ایالات متحده آمریکا از کمی بیشتر از دو سال قبل و به دلیل مؤلفههای شکست در تمامی راهبردهای خود در منطقه که تکیهگاه اصلی آن تروریسم نیابتی داعش بود تا چهره منطقه و موازنه قدرت را به نفع خود و متحدانش تغییر دهد، به اجرای یک راهبرد جدید جنگ ترکیبی دست زد. در این راهبرد، اهرمهای اقتصادی برای فقیر کردن و ناتوان کردن جغرافیای مقاومت از ایران تا لبنان و یمن، ستون فقرات اصلی بود؛ ولی ابعاد دیگری از جنگ روانی و جنگ و لشکر جوکریسم خیابانی و ترور فرماندهان پیروزی مقاومت بر داعش برای به چالش کشیدن ساختارهای سیاسی نیز، این راهبرد را تکمیل میکرد. این راهبرد ابتدا علیه ایران آغاز شده بود و ترامپ سکاندار آن بود تا نتیجه فشارهای حداکثری را علیه ایران مشاهده کند. تصویب قانون اخراج نیروهای آمریکایی در پارلمان و حمایت میلیونی مردم و رویکرد به شرق دکتر عادل عبدالمهدی و توافقات با چینیها، موجب شد تا از آبان ماه دو سال قبل جوکرهای تربیت شده سفارت آمریکا به میدان آمده و شرایط را برای حکومت عادل عبدالمهدی به نقطه استعفا برسانند. سپس شاهد اقدام تروریستی در به شهادت رساندن حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس بودیم و پس از چند ماه فراز و نشیب، در نهایت مصطفی کاظمی که حاصل توافق پنهان جریان لیبرالهای حکومت روحانی و طرف آمریکایی بود، به قدرت رسید.
کارنامه کاظمی در یک سال و نیم گذشته، به بازگویی نیاز ندارد و یک کودتای آمریکایی پیچیده و حساب شده را ثبت کرد؛ ولی حاصل آن امروز در نقطهای قرار دارد که تمامی تلاشها و هزینههای گوناگون مالی و سیاسی، مایه ناامیدی آمریکا در عراق شده است. همزمان با عراق، اقدامات جوکرهای دستپرورده سفارت آمریکا در بیروت، در تکمیل کنارهگیری سعد حریری، اوضاع لبنان را تا امروز و در کنار بقیه اقدامات آمریکایی برای به تسلیم واداشتن مقاومت و تمامی حکومت لبنان استمرار پیدا کرده که، اهداف اصلی و اهرمهای مشابه در الگوی راهبردی آمریکا را ثبت کرده است. انفجار بندر بیروت و کارسازی جنگ روانی برای اتهام به حزبالله، به شکل آشکاری برای خارج کردن بندر بیروت از سامانه تجارت و بازرگانی منطقهای و جایگزین کردن بندر حیفا و دیگر بنادر رژیم صهیونیستی هدفگذاری شده بود و بخشی از راهبرد فشار اقتصادی بر لبنان بود. ایجاد بحران مالی و بانکی و ممنوعیت ورود دلار به شبکه بانکی لبنان و فراری دادن میلیاردها دلار به دست ایادی وابسته به آمریکا، که غالباً چهرههای سیاسی و جنجالی لبنان هستند، ابعاد جدیدی از بحران اقتصادی علیه مردم را دامن زد و ارزش پول ملی را 15 برابر کاهش داد. این تورم بر مردم لبنان بیسابقه است. از سوی دیگر با مانعتراشی و بهانهسازی و شرط و شروط آمریکا و متحدان غربی او، تشکیل حکومت جدید تا امروز به درازا کشیده شده و فقدان مواد اساسی و اولیه غذایی و دارویی سوخت و بنزین و محدود شدن توان نیروگاههای تولید برق، بر وسعت مشکلات مردم افزوده است، به