صفحه نخست >>  عمومی >> خبر 2تایی
تاریخ انتشار : ۰۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۱  ، 
کد خبر : ۳۳۳۲۵۷

آیا افغانستان به پاشنه آَشیل اتحادیه اروپا تبدیل می شود؟/اروپاییان در دام خودساخته

بدون شک آمریکا تنها بازنده جنگ و اشغالگری در افغانستان محسوب نمی شود. در این معادله، نباید نام 26 کشور اروپایی عضو ناتو را از قلم انداخت!

سیاستمداران اروپایی نمی توانند نگرانی خود را نسبت به آثار و تبعات بحرانی که خود در طول 20 سال اشغالگری در افغانستان ایجاد کرده اند، کتمان کنند. بدون شک آمریکا تنها بازنده جنگ و اشغالگری در افغانستان محسوب نمی شود. در این معادله، نباید نام 26 کشور اروپایی عضو ناتو را از قلم انداخت! اتحادیه اروپا که بسیاری از اعضای آن عضو پیمان آنتلانتیک شمالی هستند، قطعا در دو دهه اشغالگری و بحرانسازی در افغانستان سهیم بوده است. هم اکنون کشورهای غربی باید سهم خود را در این شکست بزرگ پذیرا باشند.


تاثیر بحران افغانستان بر اتحادیه اروپا
شکست اروپاییان در افغانستان، قطعا بر معادلات امنیتی و سیاسی در کشورهای عضو آن تاثیرگذار خواهد بود. این قاعده در خصوص کشورهایی مانند آلمان و فرانسه که از اعضای پیمان آتلانتیک شمالی محسوب می شوند پررنگ تر است.امروز رسانه های غربی بیش از هر زمان دیگری خطر تاثیرپذیری کشورهایشان از شکست در کابل را درک کرده اند. شبکه یورونیوز در این خصوص می نویسد:
"به نظر می‌رسد اتحادیه اروپا به پایان همه گیری کووید-۱۹ نزدیک می‌شود اما چالش‌های ژئوپلیتیک مثل پیامدهای بحران در افغانستان، ناهماهنگی‌ها و مجموعه‌ای از مشکلات اساسی را آشکار می‌کند که هیچ راه حل مشخصی هم برای آنها وجود ندارد.کشورهای عضو اتحادیه اروپا در پذیرش پناهجویان افغان صدای واحدی ندارند. کشورهایی همچون آلمان، بریتانیا و فرانسه در صف اول پذیرش افغانها هستند اما کشورهایی مثل اتریش و چندی دیگر با اتحادیه و کشورهای مطرح آن هم نظر نیستند. سباستین کورتس، صدراعظم محافظه کار اتریش می گوید مخالف پذیرش افغان‌هایی است که از افغانستان می گریزند."


برگسیت دیگری در راه است ؟
خروجی این اختلافات می تواند منجر به ایجاد شکافهای داخلی در کشورهای عضو و در نتیجه، رشد احزاب ضد همگرایی در اتحادیه اروپا شود. تجربه نشان داده است هر زمان سران اتحادیه اروپا بر سر یک پرونده خاص دچار اختلاف می شوند، گروههای ملی گرای افراطی یارگیری گسترده ای را در بین جوامع این کشورها صورت می دهند. تجربیاتی که بین سالهای 2014 تا 207 میلادی و در اروپا شاهد آن بودیم، به درک این مسئله کمک می کند. در آن زمان پس از آغاز بحران پناهجویان ، گروههای ملی گرای افراطی توانستند کنترل بسیاری از کرسی های پارلمان را در بسیاری از کشورهایشان در دست گیرند. فراتر از آن، برخی تحلیلگران معتقدند که عدم اتخاذ موضعی مشترک از سوی کشورهای عضو اتحادیه اروپا در سایه تجربه موج‌های مهاجرتی در سالهای گذشته و اکنون موج جدید مهاجرت افغان‌ها به بیم از برکسیتی دیگر و این بار در درون اتحادیه دامن می‌زند.


