داستان روسی مشهوری در ادبیات روابط بینالملل وجود دارد که میتواند وضعیت فعلی در افغانستان و نقش آمریکا در این بینظمی را بهخوبی توصیف کند. گفته میشود، در سال 1787 میلادی، گریگوری پوتمکین، یکی از وزرای دولت روسیه، برای جلب نظر ملکه این کشور و تحت تأثیر قرار دادن او در سفرش به کریمه، دهکدهای بسیار زیبا و البته غیرواقعی را در کرانه رود دنیپر ساخت تا ملکه را درباره تواناییهای خود اغوا کند. اگرچه مورخان جدید معتقدند، در بیان این داستان غلو شده است و ساخت دهکدهای زیبا و بزرگ برای جلب نظر ملکه درست نبوده است، اما دهکده پوتمکین، از آن زمان بهعنوان مثالی در روابط بینالملل و سیاست بهکار برده شد تا نشان دهد، مسئولی برای جلب نظر مردم یا رؤسایش یا حتی کل دنیا، ممکن است دهکدهای مصنوعی و دروغین ایجاد کند. با خروج فضاحتبار نیروهای آمریکایی از افغانستان و سپردن این کشور پس از 20 سال جنگ و درگیری به طالبان، حالا این سؤال در بسیاری از محافل سیاسی و کارشناسان روابط بینالملل مطرح میشود که آیا میتوان گفت افغانستان دهکده پوتمکین آمریکا بود؟ تصویری که آمریکا در زمان حمله جرج بوش به افغانستان برای مردم این کشور به تصویر کشیده بود، بسیار رؤیایی بود. کشوری آزاد، دموکراتیک، بدون حضور نیروهای تروریستی، به همراه کمکهای بینالمللی در جهت آبادانی این کشور و رسیدگی به زیرساختهایش. در عمل نیز با حمله به افغانستان و از بین رفتن حکومت طالبان در این کشور، تصور میشد این تصویر قرار است بهزودی به واقعیت تبدیل شود. این تصویر غیرحقیقی تا جایی در رسانهها مطرحشده بود که بسیاری در ایران نیز معتقد بودند از چند سال بعد ازحمله آمریکا به افغانستان،
شاهد برعکس شدن سیر مهاجرت شده و غیر از افغانیهایی که به کشورشان بازمیگردند، ایرانیها نیز احتمالاً برای کار و فرصتهای شغلی بهتر به افغانستان سفر میکنند! این تصویر بهزودی جای خود را به تصویر حقیقی دیگری داد. تصویری از دولت بهظاهر دموکراتیک، که در اقلیت قرار داشت و چنان دچار اختلافات قومی و قبیلهای و مذهبی بود که ناچار بودند بعد از برگزاری هر انتخابات، درواقع دو رئیسجمهور برای افغانستان انتخاب کنند و هر دو نیز اتفاقاً در اقلیت محض قرار داشتند. در آخرین دور انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان، دولت اشرف غنی تنها با 900 هزار رأی کار خود را آغاز کرد و باقی مردم افغانستان یا در رأیگیری شرکت نکرده یا اینکه امیدی به عملکرد مثبت دولت خود نداشتند. آمریکا با هزینه کردن میلیاردها دلار، ارتشی ظاهراً قوی از بین نیروهای افغانی ساخته بود که قرار بود از این دهکده پوتمکینی تا نهایت جان محافظت کنند. کمکهای کشورهای مختلف دنیا به نظام اقتصادی افغانستان اکثراً از پروندههای مفاسد اقتصادی بزرگ سر درمیآورد و فساد در ساختار دولتی، امکان رسیدن منابع مالی به زیرساختها را غیرممکن میکرد. دهکده زیبای آمریکایی در عرض تنها 9 روز بهیکباره جلوی چشم جهانیان از هم پاشید.
طالبان بدون درگیری شدیدی توانست به پایتخت رسیده و بیهیچ مقاومتی از سوی نیروهای نظامی به کاخ ریاستجمهوری برود و در مقابل دوربینهای خبری، عکس یادگاری بگیرد. آمریکاییها که در گفتوگو با طالبان توافق کرده بودند تا روز 31 اوت از این کشور خارج شوند، حالا باید در مذاکرات مستقیم و غیرمستقیم از آنها خواهش کنند که فرصت بیشتری برای تخلیه پایگاهها و سفارتشان در اختیار آنها بگذارند. سربازان و کارمندان سفارت آمریکا در راه فرودگاه مورد هجوم گروههای گوناگون قرار گرفته و حتی از برخی نظامیان طالبان سیلی میخورند! دهکده آمریکایی که قرار بود نشاندهنده تلاشهای این کشور برای گسترش دموکراسی در کشورهای مختلف باشد، پس از 20 سال حقیقت خود را نشان داد. این زمان، زمان کمی نیست؛ اما درسی که میدهد میتواند تا سالها بعد همچنان بهعنوان مثال و داستانی در تاریخ استفاده شود.