نحوی که فروپاشی اقتصادی را پیش روی این کشور قرار داده است. این فشار همه جانبه که از سوی سفارت آمریکا مدیریت میشود، به امید شورشسازی که با تحریک رسانهای و جنگ روانی علیه حزبالله تکمیل میشود، به نقطهای رسیده که حتی غرب و رژیم صهیونیستی نگران پیامدهای آن هستند. حزبالله با تدابیر ویژه مالی و اقتصادی، تا حدود زیادی اوضاع بخش مهمی از مردم لبنان را مدیریت کرده، ولی بیفرجام ماندن پرونده قضایی بندر بیروت ودزدان اموال مردم در بانکها و حمایت کامل غرب و صندوق بینالمللی پول از رئیس بانک مرکزی (که دست نشانده آنهاست و فساد مالی او در بانکهای سوئیس، پرونده قضایی علیه او را باز کرده) و احتکارگران و قاچاقچیهای وابسته به احزاب و مقامات فراکسیون 14 مارس و مانعتراشی در تشکیل کابینه جدید، شرایط و بحران لبنان را به نقطه اوج رسانده است. آمریکاییها دربرابر هر چهرهای که قصد تشکیل کابینه را داشته باشد، موانعی چون جلوگیری از ارسال هر گونه کمک مالی یا ارسال دلار به شبکه بانکی لبنان، اخراج حزبالله از کابینه و پذیرش بخشهای مهمی از منابع نفت و گاز لبنان به نفع رژیم صهیونیستی و بسیاری از درخواستهای امنیتی و نظامی و اقتصادی، قرار دادهاند.
پروژه آمریکا که در عراق و ایران، به بنبست رسیده و با گامهای رو به جلو، آمریکا را به انفعال کشیده، در لبنان به دنبال یک دستاورد عظیم و قرار دادن حزبالله و مقاومت در سراشیبی تسلیم و انزوا و سرکوب است. سیدحسن نصرالله که بارها در سخنرانیهای قبلی از جریانهای رقیب سیاسی خواسته بود برای کاهش فشار بر مردم از کشورهای دوست خود در غرب یا کشورهای عربی، برای لبنان کمکهایی را دریافت کنند و بینتیجه بود، در سخنان عاشورایی خود که روز پنجشنبه ایراد کرد، با تحلیل دقیقی از آنچه در افغانستان مظلوم رخ داده و آن را شکستی ذلیلانه برای آمریکا میداند و اینکه آمریکا برای فرار از افغانستان حتی به متحدان غربی و عربی یا همکاران افغانی خود بیاعتنا بوده و آنها را رها کرده است، تأکید کرد که از این عبرت تاریخی، باید در لبنان و عراق و دیگر کشورها، استفاده شود. وی در مقابل تأکید کرد که ایران هیچگاه متحدان خود را با تمامی فشارهای تحریمی و اقتصادی و سیاسی، رها نکرده و مانند آمریکا، رفتاری ابزاری با متحدان خود ندارد. سیدحسن اعلام کرد: «ما سربازان ولایت فقیه هستیم، ولی بردگان آمریکا نیستیم.» سیدحسن نصرالله با تکیه بر درسهای عاشورا و «هیهات من الذله» اباعبدالله الحسین(ع) اعلام کرد، مردم لبنان را در وضعیت دشوار کنونی رها نخواهد کرد و در اولین اقدام، یک کشتی گازوئیل از ایران برای لبنان وارد خواهد کرد و سپس به دیگر اقلام ضروری برای مردم لبنان خواهد پرداخت. سیدحسن نصرالله، در رویکردی عاشورایی، راهبردی را اعلام کرد که کارکردهای ترکیبی و گسترده در بردارد و به همین دلیل، موجی از انفعال را در مواضع آمریکا و دیگر متحدان داخلی و خارجی آمریکا و رژیم صهیونیستی موجب شده است.
سیدحسن تأکید کرد، از زمان حرکت این کشتی به سمت لبنان، این کشتی بخشی از خاک لبنان به شمار میآید و هر اقدامی علیه آن، متقابلاً علیه سکوهای نفتی و گازی رژیم صهیونیستی یا آمریکا، واکنش خواهد داشت. وعدههای صادق سیدحسن نصرالله برای آمریکا و رژیم صهیونیستی و بسیاری از حکومتهای مزدور منطقهای، آن چنان واضح است که به سرعت موجب شد، همه این طرفها دست به کار شده و وعدههایی را برای حل مشکلات مردم لبنان ابراز کنند. شرکتهای تأمینکننده سوخت، مانند توتال تا چند روز قبل اعلام پایان ذخایر سوخت کرده و خواستار تعطیلی مراکز توزیع شده بودند، بلافاصله اعلام کردند از روز جمعه، آماده پذیرش و فعالیت برای توزیع سوخت هستند!
خانم سفیر آمریکا که در دو سال گذشته برای افزایش هر گونه فشار به مردم لبنان، از تلاشی فروگذار نکرده، بلافاصله با میشل عون رئیسجمهور تماس گرفته که گاز را از مصر و برق را از اردن و از مسیر سوریه! به لبنان وارد خواهد کرد و هزینه آن را بانک جهانی خواهد پرداخت.
البته بخش انفعالی در مواضع برخی چهرههای سیاسی، مانند سعد حریری یا جریان کتائب و قوات اللبنانیه در حالی سعی کردند که موضع سیدحسن را مخدوش کرده یا به چالش بکشند که حمایت از سیدحسن، به یک ترند گسترده و برتر در فضای مجازی و رسانههای لبنان تبدیل شد. شبکه 13 رژیم صهیونیستی اعلام کرد، حرکت نفتکش ایران به سمت لبنان، یک تغییر استراتژیک مهم است و رسانههای راستگرای این رژیم نیز تأکید کردند، رژیم صهیونیستی در شرایط غافلگیری است و قادر به ممانعت از این کشتی نیست.
سفیر آمریکا در اقدامی منفعل اعلام کرد، به نفت و سوخت از ایران نیازی نیست و چندین کشتی در آبهای بینالمللی آماده تخلیه هستند! و شرکت توتال در اقدامی نژادپرستانه اعلام کرد، سوخت را توزیع، ولی به مراکز موجود در ضاحیه جنوبی بیروت، تحویل نخواهد داد. در بازخوانی از این راهبرد سیدحسن نصرالله باید به ابعاد زیر توجه شود:
1ـ در زمانی که آمریکا تمامی تلاشهای دو سال اخیر و همه هزینهها و به کارگیری تمامی ابزارهای غیر قانونی، مداخلهگرانه و غیر انسانی را علیه مردم لبنان و مقاومت فعال کرده تا امید به ثمرهای حداقلی داشته باشد، سیدحسن نصرالله در خوانشی دقیق از راهبردهای دشمن و اوضاع شکست خورده آمریکا در افغانستان و منطقه، با یک اقدام ساده، ولی هجومی، همه کارکردهای کودتاگونه آنها را به چالش کشیده و آنها را به عقبنشینی وادار کرده است. واردات سوخت و خرید فرآورده از ایران به لبنان به معنای شکستن دو محاصره است که اولی خرید از ایران و دومی در ورود این محصول و محصولات دیگر به لبنان است و به جز انواع سوخت، دارو و دیگر نیازمندیهای اساسی لبنان را در بر میگیرد.
2ـ هدف اصلی استراتژی دو سال اخیر ایالات متحده که قرار بود در خدمت به رژیم صهیونیستی و برهم زدن معادله قدرت و به چالش کشیدن محور مقاومت در سطح منطقه غرب آسیا باشد، با درگیری چند روز قبل در مرز لبنان با این رژیم که به تبادل توپخانه و موشک کشیده شد، قدرت و قاعده بازدارندگی مقاومت با اقتدار تثبیت شد و اکنون، شعاع و دایره و موضوع بازدارندگی وارد یک مرحله جدید در مقابل رژیم صهیونیستی شده است؛ یعنی اگر بازدارندگی نظامی و عملیاتی، قبلاً در مرزهای لبنان یا جولان در سوریه مصداق داشت؛ ولی محصور به اقدامات نظامی و عملیاتی رژیم صهیونیستی بود، امروز به موضوع مؤلفههای اقتصادی که اهرم اصلی و ستون فقرات استراتژی جدید آمریکا در لبنان و منطقه بود، گسترش یافته و در شعاعی چند هزار کیلومتری از سواحل ایران تا سواحل لبنان در دریای مدیترانه وسعت یافته است و نه آمریکا و نه رژیم صهیونیستی، به دلیل آسیبپذیریهای شدید و راهبردی، قادر به واکنش در مقابل آن نیستند.
3ـ این هوشمندی راهبردی از سوی سیدحسن نصرالله در راهبرد جدید و بازدارنده خود، پیامدهای وسیعی خواهد داشت و پسلرزه شکست آمریکا و فرار از افغانستان را به زلزلهای جدید برای آمریکا و رژیم صهیونیستی تبدیل کرده است. بدیهی است که راهبرد جدید سیدحسن نصرالله، در ابعاد داخلی نیز، رویکردهای کودتاگونه آمریکا را به چالش خواهد کشید و به جای دستیابی به یک شورش اجتماعی و علیه حزبالله و مقاومت، باید شاهد تجلی سیدحسن نصرالله به عنوان ناجی مردم لبنان در تمامی طوایف آن باشیم که در موفقیت رهبران سیاسی وابسته و ورشکسته در لبنان آثار خود را به جای میگذارد. این نکته از این جهت حائز اهمیت است که سال آینده میلادی، انتخابات پارلمان لبنان در موعد اجرا قرار میگیرد و امیدهای آمریکا و غرب و متحدان عرب در منطقه، در یأس جدید به سر خواهند بود.
4ـ در ابعاد منطقهای، همانگونه که در سخنان عاشورایی سیدحسن نصرالله تأکید شد، باید منتظر دومینوی فرار یا اجبار به فرار آمریکاییها از عراق و سوریه و سپس در یمن باشیم.
خصوصاً اینکه، دوست و دشمن شاهد فرار ذلیلانه آمریکا از افغانستان و ترجیح دادن سگهای نظامی به همکاران افغانی خود یا دیگر نظامیان ناتو یا دیپلماتهای تعدادی از کشورهای عربی بودند. بیاعتمادی به آمریکای فراری از منطقه، پایههای ارتباط و مناسبات جریانها و چهرههای سیاسی منطقه با آمریکا را بیش از پیش، دچار تزلزل و بر سرعت فروپاشی هژمونی ظالمانه و نا مشروع و با عملکرد دزدان سر گردنه، خواهد افزود.
همانگونه که در افغانستان شاهد یک تحرک جدی از سوی چین و در آینده از سوی روسیه و ایران در افغانستان خواهیم بود که جای اشغالگران آمریکایی را برای ایجاد صلح و ثبات و توسعه پر خواهند کرد، در لبنان، سوریه و عراق و ایران نیز، با افول آمریکا در منطقه، باید شاهد دورهای جدید از توازن قدرت و جابهجایی قدرتها و حتی دگرگونی در حکومتهای وابسته به آمریکا در منطقه باشیم.
آنچه بسیار حیاتی است اینکه حجت الاسلام والمسلمین رئیسی باید در چشمانداز سیاست خارجی و مناسبات منطقهای و همکاریهای بازرگانی و اقتصادی، به افق پیامدهای افول آمریکایی در منطقه غرب آسیا و بسیاری از نقاط جهان توجه ویژهای داشته باشد و بر شتاب این فرار و فروپاشی کمک کند.