وقوع بحران افغانستان در بدترین زمان ممکن
نام افغانستان در حالی به نماد شکست غرب ( آمریکا و اتحادیه اروپا) تبدیل شده است که اروپای واحد در شرایط خوبی قرار ندارد.سوء مدیریت جمعی سران اروپایی در مواجهه با شیوع کوید-19 از یک سو و رشد امیال ملی گرایانه و افراطی در میان شهروندان سایر کشورهای اروپایی، قدرت مانور آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان و امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه را شدیدا محدود ساخته است. تحقق نهایی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (برگزیت) و مجادلات به وجود آمده میان بروکسل  و لندن نیز اوضاع را به مراتب پیچیده تر ساخته است. به راستی چه سرنوشتی در انتظار اتحادیه اروپاست؟!آخرین نظرسنجی ها در فرانسه نشان می دهد که جنبش "فرگزیت" یا همان "جدایی فرانسه از اتحادیه اروپا" توانسته است یارگیری گسترده ای در این کشور صورت داده و زمینه را جهت برگزاری همه پرسی خروج فرانسه از اروپای واحد فراهم نماید. عملکرد ضعیف دولت امانوئل مکرون و تشدید بحران های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در فرانسه سبب شده است تا بسیاری از شهروندان این کشور، در صدد پیاده سازی الگویی مشابه "برگزیت" برآیند. در صورتی که خروج فرانسه از اتحادیه اروپا محقق شود، یکی دیگر از ستون های اتحادیه اروپا (پس از انگلیس) فروخواهد ریخت.
 
چالشهای مزمن در اتحادیه اروپا
تحلیلگران معتقدند که وقوع چالشهای مزمن و پایدار در اتحادیه اروپا، این مجموعه را به سمت و سوی بحرانی و سختی هدایت می کند .اختلاف نظر،تفاوت رویکرد و در نتیجه، تعارضهای عملیاتی و رفتاری در حال حاضر میان اعضای اتحادیه اروپا مشهود است. در چنین شرایطی نمی توان از اتحادیه اروپا به مثابه مجموعه ای پویا و کارآمد یاد کرد. ناظران سیاسی بر این باورند که اگر قرار است اتحادیه اروپا بهترین عملکرد را داشته باشد، ذینفعان آن حداقل باید باور داشته باشند که همه طرفها با حسن نیت عمل می کنند. این امر به طور فزاینده‌ای سخت شده است زیرا اختلاف بر سر قانون و نحوه تفسیر آن بر روابط نهادهای مختلف اروپایی حاکم است.
موضوع پناهندگان افغان تازه‌ترین مسئله‌ای است که بار دیگر به یک چالش در اروپا بدل شده است. اتحادیه اروپا هفته گذشته اعلام کرد که با حمایت از شرکای منطقه‌ای برای میزبانی پناهندگان به کسانی که از طالبان فرار کرده‌اند کمک خواهد کرد. با این حال ، در تجربه قبلی، بحران مهاجران نقش مهمی در برانگیختن احساسات پوپولیستی و ضد اتحادیه اروپا در سراسر قاره سبز به راه انداخت و همچنین به پیروزی کمپین طرفدار برکسیت در بریتانیا در سال ۲۰۱۶ انجامید. بدیهی است که هیچ یک از این موارد برای اتحادیه اروپا خوب نبوده و دور از تصور نیست که کوته بینی کنونی در مورد افغانستان بار دیگر روندهایی مشابه آن را تکرار کند.در صورتی که همه پرسی دیگری از جنس برگسیت در کشورهای دیگر اروپایی( خصوصا آلمان و فرانسه) تکرار شود، قطعا نتیجه آن به سود اروپای واحد نخواهد بود.


در این معادله، هر اتفاقی که در برلین و پاریس رخ دهد نیز بر معادلات اجتماعی، سیاسی و امنیتی اتحادیه اروپا تاثیرگذار خواهد بود. ااروپا پس از پاندمی کرونا، در در دو کشور مهم و بزرگ این مجموعه یعنی آلمان و فرانسه شاهد برگزاری انتخابات سراسری خواهد بود. انتخاباتی که نتیجه آن می‌تواند بر سرنوشت اتحادیه اروپا تاثیرگذار باشد.از این رو بحران افغانستان می تواند بر روی چینش مهره های سیاسی در برلین و پاریس نیز تاثیرگذار باشد. بسیاری از تحلیلگران اروپایی مدعی هستند اگر اتحادیه اروپا در مورد جاه طلبی‌های خود برای تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ در صحنه جهانی جدی است، همه اعضای این مجموعه باید به یک قانون مشترک پایبند باشند. اما واقعیت این است که راضی نگه داشتن همه ۲۷ کشور عضو به طور همزمان یک راهبرد تقریبا غیرممکن است. هرچه این تقسیم بندی‌ها طولانی‌تر باشد، شکاف‌های اعتماد بین ذینفعان بیشتر می‌شود و در برخی موارد این فاصله‌ها آنقدر زیاد می‌شود که افراد، گروه‌ها و کشورها حتی می‌توانند با عبور از آنها و در راستای منافع فردی و ملی و سازمانی خود، منافع جمعی اتحادیه اروپا را دور بزنند.
 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات