ درواقع این آمریکاییها بودند که در وهله اول به طالبان یک مشروعیت نیمبند دادند و با آن پشت یک میز به گفتگو نشستند.
نکته پایانی: همجواری ایران با کشور افغانستان با ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک که همواره مصدر قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان و مهمتر از همه مشکلات امنیتی بوده است، ایران را وادار میکند که در یک پکیج کامل به مسئله افغانستان بنگرد تا امنیت ملی خود را در سختترین شرایط، حفظ نماید.